رفتن به محتوای اصلی

نگاهی پیرامون هویت منشور

نگاهی پیرامون هویت منشور

منشور ترکیبی از دو عنصر مضمونی و هویتی آن است. در این جا بحث بر روی مضمون، مورد نظر ما نیست. قصد ما پرداختن به هویت و یا شخصیت منشور است. شخصیت یا هویت منشور اگرچه بر بنیادهای تجربی و مادی آن استوار است ولی همزمان، هستی آن با اخلاق درهم تنیده شده است. هیچ، وجود-"هستی" را بدون پیوندش با اخلاق، نمی‌توان تصور کرد. منشور پیشنهادی نیز مستثنی از این قاعده نیست. مضمون آن، اگرچه با اُفت و خیزهائی، خود را جانب‌دار کار تعریف می‌کند. اما این منشور در مجموع، جانبداری خویش از "کار" را با دفاع از ارزش‌های انسانی اخلاقی آن که با هستی انسان عجین شده است نشان می‌دهد. "کار" اخلاقی‌ترین عنصری است که با هستی بشر پیوند خورده و اساساً عُنصر انسان‌ساز است. اخلاق عجین شده با کار، هیچ معنائی جز پایبندی به ارزش‌های انسانی ندارد. اگرچه این عنصر همچون همه پدیده‌ها نسبی است اما، در عصر کنونی در به رسمیت شناختن حقوق بشر تبلور یافته است. با آغاز تولید انبوه و حصول ارزش اضافی، قلیلی با سلطه بر دست‌آوردها، بر زندگی و جان و مال اکثریت مردم حاکم شدند. بدین ترتیب ضد ارزش‌ها، که معنائی جز اعمال بی‌عدالتی و تبعیض، جنگ افروزی‌ها و غیره نبود، از دل "کار" که ارزش‌ها را ایجاد کرده بود باز تولید شد.

اخلاق به عنوان عنصر اصلی و سازنده ارزش‌های انسانی به لحاظ تاریخی در تقابل با ضد ارزش قرار دارد. ضد ارزشی که، فلسفه وجودیش جز تلاش برای سیطره یافتن بر شرف، حرمت و حیثیت انسانی و به نابودی کشاندن دست‌آوردهای آن نیست. در عصر کنونی "نئولیبرالیسم" جوهره وجودی سرمایه‌داری جهانی، حامل این ضد ارزش‌هاست که خود را در استثمار زحمتکشان، سیاست‌های نو استعماری، جنگ و ویرانی، تخریب محیط زیست، در نابرابری‌ها و بی‌عدالتی‌ها و غیره نشان می‌دهد. اگرچه در طی تاریخ تحولات اجتماعی، فُرماسیون‌های اجتماعی همواره دگرگون گشته‌اند. با اینحال تضاد بین ارزش و غیر ارزش، که ما در اینجا آن را به عنوان «تضاد کار و سرمایه» می‌شناسیم، لاینحل مانده است. این تضاد تا آنجا ادامه خواهد یافت، که یکی بر دیگر غالب آید. ما به عنوان مدافعان ارزش‌های والای انسانی، خود را در کنار نیروی "کار" می‌دانیم.

اگرچه، جهان ما مشحون از تضاد هاست. و رشد و تعالی جامعۀ بشری در کلیت خود مدیون همین تضاد هاست. ولی اشتباه است که اگر تصور شود، یک تشکل سیاسی می‌تواند و باید حامل دو قطب متضاد باشد. این دو قطب در طی روند مبارزاتی، خود خنثی‌گر دیگری شده و در نهایت، سازمان نوبنیاد را به ویرانی خواهد کشید.

اگر قرار است که جریان نوبنیاد، در راه رسیدن مردمان کشورمان به آزادی و عدالت اجتماعی گام‌های جدی بردارد، می‌بایستی در عمل به ارزش‌های جهان‌شمول انسانی که معنائی جز اتکاء به حقوق بشر ندارد، پایبند بماند. بدین ترتیب سازمان نوبنیاد، خواهد توانست به اهداف انسانی خویش نزدیک شود. سازمانی که باید به ارزش‌های انسانی و سوسیالیستی خویش متکی باشد.

مرضیه، سیروس

آذر ماه 1396 برابر دسامبر2017

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید