رفتن به محتوای اصلی

در چگو نگی «نه» به استبداد

در چگو نگی «نه» به استبداد

اقتداردرجنسِ استبداد و خو دکامگی

وقتی جنسِ فکری نخواهد و یا نتواند درمقابلِ جنسِ فکرِدیگربه تعامل و خو یشتن داری برسد، بدآن و اسطه و بنو عی، میدان و بستربرای شکل گیری «استبداد» و «خو دکامگی» به فعلیت تبدیل شده و نطفه ی ساختاری و به بیانی ، قلب و ارگانهای یک نظام مستبد شرو ع به شکل گیری و تنش و رویش می کند.

اصرار و تو سل به زورـ کلامی یا فیزیکی ـ درپذیرفتن یا نپذیرفتنِ جنسِ فکری یا تحمیل و ارجعیت جنسِ فکری برجنس ِدیگر، مصداق «استبداد»ی تاریخی و ارگانی شده ای هست که خو د را ازرفتارهای شخصی و لایه ها و ساختارهای زیرین به لایه های فوقانی در ساختارهای دو لتی و حکو متهای دیکتاتور رسانده و سپس خو یش را درهمآیش نظامند شده ی «قانو نمند» عمو می به نمایش می گذارد.

سفره ی «فهم» و «آگاهی» جنسِ فکردر شخص؛ زمانی قابل دسترسی و استفاده ی کاربردی برای لذتی ابدی تبدیل می شود که ؛ بسترصاحب فکربرای بذر و نطفه ی مهمانِ و یا به عبارتی دیگر؛ به پذیرش و پذیرایی جنسِ متفاو ت و دیگری، توانایی کسب کرده ازدل و جان، آماده باشد.

پذیرش دیگری درخو یش ، سرآغازِ«تغییر» و دگرگو نی درآدمی و فصل تحو لات ساختاری درجو امع نیز محسو ب می شو د. پذیرش دیگری با فهمِ «تغییر» درخو یش و «خودآگاهی» شخص و «آگاهی» او درارتباطی مستقیم و بی و اسطه است که او را دراتصال و ارتباطی هماهنگ و ناکسستنی به تن و ارگانهای جامعه نگاه می دارد.

«نپذیرفتن» ازناتوانی و فقدان مایه می گیرد. فقدانِ «فهم»، «دانش»، «خرد» یا فضیلت و «شعو ر» و رو اداری [1]Toleraz که خو یش را دراستبداد مطلقه ی حکو متی کارآکتریزه می کند و به استبداد رای و دیکتاتو ری فردی یا قبیله ای منجرمی شو د.

فهمیدن را می شود به فرودی «آگاهانه» درفرازی متفاوت تشبیه کرد که درآن «خو د» یا «من» شخص در گذرگاه و صعو د و فرودش به پختگی و آرامش درونی و بیرونی رسیده.

برتو لت برشت و پدیده ی استبداد و خشو نتِ عریان :

دربررسی مجدد به نوع نگاه و چگونگی برخورد و رو درو یی برتولت برشت Bertolt Brecht 1898-1956[2] و روشنفکران یا هنرمندانِ معاصر درشرایط پیش ازجنگ، با پدیده ی استبداد و فاشیسمِ تا دندان مسلح، به فاکتها و فاکتو رهای متفاو تی برخو رد می کنیم، علایم مشخصی که دال برشکل گیری نظام و ساختاری بغایت و یرانگر، درآلمانِ پیش ازدو جنگ جهانی اول و دوم، که برهنرمندان و رو شنفکران آن زمان ـ نیزـ پو شیده نیست، حکایت دارد. مو جِ بازداشتها و اعدامها و مهاجرتِ رو شنفکران و همچنین بسیاری ازمردم عادی، در دوران پیش ازجنگ جهانی او ل و دوم متعلق به تاریخ شکل گیری فاشیسم نژادی آلمان هست، که درآن، نه تنها بسیاری ازهنرمندان تحت شرایط استبداد ی و فاشیسم مطلق به سو ی سیاست و سیاسی شدن سو ق داده شده و به تعهد نگارش ادبی درقبال رخدادهای رو زمجبو رمی شوند، بل جامعه و افراد درکل و درشرایط استبدادِ پیش ازجنگ، توده و ارـ و به شکل گله ای و با رو یکردهای تزریقی و دیکته شده و آمرانه به این یا آنسو رانده می شوند . دراین میان، برتولت برشت ازشناخته شده ترین نمو نه ی تعهد درقلم و «ادبیات سیاسی»، درقبال اجتماع و سیاست و دررو درو یی با استبداد و فاشیسم تا دندان مسلح، به یکی ازپرچمداران مقابله و رودرویی با فاشیسم و استبداد نژادی تبدیل می شود.

سابینه کبیرSabine Kebir-1949 نو یسنده و مدرس مستقل و آزاد، و ازچهره های شناخته شده درزمینه ی زندگینامه نو یسی و پژو هشگر گو ته1749-1832 Johann Wolfgang von Goetheو برشت Brecht-1898-1956 درمقاله ای[3] می نو یسد که: "انگیزه ی برشت برای سیاسی شدن مو قعی قوت گرفت که او هنگامی که درمی ماه 1927 ازآپارتمان رفیق جامعه شناس خود Fritz Sternberg مشاهده کرد که چگونه پلیس برلین به رویِ تظاهراتِ ممنو عه ی کارگران آتش گشوده و عده ای را به قتل رساند."

خانم سابینه کبیر Sabine Kabir-1949 ـ همانجاـ می نویسد: "برخلاف دشمنی رسمی آلمان با فرانسه، برتولت برشت خود را درسنت روشنگری می دید. او برآن بود که هنر روشنفکری (روشنگری) خود رابا گرفتاری و مشکلات روز درگیرکند. برای نسل او که درمیان جنگ جهانی اول شکل گرفته (رشد کرده) بو د، سوال این بو د که علت جنگ و شکافهای اجتماعی چه می تواند باشد." (همانجا)

"...برای برشت استقلال ـ درـ اندیشه ی تخصصی شده ـ به عنوان هنرمحسو ب می شد ـ و شرط اساسی دمکراسی به حساب می آمد." (همانجا)

خانم سابینه کبیر Sabine Kabir-1949 درنقد برشت و همچنین درنقد نگاه و رو یکرد خو دآگاهانه ی برشت به و ابستگی و نابالغی درنگارش و منش خو د درطو ل پرو سه ی«جمهو ری و ایمار» Weimarer Republik-1918-1933 گسستن از وابستگی را این گونه تو ضیح می دهد: "درآدمی کسی هست که در میان راه ـ به قصد ـ خرید ماهی، تبدیل به فردی که سرازسربازی درمی آورد (می شو د)."

منظو ر خانم کبیر، آنگو نه که خو د درلابلای مقاله بدآن اشاره می کند، در رویکرد و واکنش شتابزده ی ـ برشت ـ و متاثر از توده ها ست، و چرا(؟) آثارپیشین او دارای کارآکتریا شخصیت شکل یافته و خو د ویژه ای نبو ده ـ بزعم او ـ چو ن افراد جامعه در«و ابستگی» و «محدو یت» رو ابط و مناسبات اجتماعی و سیاسی به سرمی بردند، از آنرو و درحقیقت، درخلا و فقدانِ «آزادی» و «عدالت» ، جامعه در کل و جزء ـ جبرن و درنهایت ـ رو به ساختارها و شکل دهی افکار و حرکتهای ، تو ده وار و گله ای، سو ق داده و گرایش پیدا می کنند و دراین میان حتی هنرمندان و رو شنفکران نیزدر دام تو ده گرایی گله ای گرفتارمی شو ند. (نگارنده)

وقتی ساختارها یا ارگانهای اساسی جامعه، چو ن خانو اده و اعضا و افراد آن تحت تاثیرشرایط تحمیلی ازسو ی حاکمان به سوی فقر و نداری و فقدان برخو داری ازامکاناتِ اولیه رانده می شوند و حقو ق اولیه ی افراد به واسطه ی حاکمان مستبد و زورگو ، ازآنهاسلب می شود، یعنی برقراری عدالت و آزادی به نیاز و ضرورت اولیه ی جامعه تحمیل و تبدیل می شو د. درچنین شرایطی فکر و منشِ تو ده وار شکل می گیرد، تا مانعی جدی درمقابل رشد فکری، فرهنگی و فردی جامعه قدعلم کرده و ساختار و ریشه های جامعه در پرو سه ای بیمارگشته و این بیماری مزمن به نهادهای دیگر رخته کرده تا خود را درسیکل های دیگر و به شکل مزمن و در نهایت طبیعی به ارکانها و فرهنگ جامعه معرفی و تحمیل کند. درچنیین آفت فرآگیر و شرایطی، نیازبه «اصلاح» به واسطه ی شخم عمیق ساختاری جهت نجات به ضرو رتی اجتناب ناپذیر درمی آید.

پیش ازجنگ جهانی او ل و درطول «جمهو ری و ایمار» و سپس بعد از جنگ، در آلمان، بستر و شرایط برای نضج و شکل گیری پدیده ای به نام «استبداد» ازنوع «ناسیو نالیسم» و «فاشیسم» آماده بو د. برتو لت برشت شرایط را بخوبی می دید و برآورد می کرد که در برخی ازآنها نوع رویکرد او  گاهاً محل مناقشه می شود و میدان نقد را درمقاطع متفاوت و درمو ارد و شرایط  مشابه، وسیع و هموار می کند. درنمونه و مثالی دراین باب، ذیلن از زوایه ی متفاوت رو دردرویی و برخورد یا نگرش او با پدیده ی «استبداد» و «فاشیسم» پرداخته خو اهد شد.

برتو لت برشت درمجمو عه داستانها و روایت های کوتاهی که گفته می شو د درمدت 30 سال زندگی پرمشغله اش بدآن شکل داده که به داستانهای هرکو ینرdie Geschichte von Herrn Keuner معرو ف هست، مخاطب و خواننده ی خو د را با طرح سوالها به چالش و فکر دعوت می کند.

دریکی ازاین حکایتهای کوتاه که به نام اقدام علیه استبداد Maßnahme gegen die [4]Gewalt می نگارد، استبداد die Gewalt در هیبت فردی با ویژه گی های منحصر به خود، کارآکتریزه شده و در مقابل چهره ای متفاوت و فرهنگی ـ آمو زگار و مدرس ـ Herrn Keuner قرار می گیرد. رو درویی این دو چهره ـ به عنوان نماد ـ و برخو رد دانش آموزان با پدیده استبداد die Gewalt، که همه در اصل به شکل «نماد»ین بازپروری می شو ند، قابل تعمل است.

البته ازتاریخ ـ دقیق ـ نگارش این متون و روایات اطلاع ـ ظاهراً ـ قابل استنادی دردست نیست و لی همانطور که پیشتر اشاره ش، روایات با عنوان داستانهای آقای کوینرـdie Geschichte von Herr Keuner معروف است که شامل مجمو عه روایات و داستانهایی است که درطول 30 سال، پیش و پس ازجنگ جهانی او ل و دوم شکل گرفته هست.

ترجمه ی آزادِ یکی ازاین داستانهای کوتاه، ازاین قلم، تحت عنو ان «اقدام علیه استبداد» Maßnahme gegen die Gewalt که تخمین زده می شو د که به سال 1930 نگاشته شده:

روزی آقای کوینرHerrn Keuner متفکرـ که ـ درسالنی و درمقابلِ بسیاری برعلیه استبداد سخن می راند، متوجه شد که حاضرین ازاو فاصله می گیرند و دو رشده و می رو ند. او به اطراف نگریسته و متوجه حضوراستبدادdie Gewalt درپشت سرخود می شود.

- چه می گویی( ؟! ) مستبد die Gewalt از او می پرسد.

- من به طرفداری از شما صحبت می کنم! آقای کو ینر Herrn Keuner درپاسخ می گوید.

بعدازاینکه آقای کوینر Herrn Keunerسالن را ترک می کند، شاگردانش سراغ مردانگی او را می گیرند(؟!)

او درپاسخ می گو ید: من چیزی - بنام مردانگی (جسارت) - ندارم که ازدست بدهم.(!) و دقیقاً همین جاست که من باید طو لانی تر ازاستبداد عمرکنم.(!) و سپس داستانِ ذیل را به دانش آموزانش تعریف می کند:

دریکی ازرو زهای آشو ب و هرج و مرج، به آپارتمان آقای اِگه Herrn Egge – کسی که آموخته بو د- «نه» بگو ید، مأمو ری آمده، با مدارک شناسایی و اسنادی که صادره از طرف حکومت (دولت) بود که نشان می داد براساس آن، برهر مکان یا جایی که او پا می گذارد، متعلق به او خو اهدبو د و همچنین هرغذایی که او می خواهد و می طلبد. و همچنین هرکسی که او می بیند موظف به خدمتگزاری او خو اهد بو د.

مامو ر  der Agent دررو ی یک صندلی نشسته و تقاضای غذا می کند. سپس ـ خود را شسته و درازکشیده ـ رو به دیوار ـ و قبل ازاینکه به خواب برو د ـ آمرانه ـ و پرسان ، اعلام می کند:

ـ " خدمت می کنی؟"

آقای اِگه Herr Egge به رو یش پتو می کشد ، پشه ها را ازاو دور می کند ـ و درکنارش ـ به نگهبانی می پردازد.

و اینگونه ـ و بدین منو ال ـ او هفت سال خدمتگزار و مطیع او می شو د، و برای او ـ دراین مدت ـ هیچ تفاو تی نداشت، که او چه کاری درطو لِ ـ این ـ هفت سال برای او ـ بکند، و لی، فقط ـ ازیک چیزاجتناب کرد(!) و آن گفتن حتی یک کلمه بو د.

حال، بعداز هفت سال و قتی مامو رـ فرستاده ـ der Agent ـ بقدرکافی ـ ازخوردن و خوابیدن ـ و امر و نهی ـ و فرمان دادن چاق شده بو د، می میرد. آقای اِگه Herrn Egge او را دریک پتو ی پلاسیده پیچیده، اازخانه بیرو ن کشیده، منزل را شسته، دیو ارها را سفیدکاری کرده، نفسی عمیق می کشد، و می گوید : "نه." (هرگز)

درنقد نگاه برتولت برشت دردهه های پیش از جنگ جهانی دوم و درپرو سه ی شکل گیری فاشیسمِ نژادی و با تعاریف و رو یکرد «ناسیونال - سو سیالیستی»[5]Nationalsozialist-NS درآلمان، چند نکته ی قابل ارزیابی و تعمل دراین کو تاه ، ازنگارنده ی این سطو رـ قابل طرح و تعمل به نظرمی رسد:

وقتی امرو زه «وسیله» ـ و یا شاید ـ «مفهوم»ی تحت عنوان «علم» برآن می شود که به «چرا»یی یا «چیست»ی و «چگونگی» پدیده ای پاسخ پیدا کند، بدو ن تردید ـ نه تنها و صرفاً ـ ذهن کنجکاو پژوهشگر و جستجو کننده را به راهکارهای گوناگون و امکانپذیر و دردسترس، برای یافتن پاسخ مشخص، به اراده و حرکت، به سمت هدف مورد نظر، سوق می دهد، بل ، سعی در کنش به «ایده»های پیو ندزننده ای می کند که ـ بو اسطه اش و برخلافِ«علم» امرو زی شده یِ «سو دمحو ر ابزاری» ، به اراده درکردار و رفتاری ـ متفاو ت ـ شکل داده، که درآن «مو انع» به «امکان» و «فرصتی» برای؛ گذارازشرایط دشو ار، باآگاهی و بدو ن کسستِ تاریخی ازخو یش، جهت یک دگردیسی طبیعی و تعالی بخش با رشدِ پایا و پو یای او درکنارطبیعت و کل زیست بوم، تبدیل شده و امکان پذیر می شود.

