دو شعر

کولبر...؟؟؟

کوله بارت سنگین
نان ات به بهای جان
سفرت ات به وسعت فقر
زیر گامهای تو گون
از نفس می افتد
سنگ ترگ میخورد
صخره فرو می‌ریزد
وکوه
رگبار مسلسل آدمکشان را
دوباره باز می شناسد
اکنون که رنج کار تو
بر قله های سرمایه سرریز می کند
ودرد هایت
از پنجره های چار فصل پیداست
تورا به چه نامی بخوانم
کولبر

م-شفق
توضیح اینکه گون گیاهی بوته ای بسیار سرسخت وپایدار است که در مناطق کوهستانی با آب و هوایی نسبتأ خشک می روید

**********

...آبان...

با رنگ ارغوانی لحظه های لعنتی
ماشین های آب‌پاشی می آیند
به بزم خونین سرب
در سرها و سینه ها
تکرار آب
تکرار آتش
تکرار گلوله
جنایت زبان الکن بیداد است
پاسخ اعتراض به فقر و بیکاری
اما خیابان رنگ نمی بازد
ومردم
همچنان ایستاده اند
ناگزیر...
در قفای شب
دامن بلند صبح در دست هایشان

م-شفق


Source URL: https://bepish.org/node/10056