تمام میشود این ملالِ هزاره حسن جلالی سپیده دمید وُ...صبح از فَلقِ سرخ برآمدخواب از چشمانم گریختگرم نشد دلماما،بیشمارند زخمهایمجراحت تنم راآفتابی التیام می دهدکه از دشتِ خاوران؛بر پهندشت سرزمینم بتابد حسن جلالی چاپ