بنظر می رسد که ، با چنین جنسِ رو یکردی درمقابله با دشو اریها، برتو لت برشت ، می نگاشت و زندگی می کرد. و لی این جنسِ نگاه و نگارش «برشتی» ضرو تا و صرفن «ایجابی» و مشرو ط به نو عِ و جنسِ استبداد یا بو اسطه ی شرایط خاص : ـ «زمان» ، «جعرافیا» و غیره ، نمی تو اند بو ده باشد، یعنی لزو من، شیو ه ی مقابله با دیکتاتو رخو دکامه را ، خو دکامه گی و جنس مستبد و شرایط زمانی یا مکانی ، به برشت تحمیل نمی کرد، بلکه ؛ این «خو د» و «من» یا به بیانی متفاو ت، کارآکتربرتو لت برشت ـ نیزـ بو د که او را بدآن «شکل» و «سو » یا «منش» و «رو ش» سو ق می داد. او درد خو د را فریاد می کرد، بی آنکه کسی را زخمی کرده یا بیآ زارد. و لی فریاد ناشی ازدرد او تا آشیانه ی مغزاستخو ان نفو ذ می کرد. او می دید و می فهمید و لی نه آنگو نه که بسیاری دیگرـ بنا به عادت و رسم آمو خته ـ می تو انستند ببیند و بشنو ند، لذا، کلامش زمانیکه جاری می شد، دردشو ارترین زمانها، چو ن پنجره ای بو د درفضایی مسمو م که دستهای خسته و ناتو ان را بسو ی گشایشش فرا می خو اند.

درتمثیل واره ی داستانی Parabel [6] فوق، برتو لت برشت با تو سل به سبک دیالو گ و دیالکتیک سقراطی [7] صحنه آرایی و پرسو ناژسازی می کند که درآن استبداد و فاشیسم یا سو سیالیسم نژادی NS درچهره ی حکو مت/دو لت der Stadt و با و یژه گی های مختصِ حاکمانِ دیکتاتو ر، ظاهرشده، به کنترل، نظارت و امرو نهی امو رمی پردازد. و ظیفه ی ارگانِ فرهنگی ، که تو لید کنجکاو ی و پرسش و نهایتا ارتقا ع سطح دانش و فرهنگ هست و درتمثیل فو ق؛ درچهره هرکو ینرHerrn Keuner ظاهرمی شو د، او درمیان عمل خو د و عکس العمل دانش آمو زان و در تو ضیح و تو جیه یا: در دفاع از رفتارِخو د، درمقابل استبداد ـ به مثالِ آقای اِگه Herrn Egge متو سل می شو د. برتو لت برشت شخصیت اصلی داستان خو د را با و یژه گی ؛ «متفکر» der Denkendeیا سنجش گر، معرفی می کند، هرکو ینرHerrn Keuner ، نباید بی گدار و ندانسته به آب بزند، او ضمن اینکه مرو ج آگاهی و دانش هست، و لی برای دفاع ازباو رهای خو د، درمقابل ، استبداد کو ر و بی خرد، خو د را ملزم به دفاع از خردمندی ازنو ع آقای اِگه Herrn Egge می بیند، و ازهمین رو است که درمقابل پرسش دانش آمو زان خو د و درتو جیه عکس العمل خو یش درمقابل استبداد، اذعان می کند: " دقیقن همین جاست که باید من طو لانی تراز استبداد زندگی کنم." البته ، دفاع ازاین عکس العملِ خاصِ مو ردی و لحظه ای ، شاید درسالهای پیش ازجنگ جهانی دو م و دراو جِ تو حش فاشیستی ، بنو عی ، قابل تو جیه و دفاع بو ده باشد[8].

و لی با تمام این تفاسیر، تغییرشکل و شمایلِ «پدیده ای» و دراین مو رد خاص یعنی «استبداد»، لزو من به معنی پایان عمرآن نیست، یعنی به نسبت تغییرشکل و رو ش زو رمداری و استبداد، شیو ه یا رو ش و منشِ مقابله با آن نیزمتفاو ت شده، البته این دو سو یه گی تغییرات به معنی تعیین رو ش و سبک مبارزه ـ لزو من ـ «آگاهانه» و تحمیلی ازسو یی به سو ی دیگر نیست، بل ، تصو یری از جبرشدن و دگرگو نی پدیده ی اجتماعی را رو ایت می کند و این دیسکو رز، با نظرداشت فو ق ،لزو م جستجو برای شناسایی آگاهمند و تو سل به و سیله ی مناسب، جهت گذارازشرایط ـ بغایت ـ بحرانی را در نظردارد.

«شناخت» و «شناسایی» نکات و عو امل بحران زایی که تشدید به دردهای اجتماعی و فرهنگی درارکانهای یک ساختارتعریف شده ، می کنند، بنظر می رسد ،تکلیف و باری باشد، که برعهده ی هر کسی که بارآن بردو شش سنگینی می کند، باشد . ندیدن و نادیده انگاشتن آن یعنی ، نشانه ی بیماری مزمن. خو د را به دست کو ری و کری آگاهانه سپردن، ازنو ع بیماری مزمن «اجتماعی» هست که درنهایت منجربه بیماری دامنگیر، ازنو ع رو انپریشی فیزیکی شخص نیزمی تو اند شامل آن شو د.

بررسی تاریخ کشو رهایی که پرو سه های مشابهی را ازسرگذرانده اند و مردمان یا افرادی که دررو دیی و مو اجهه با «استبداد»، خو د را به ، «نادانسته» گی یا «ندانم» کاری و یا به اشکال متفاو تی چو ن؛ مامو ری و معزو ری و ازاین دست، شانه از بار مسو لیت خالی کرده، و بدترازهمه با تو جه به ملاحظات و منافع شخصی و مادی ، آگاهانه چشم به و اقعیات بسته و ازاظهارنظرو در دفاع ازعدالت و آزادی ، خو د را به کنارکشیده اند، تا آتش و یرانگر، دیگری و دیگران را بکام خو د کشد، این دسته ازمردمان را برتو لت برشت ، نه تنها می نکو هد و به تعبیری، گو یی، بیمارمی فهمد، بل؛ بزعم او ، این دسته ازمردمان، با «آگاهی» در«ناآگاهی» خو یش برعمق و و سعت بیماری اجتماعی و استبداد زدگی دامن می زنند.

درتمثیل و اره ی "اقدام علیه استبداد" Maßnahme gegen Gewaltآقای کو ینرHerrn Keuner چو ن گالیلیو گالیله Galileo Galilei 1564-1641 ـ گو یی ـ با باو ربه نو عی «جبر» زیستی و طبیعی Determinism[9] درمقابله و مقابل دیکتاتو ر، اراده به ادامه ی زندگی، با هدف «تغییر» بو اسطه ی «رو شنگری» را پیشه ی خو د می کند. شاید، به تعبیری بتو ان ، آقای کو ینررا اززبان و نگاه برتو لت برشت اینگو نه فهمید که،: اگرقهرمانی دریک ساختاری با شکافهای عمیق طبقاتی، قربانی شده یا کشته شو د، پرو سه ی مبارزه برای تغییر، شاید سالها ، تعطیل شده ، و یا با و قفه و رو یکردی جدی و ناهنجارمو اجه شو د.

و لی زمانی که، «روشنگری» به «پرو سه» و باو ری با هدف «تغییرات» بنیادی، به «اصلاح» و «تغییر» از«خو د»و به تک تک افراد و اعضا تبدیل شو د، درآنصو رت ، همه افراد جامعه تبدیل به قهرمان می شوند و ساختاراستبداد بخو دی خو د ازدرون و بیرون شروع به تغییرات همه جانبه، ازجمله با مفاهیم: «اصلاحی»، «ریزشی»، «تجدیدی»، «تنبهی»، «تو بیخی»، «تو ضیحی»، و با دها صو رت و اشکال متفاو ت و متو ازن به «تغییر» و «تبدیل» آغازمی کند و درصو رت فراهم بو دن شرایط، دگردیسی بنیادی ازجزتا به کل جامعه را دربر گرفته و نظامی نو ین چو ن پرو انه ای زیبا ازپیله ی کِرمی سربرو ن می آو رد.

در مثال برشت، جو انان یا دانش آمو زان ـ باتصو ر به شناخت خو یش ازآمو زگارخو د، با مطالبه گری نقادانه، درپی قهرمانِ به عاریه گرفته و پرو رده درتخیل خو یش، به کمک معلم خو د هستند که گو یی ازاو آمو خته و دراو یافته اند ،و بنظرمی رسد که آقای کو ینر، با رو ایتِ داستان آقای اِگه، تصمیم به «اصلاح» و ارایه ی تعریف و تصو یری متفاو ت از، «قهرمان» و «مبارزه» و نهایتن «تغییر» درباو ر و تصو ر دانش آمو زان خو د هست.

داستان آقای اِگه اززبانِ و قلم برتو لت برشت، رو ایتِ امید و اراده به پیرو زی با رو یکرد و رو ش«سکو ت» با محتو ای «نه» هست. شاید آقای اِگه، به تعبیری می داند که : بادکنک پیش رو یش، باید، باد کرده و دیر یا زو د، نیزباید، بترکد. او به امید ترکاندن «مامو ر» یا «گماشته» که درتمثیل Parable بعنو ان نماد و سمبل دیکتاتو ربکارگرفته شده، به خدمتکاری شبانه رو زه ی آن درمی آید. او جنسِ اعتراضش را در، خو راندن و پرو راندن و با سکو ت مطلق، نشان داده و اجرا می کند. برشت، هفت سال به پرسو ناژ خو دـ آقای اِگه فرصت می دهد تا او زو رگو یِ دیکتاتو ری که به زو ر خانه ی او را، اشغال و تسخیرکرده و استثمارش می کند را، بپرو راند ( چو ن گو سفندو و ..) بادش کند (چو ن بادکنک و ...) ، نه به امید و باو ربه، اصلاح و تغییراو ، بل به امید «تغییر» بو اسطه ی «مرگ» و عو ض شدن شرایط .

آموزه هایی اجتماعی و فرهنگی، ازاین دست و نو ع، با تدبیرو نظرداشت چندسو یه، به ثاثیرمی پردازند.

درسالهای پیش ازجنگ جهانی دو م ، و دراو ج شیو ع و رشد فاشیسم درآلمان، همزمان، نژاد پرستان و برتری طلبان نژادی نیز درپی تسخیرامو ال ، بخصو ص یهو دیان و صاحبان سرمایه بو دند. نازیسیم [10]NS با ملیتاریزه شدن رو زبرو ز برنفو ذ و قدرتش افزو ده می شد تا اینکه تمام ارکانهای قدرت درکشو ر را با همراهی گله و ار مردم، بدست گرفت، کو ره های آدم سو زی برقرارشد و مردمانِ دگراندیش و «نژاد» غیر ـ خصو صن ـ یهو دیان، با همکاری «سربازانِ گمنام هیتلر»ی و «لباس شخصی ها»ی نظام فاشیستی، شناسایی و دستگیرشده، ابتدا به بازداشتگاههای یا اقامتگاهای بزرگِ مخو ف و مراکزنگهداری مو قت برده و سپس درگرو ههای بزرگ و درکو ره های آدم سو زی، بو سیله ی گازو شعله های آتش، خاکسترشدند.[11]

قطعن، مردمانی که ملیو نی به حمایت ازناسیو نال سو سیالیسم نژادی NS، هایل هیتلر Heil [12]Hitler گو یان بدنبال عده ای بیمارِ مالو خو لیایی افتادند، هرگز نمی دانستند که ازدرو ن آن، چه جانو ر خطرناکی بیرو ن خو اهد آمد ، چنانچه تحقیقات و برآو ردهای مستند، ازبازمانده گان ـ دراین زمینه ثابت می کند ـ که بسیاری ازحامیان دیرو زی: ـ ناسیو نالیسم و فاشیسم ـ، نه تنها به نادمان، بل به دشمنان جدی آن تبدیل شده اند.

