برابری جنسیتی در محیط کار بخش سوم

نویسنده: فیضا علی (Faiza Ali)
2. نظریه فمینیسم رادیکال
فمینیسم رادیکال در دهه ۱۹۷۰ در ایالات متحده آمریکا به میان آمد. بهطور تاریخی، فمینیسم رادیکال با این فرض آغاز شد که جنسیتها در موقعیتی متضاد قرار دارند، مردان قدرت بیشتری نسبت به زنان دارند، و جامعه و روابط اجتماعی را میتوان بر اساس ارتباط با این وضعیت بهتر درک کرد. فمینیستهای رادیکال استدلال میکنند که همه انواع ستم از یک نظام روابط پدرسالارانه نشأت میگیرد.
برای مارکسیستها، سرمایهداری عامل اصلی تأثیرگذار بر رابطه میان سرمایه و کار است. در مقابل، فمینیستهای رادیکال تفکیک جنسیتی را بهعنوان مفهوم اصلی در منسبات اجتماعی در نظر میگیرند. فمینیستهای رادیکال مفهوم پدرسالاری را بهعنوان مبنای ستم در اشتغال تلقی میکنند. در گذشته، پدرسالاری به معنای قدرت پدر (رئیس خانواده) بر اعضای خانواده، از جمله زنان و مردان جوانتر بود. امروزه، پدرسالاری به سیستمها و ساختارهایی اشاره دارد که قدرت مردان بر زنان را تسهیل میکند.
نظریۀ فمینیسم رادیکال بر آن است که در شکل کنونی، پدرسالاری زن را بهعنوان یک طبقه شناسایی میکند و به سیستمی اشاره دارد که در آن مردان امتیاز دارند و زنان از این امتیازات برخوردار نیستند، به گونهای که نابرابری بهطور مشروع پذیرفته میشود.
فمینیستهای رادیکال استدلال میکنند که مردان از کار خانگی که عمدتاً توسط زنان در خانوادههایشان انجام میشود، بهرهمند میشوند. آنها این تقسیم جنسیتی کار را بهعنوان ریشه روابط اجتماعی پدرسالارانه قلمداد می کنند که مزایایی برای مردان نسبت به زنان در اشتغال ایجاد میکند. فمینیستهای رادیکال معتقدند که پدرسالاری موجب تحمیل موقعیتی از نظر اجتماعی و اقتصادی پائین تر برای زنان نسبت به مردان گردیده است.
با این حال، برخی از پژوهشگران مفهوم پدرسالاری را برای توضیح وضعیت معاصر نابرابری زنان در نیروی کار به چالش کشیدهاند. بهعنوان مثال، کلگان و لدویث (Colgan, Ledwith) تفکیک قطعی مفهوم پدرسالاری بر مبنای بیولوژی را، در شکل سنتی آن، دایر بر این که این تنها مردان اند که پدرسالاری را اعمال می کنند، به نقد کشیده اند. به گفته ویلسون (Wilson)، پدرسالاری واقعیتی دیرینه است و تنها به یک نوع از برتری مردانه اشاره دارد. به همین ترتیب لاکوود (Lockwood) معتقد است که این ایده پدرسالاری برای جوامع مدرن قابل اعمال نیست، زیرا به شکل تاریخی خاصی از روابط خانگی اشاره دارد؛ حال آن که تفکیک جنسیتی در جوامع معاصر به مراتب پیچیدهتر است. علاوه بر این، پدرسالاری دیگر حوزههای ستم مانند ستم نژادی، ستم بر پایۀ قومیت و مذهب، یا بر بنیان گرایشهای جنسیتی را توضیح نمیدهد.
حوزه فمینیسم رادیکال در جامعه اسلامی عرصه آسانی نیست. دین موضوعی حساس است و افراد دیندار نسبت به اعتقادات و اعمال مذهبی خود تعلق خاصی دارند. با این حال، مسائل مربوط به اصول اسلامی (مانند آنچه در قرآن آمده است) باید از اعمال معاصر اسلامی تفکیک شود. برخی پژوهشگران مانند مرنیسی (Mernissi) و حسن بر ناخوانده ماندن پدرسالاری در منابع بنیادین اصول اسلامی تأکید کردهاند. این پژوهشگران معتقدند که آرمان برابری جنسیتی در جامعه اسلامی تنها زمانی قابل دستیابی است که تعالیم اسلامی از تأثیرات و تفسیرهای مردسالارانه (یعنی پدرسالارانه) آزاد شود. با این حال، به میزان محدودی امکان بازتفسیر وجود دارد، و نباید تعالیم آرمانی قرآن درباره مرد و زن کامل را به چالش کشید.