مصطفی مدنی درباره فلسطین و اسرائیل و حماس

۱- تا قبل از دیدن این مطلب اصلا حدس نمیزدم که مصطفی مدنی درباره فلسطین و اسرائیل و حماس اینقدر راستگرایانه صحبت کند. از خواندن این جملات زیر عکس مصطفی مدنی تعجب کردم: «اقدام حماس ، قند در دل نتانیاهو آب کرده است… برافروختن مشعل این جنگ.. محصول حماقت و اندیشههای فوق ارتجاعی این جیره خوار رژیم اسلامی» بوده است.
علیرغم این حرف ها همچنان فکر می کنم بنیان های فکری او آن نیست که از این جملات بر میآید. فکر می کنم او مسئولیت اصلی فاجعه ای که در فلسطین رخ می دهد را بر عهده دولت دست راستی اسرائیل می گذارد و نه به عهده حماس.
آن مصطفی مدنی که ما می شناسیم قضاوت منصفانه همیشه یکی از ویژگی های بارز او بود. این را همه ما از دوران های قدیم به یاد داریم. بخصوص در مقطع انشعاب ها. این که چرا مصطفی چنین قضاوتی عرضه کرده بر من روشن نیست. اما مطمئنم که این نگاه گذراست. شاید یک دلیل آن ناشی از دلبستگی ما به نام فدایی و تعذب از دیدن نام ۱۹ بهمن و ۷ اکتبر در کنار هم بوده باشد. دلیل دیگر شاید تنفر از استبداد دینی و همخونی آن با اخوان المسلمین باشد. به هر حال متاسف شدم از این که این دلبستگی ها و تنفرها ذهن ما را از قضاوت منصفانه در جنگ اسرائیل علیه غزه محروم کند.
لذا هرگاه ذهن ما از چنبره این گونه دلایل رها شود بسیار بعید است قضاوت من و مصطفی مدنی عزیز در طرفین درگیر در جنگ غزه همان باشد که در این نوشته آمده. قبول ندارم که مصطفی با مضامین مندرج در مقاله «جنگ غزه و نقش محوری آتش بس» اختلاف بنیادین دارد، حتی اگر هنوز آن را نخوانده باشد.
۲- مصطفی می گوید بارها از من شنیده که گفته ام اگر زنده یاد بیژن بود از خط مشی من پیروی می کرد. این تحریف را هم از او انتظار نداشتم. از او ندیده بودم که برای پیشبرد حرف خودش حرف های دوست یا حتی دشمن را بچرخاند. من در برخی از سالگردهای قتل بیژن و همرزمان نوشته ام یا گفته ام که این پرسش مرا رها نمی کند که اگر بیژن در مباحثات بعد از انقلاب بین اقلیت و اکثریت بود در کدام سو می ایستاد؟ با اقلیت؟ یا با اکثریت؟ من این پرسش همیشگی ذهن خود را با بسیاری از رفقایم در میان گذاشته ام. اما هیچ گاه به آن جواب نداده ام. شاید مصطفی مدنی هم یکی از یارانی بوده که من این پرسش را با او در میان گذاشته ام. انتظار دارم که مصطفی عزیز حرف خود را تدقیق کند.
۳- فکر می کنم اگر مصطفی بحث من در اطاق سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) در کلاب هاوس سازمان، که روز ۱۸ نوامبر برگزار شد، را شنیده بود، مطلب مندرج در به پیش را طور دیگری می نوشت. مقایسه جنبش حماس با جنبش فدایی موضوع بحث من نبود. از ایشان خواهش می کنم که اول تمام بحث آن جلسه را گوش کند و اگر فرصت داشت و مایل بود با هم درباره آن بحث کنیم. من نه در جلسه ۱۸ نوامبر کلاب هاوس با مهدی فتاپور - و نه در مصاحبه با محمود فرجامی در شبچراغون - من حماس را با چریک های فدایی نه مقایسه کرده ام و نه مشابه دیده ام. من تشابهات و تفاوت های عمده میان تاثیرات اجتماعی و سیاسی ۱۹ بهمن و ۷ اکتبر را توضیح داده ام. موضوع بحث من این است که تلاش برای «شکستن دو مطلق»، که زنده یاد امیر پرویز پویان آن را تئوریزه کرده است، در شکل دهی هر دو رویداد نقشی تعیین کننده داشته است. اگر مصطفی گرامی، یا هر عزیز دیگری، با این جمع بندی من مخالف باشد، به جاست همین جمع بندی را نقد کند. نه این که تصور کند فرخ ماهیت فدائیان و اخوانی ها یکی انگاشته شده و از آن برافروخته شود.
بهزاد کریمی در جایی از مقاله ای که امروز در اخبار روز انتشار یافته به همین موضوع شکستن دو مطلق پرداخته و تحلیل کرده است که ۷ اکتبر اشتباه فاحش حماس بود زیرا توازن قدرت را باز هم بیشتر به زیان مردم فلسطین بر هم زد. در این جا اختلاف من و ایشان در ارزیابی از تناسب قواست. بهزاد البته در مورد تاثیر 19 بهمن بر تناسب قوا و شکستن دو مطلق اظهار نظری نکرده و اگر می کرد به فهم شفاف تر نظرش کمک کرده بود. از فحوای کلام بهزاد و مصطفی بر می آید که گویا 7 اکتبر قند را در دهان نتانیاهو آب کرده و به او اجازه داده موقعیت خود را تحکیم و تناسب قدرت را به سود اسرائیل به زیان فلسطین بر هم بزند. به نظر من این ارزیابی اشتباه است. مبسوط دلایل من برای شکسته شدن «دو مطلق» در مقاله 7 نوامبر و در جلسه کلاب هاوس تشریح شده اند.
۴ - مصطفی مدنی می گوید روز ۱۵ شهریور ۵۱ بین فدائیان و مجاهدین صحبت شده که کشته شدن ورزشکاران اسرائیلی به دست چریک های ساف را جشن بگیرند و زنده یاد بیژن جزنی به مصطفی گفته کشتن چند ورزشکار اسرائیلی که جشن گرفتن ندارد. گرچه حدسم این است که تاریخها دقیق نیست و به احتمال زیاد بیژن در آن تاریخ هنوز در قزل قلعه بوده است، اما حرف بیژن قاعدتا باید همین باشد. کمتر کسی در میان فدائیان بود که ترور آدم های غیر حکومتی را تائید کند. حتی ترور فاتح هم مورد تائید بسیاری از ما نبود. در همان سخنرانی من در کلاب هاوس هم مکرر تاکید میکنم که ما فدائیان اعتقادی به تولید رعب در میان مردم نداشتیم و کشتن شهروندان عادی هیچ گاه جزو اهداف ما نبوده و این یک تفاوت بارز میان ۷ اکتبر و ۱۹ بهمن است.
توجه کنیم که جنبش چریکی در آن روزها هنوز در فاز «تبلیغ مسلحانه» بود و از آن فاز هم جلوتر نرفت. آرزو این بود که «مبارزه مسلحانه توده ای شود». بله. آرزو، تلاش، و اعتقاد ما این بود که راه سرنگونی استبداد جنگ مسلحانه است. اما در هیچ جنگی نیست که غیرنظامیان آماج قرار نگیرند و جنایت جنگی رخ ندهد. از ۷ اکتبر بین اسرائیل و غزه یک جنگ تمام عیار جریان دارد. در این جنگ هر دو طرف مرتکب جنایت جنگی شده اند. منتها جنایات یک طرف صد برابر طرف دیگر است، متنها یک اشغالگر و مهاجم است و پشتش به حمایت بیدریغ ابرقدرت امریکا گرم است و طرف دیگر چند میلیون آواره اند که در یک زندان رو باز اسیرند و زیر ستم و تحقیر و عذاب مستمر. همطراز کردن حماس و نتانیاهو ستمکاری محض است. جنس مرزبندی ما با این دو هرگز از یک جنس نیست. چپ در جنگ اسرائیل و غزه بیطرف نیست.
* * *
مصطفی مدنی و بهزاد کریمی و فرخ نگهدار در مورد تفاوت ماهوی میان اخوان المسلمین و چریکهای فدایی اختلاف نظر ندارند. همانطور که بهزاد و مصطفی نوشته اند، ما به بنیانگذاران جنبش فدایی هم تعلق خاطر داریم و هم احترام بسیار. ما هر سه حماس را نسخه سُنّی فدائیان اسلام و موتلفه می شناسیم و با ماهیت تاریخی، نظری و سیاسی آن را با پوست و گوشت خود تجربه کرده ایم. اختلاف نظر بین ما بر سر تفاوت های ماهوی میان حماس و فدایی نیست. اختلاف بر سر این است که آیا ۷ اکتبر یک نقطه چرخش حیاتی در مبارزه فلسطین علیه اشغالگران هست یا نیست؟ آیا ۷ اکتبر به تبختر و هیمنه حکومت اسرائیل در ذهن مردم فلسطین، و ملل عرب ضرب زده یا رعب از اشغالگران را افزایش داده است؟ آیا ۷ اکتبر در عرصه بین المللی توازن قدرت را از نو به نفع آرمان فلسطین (داشتن حق تعیین سرنوشت) مساعد تر ساخته یا نامساعدتر؟ مصطفی مدنی عزیز اگر با نظر من مخالفت است، خوب است مثل بهزاد کریمی بنویسد: ۷ اکتبر اشتباه بود و به زیان فلسطین تمام شد و نتانیاهو را تقویت کرد.
مدعی نیستم که تمام جهات نظری و سیاسی که در نوشته های یاد شده مندرج است را همانگونه خوانده ام که خود این عزیزان می خوانند. اما اگر قرائتی نادرست از نقطه نظرهای ایشان در این نوشته وجود داشته باشد، این فرصت هست که آن را در یک گفتگوی رو در رو تصحیح کنم.
فرخ نگهدار - لندن - ۹ دسامبر ۲۰۲۳