آقای کو ینرHerr Keuner درتمثیل و اره ی Parabele فو ق به ادامه ی «زندگی» یا به بیان خو د "زندگی طو لانی" می اندیشد. درحقیقت ـ گو یی ـ او برای «هدف» خو یش یعنی "زندگی طو لانی" ، درمقابل، «دیکتاتو ر» یا «استبداد» ـ نه تنها ـ باو ر،بل برنامه نیز دارد، و لی شاید بزعم عده ای: شکل و جنسِ مقابله ی آقای کو نیرHerr Keuner و باو راو ، درتمثیل و اره ی ارایه شده به دانش آمو زانش، نه حکایت باو ر به «برنامه» و «هدف» بل، اساسن، کارآکتریست و ازو یژه گی های فردی یا اندیو یدو آل Individual او ناشی می شو د. درهرحال این یا آن مو رد ، آقای کو ینرHerr Keuner درمقام آمو زگار، ازسو ی دانش آمو زانش برای پاسخگو یی درمقابل رفتارو گفتارش، فرا خو انده می شو د و تو جیه او بعنو انِ "متفکر" و به احتمال زیاد؛ با «هدف» و با«برنامه» ای ـ مشخص ـ هست که بدآن «و سیله» یا رو یه و رو ش، درمو اجهه و مقابله با «استبداد» بدآن «رسیده» و درنهایت، باو رکرده و رو ی آو رده.[13]

درنقد و مقایسه ی این دو شخصیت و رفتارمتقاوت:

به واسطه ی «زندگی» و «عمر» ، «بودن» و «هستی» مفهوم به خو د می گیرد. ولی ازنگاه و باور«آرمانگرایان» و «اخلاق مداران» یا «دینداران» ، «زندگی» و «عمر» ـ جبرن ـ دراشکال و رنگهای متفاو تیست که درآن گاه نو ع و جنسی برنوع و جنس دیگرغلبه کرده و به زو رگو یی و دیکتاتو ری می پردازد.

آرو ن آنتو نو و سکی [14]Aron Antonovsky1923-1994 درپژو هش ها و بررسی های میدانی که ازتعداد قابل ملاحظه ای اززنانِ جامعه ی آماری خو د، بعمل می آو رد، با تعجب مشاهده می کند، باو جو د فشارها و دشو ارهای عدیده ای که ـ عده ای اززنهای ـ جامعه ی آماریش، با آن مو اجه بو ده و آن راتجربه کرده بو دند و حتی، تجربه ی تلخ و و حشتناکِ اردو گاههای کاراجباری و شکنجه ی آلمانِ نازی را نیز ازسرگذرانده بو دند، دارای رو حیه ای خو ب و درمو اردی دارای طو ل عمری بیشترازسایرین نیزبو دند.

آنتو نو و سکی Antonovsky بر پایه ی تحقیقات بعمل آو رده، مُدلی ازسلامتی، تحت عنو ان سالم زایی [15]Salutogenese ارایه می دهد. او با طرح سو ال : " سلامتی چگو نه بو جو د می آید؟" با تحقیق و تفحص، و با نتیجه ی برگرفته ازیافته ها و داده ها، به پی ریزی «مدلِ» سالم زایی Salutogenese همت می گمارد.

براساس یافته ها و «فرضیه»ی آرو ن آنتو نو و سکی، که در«مدل» خو د ارایه می دهد، «سلامت» یا سلامتی نه بمثابه، یک «و ضعیت» عمو می تعریف شده ی «فیزیکی» یا«رو انی» ازیک شخص، بل، «پرو سه» و رو ندی است، «متغیر» و «متفاو ت» که ازشخصی به شخص دیگرو ازنکته و یا جایی به جای دیگرمتفاو ت عمل می کند.

در«مدل» آرو ن آنتو نو و سکی «پایه» یا «ستو ن» اصلی«پیدایش سلامت» Salutogenese ، بربسترو نهادِ «انسجام» و «درهم تنیده گی» یا پیو ند و مکانیسمِ پیچیده ی ارتباطی شخص با جهان پیرامو ن و مفاهیمِ فردی شده، شکل گرفته، که او ازآن تحت عنو ان، [16]Kohärezgefühl نام می برد، هست. برهمین اساس وقتی مفهو م «سلامت» و پیدایش آن، با «احساس» die Gefühle آدمی ، و دریافت ها یا تجربیات شخصی شده، و مفاهیم خو دو یژه یافته، و با، مؤلفه های محیطی ـ اکتسابی ـ و ارثی، گره خو رده و با هم «ارتباط» ارگانیکی پیدا می کند، «شخص» درمواجهه و مقابله با مقو له ی «سلامت» با پرسش ها و چالش ها یی رو درو می شود.

در چگو نگی «نه» به استبداد

 

درپژو هش های میدانی آنتو نو و سکی، زنانی که تجربه ی تلخ زندگی را با تو سل به، «امید» ، «خو شبینی» و ازاین دست سپری کرده بو دند، ازبنیه ی متفاو تی، درمو اجهه و رو دریو یی با چالش ها و مشکلات برخو ردار بو دند .

درداستان یا تمثیل و اره ی آمو زشی از زبانِ برتو لت برشت، آقای اِگه Herrn Egge ، به تعبیری، دارای و یژه گی مذکو رو با مفاهیم عنو ان شده هست. البته ، همانگو نه که پیش ترـ نیزـ اشاره شد، آقای کو ینرHerrn Keuner با تاکید به اینکه ، او "...باید طو لانی ترازدیکتاتو ر عمر کند" به رو یه و رو شِ مقابله ی ـ «آگاهانه» از نو ع «نه» و با رو یکرد «اطاعت» و گو ش بفرمانی، رو ی میآو رد. او با تمام انرژیِ خو د که معطو ف به ازمیان برداشتنِ نمادِ «استبداد» و «دیکتاتو ری» هست، به «اطاعت» و «پذیرایی» ازمامو ر و دیکتاتو ر، مشغو ل می شو د.

تکته ی جالب تو جه دراین داستان کو تاه این هست که ، مامو ر بعنو ان ؛ فرستاده ی «دیکتاتو ر» و نماد «استبداد » ، بی آنکه خو د متو جه باشد، با رو یه و شکل ـ مقابله یا مبارزه ی «مطیعانه» و با محتو ی «نه» در«سکو ت» کلامیِ آقای اِگه Herrn Egge با فرجام «مرگ» مو اجه می شو د. داستان و تمثیل و اره ـ با این و یژه گی ـ و این شکل خاتمه می یابد. «مامو ر» der Agentو فرستاده ی حکو متِ دیکتاتو ر، با مرگ ، ازمیان برداشته می شو د، و لی داستانِ «استبداد» و «دیکتاتو ری»، گو یی، نه تنها ـ دراین کو تاه به پایانِ خو د نمی رسد، بل، برتو لت برشت ، گو یی با این رو یکرد خو د و یژه اش ـ چالش و مقابله با «استبداد» ساختاری و حکو متی را، با پایان استبداد فردی، پایان یافته اطلاق نمی کند بل آنرا ـ ضمن ارتباط تصو یری و مفهو می ـ با پاکسازی خانه ی شخصی آقای اِگه Herrn Egge ـ و پایان کاریک «دیکتاتو ر» ازیک«پرو ژه» به «پرو ژه» ی و سیع ساختاردو لتی و حکو متی و درفرازی دیگر، و با تعاریف خو دو یژه اش، محو ل می کند. آقای اِگه Herrn Egge مامو ررا درپتو یی پلاسیده ، پیچانده، و به بیرو ن از چاردیو اری منزل خو د منتقل می کند، منزل خو د و مکان اقامت دیکتاتو ر را می شو ید و درو دیو ار را ...تمیزو پاکسازی می کند، و نفس عمیق می کشد و درنهایت می گو ید "نه" ! پرو ژه ی هفت ساله او ل با خاتمه ی زندگی فرستاده و مامو رder Agent و با پاکسازی منزل شخصی ـ ازهرگو نه اثرمخرب و بجا مانده ازدیکتاتو رـ درخانه ی شخصی یک فرد و دریک ساختارخاص و فردی، به اتمام می رسد. و لی سئو ال و چالشِ چگو نگی ؛ مو اجهه و رو درو ریی یا مقابله و مبارزه با «استبداد» بطو رکل، همچنان در جو امع استبدادزده به قو ت خو د باقی می ماند.

ازآنجائیکه مفهو م و مقو له ی «استبداد» با مفاهیم دیگری چو ن ؛ «آزادی» ، «عدالت» «زندگی» و یاهمچنین با «فرهنگ» و «اقلیم» و مهمترترازهمه با مفهو م و خو انش های «فردی» یا «خو د»و یژه یافته، و مو لفه های از این دست، درهم تنیده شده، لذا، جستجو برای یافتنِ «فرمو ل» یا «فرمی» مشخص برای فهم و راه مشترک و کم هزینه، جهت گذاراز«استبداد»، کارو چالش گذاراز«استبداد» را برای تلاشگران، بمراتب دشو ارترساخته. و لی ازتجربه ی تلخ و شیرینِ، گذارهای گو ناگو ن و متفاو ت، می تو ان چنین دریافت کرد که، ابتدا، بو اسطه ی «حضو ر» درفضای «عینی» و «استبداد»ی و سپس درگیری با شرایط چالشزای استبدادزده ی«میدانی» هست که امکان درک و فهمِ راه و گشایشی ازمیان راهها و گره ها برای «گذار» ازشرایط بحرانی، رو شن ترمی شو د.

دراین گیرو دار و کش و قو سِ میدانی، نه تنها درک مفاهیم و یافتن راه خرو جی ازشرایط بحران، راحترو عملی تربنظرمی رسد بل میدانِ حضو رو امکان کشف و بسط راه کارها، بهمراه درک شرایط با مفاهیم متفاو ت را نیزمیسرمی کند.

گره ها ـ خصو صن ـ ازنو ع چالشی آن، درصو رتی می تو اند به گشایش بینجامد و منتهی به "گره کو ر" نشو د که؛ تافته ی گره خو رده درمیان دستان و انگشتانِ جستجو گرِ مایل به گشایش، پیو سته و با هدفِ« گشایش» رشته های درهم گره خو رده ، اینسو و آنسو شو د.

«ایده» و «فکرِ» دایرو ناظربر«گشایش» راه کار و به عبارتی : مَنِش و رو ش خو د را به خرو جی و گشایشِ راه و گرهِ کار همو ارمی کند. خرد و فکرِ ناظرو حاضر، به انگشتان و پاها اراده و سمت و سو می بخشد.

لذا ، بنظر می رسد که، برتو لت برشت باتو سل به پرسو ناژهای خو دو یژه و خو دپرو رده اش، و با «باو ر» به رو یه و فرجام مو رد نظرخو د دررو ایتش، به کارآکترِسازیِ، با پرو ژه و برنامه ای مشخص، جهت مقابله با «دیکتاتو ر» متو سل می شو د. برشت درمُدِلِ خو د، «گره» و «کلاف» را در و اژه هایی چو ن: "استبداد" یا "دیکتاتو ر" die Gewalt ، "حکو مت" یا "دو لت" die Stadt و "مامو ر"یا "فرستاده" der Agent کارآکتریزه کرده و "زمان" را با تعابیریا صفاتی چو ن: "دو ران خفقان" یا "دو ران غیرقانو نی" Zeit der Illegalität " رنگ آمیزی می کند. دانش آمو زانش ضمن پرسش گری ,آرامانگرا و قهرمان طلب هستند. آمو زگاربا و یژه گی "متفکر" و ظاهرن «محافظه کار» معرفی و تصو یر می شو د.

بطو رکلی ، می شو د اینگو نه ازتمثیل و اره ی Parabele برشت برآو رد کرد که او با دیالو گ و دیسو کو رز Diskurs [17] سازی، آگاهانه مخاطب خو د را به «فکر» مقابله و مبازره ای چند و جهی و ـ شاید ـ طو لانی مدت و پرو سه ای با اسبتداد برمی انگیزد و با بکارگیری یا «اتنخابِ » راه و رو شی ـ حتا مشخص ـ راه و رو ش دیگر یا آلترنانیو مقابله و مبارزه با استبداد را نفی و ـ یا ترد نمی کند. تاکید به "شستن" یا "تمیز" کردن و "سفیدکاری دیو ارها " همانجا سطر ۲۳[18] بعد ازمرگ و ازمیان رفتن«استبداد»، اشاره و تاکیدیست با زبان استعاره و هنرِ برشتی ، به برچیدن ـ نه تنها ـ آثار، بل عو امل ساختاری که می تو اند اسبتداد را بازآفرینی کند، می باشد. "تمیزکردن" منزل یا "رنگ کردن دیوارها" ازسو ی آقای اِگه Herr Egge، یعنی: پالایش منزل ازآثار مخربی که بو اسطه ی : بو و فضایی که درطو ل هفت سال اقامت و سلطه ی استبداد که ـ شاید ـ بدآن و سبله ـ امکان بازآفرینی استبدادی دیگر در لباسی متفاو ت امکان پذیر شو د، با تکیه ی «سلبی» درنظافت و پاکساری یا پالایش ساختاری ازنگاه و زبان برتولت برشت می تو ان بازخو انی کرد و به تعبیر او می تو ان با رو یکرد «آگاهانه» و «هدفمند» «پرو ژه« ای بدآن رسید.

شاید اشاره به مثال و تجربه ی تزاژدی و شکستِ «انقلاب ایران» و ظهو رِ استبدادِ عریان «دینی» و وحشی ازدرو ن و قلبِ یک ساختار مستبد ـ بو اسطه ی انقلاب و بعد ازآن ـ درفقدانِ و جو د «آگاهی» و «شناخت» و رو یکرد مناسب و متناسب درمقابل ساختار و سازکارهای شکل گرفته ی استبدادی درطو ل سده ها، دراین باب بی مو رد نباشد .

 


[4] - Maßnahmen-gegen-die-Gewalt.pdf

[5] -https://www.bpb.de/nachschlagen/lexika/handwoerterbuch-politisches-syst…

درشکل گیری سو سیالیسم نژادی

[8] / امرو زه با تو جه به گسترده گی ارتباطات رسانه ای، مقو له ی؛ «اطلاع رسانی» و «رو شنگری» ، نه تنها درابعادگسترده تر و متفاو تی شکل گرفته و رشد کرده، که امکان یا جایی برای تو جیه و دفاع از آنگو نگی «مبارزه» و «مقابله» یا «دفاع» را برای کسی باقی نمی گذارد، بل، با تو جه به تغییرو تحو لات گسترده، و میدان و زو ایای رو درو یی و مقابله یا مبارزه، با پدیده ی «استبداد» یا «دیکتاتو ر»، بمراتب و سیع تر و چند بُعدی گشته، و نیز، مفاهیم درعرصه ی «مبارزه» و «مقابله» با پدیده های ناهنجار، متفاو ت یا و دگرگو ن شده، که بدآن و اسطه، گو یی نه تنها ـ سو الهای دیرو زی را ـ با ابزارامرو زی ـ به جو اب و نتیجه ی مشابهی نمی رساند ، بل، درسو ال بو دن و چگو نگی سو ال ـ نیزـ گاهن تردید و سو ال ایجاد می کند.

ـ دررو ایت تمثیلی ـ گو یی ـ شخصیت متقاو تی ازآقای اِگه ارایه می شو د. [13]

[15] - https://www.leitbegriffe.bzga.de/alphabetisches-verzeichnis/salutogenese/

۹/ «مدل» ارایه شده ازسو ی پزشکِ جامعه شناس، آرو ن آنتو نو و سکی، نه بعنو ان آلترناتیو ی درمقابل، علم پزشکی که بیشتربعنو انِ «مدلِ مکمل» پزشکی ارایه و درنظرگرفته می شو د.

https://de.wikipedia.org/wiki/Salutogenese

[18] -Maßnahmen-gegen-die-Gewalt-1.pdf

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید