آیا نظم نوین جهانی دیگری در حال پدیدار شدن است؟

اصطلاح "نظم نوین جهانی" به دوره جدیدی از تاریخ اشاره دارد که نشان دهنده تغییرات چشمگیر در اندیشه سیاسی جهان و موازنه قدرت در روابط بین الملل است. با وجود تفسیرهای گوناگون از اصطلاح "نظم نوین جهانی"، این واژه ترکیبی بطور غالب با مفهوم حکمرانی جهانی همراه است.
عبارت "نظم جدید جهانی" در دوره پایانی جنگ جهانی اول در رابطه با دیدگاه وودرو ویلسون، ۲۸ مین رییس جمهور دمکرات آمریکا در جهت برقراری صلح بینالمللی استفاده شد. ویلسون خواستار تشکیل جامعه ملل برای جلوگیری از تجاوز و درگیری شد و بیشترین کاربرد این عبارت در دوران اخیر در اواخر جنگ سرد مطرح شد. میخائیل گورباچف رییس جمهور اتحاد شوروی و جورج بوش پدر، رییس جمهور آمریکا از این اصطلاح برای تلاش در تعریف ماهیت دوران پس از جنگ سرد و روح همکاری بین قدرت های بزرگ، که امیدوار بودند تحقق یابد استفاده کردند. نظریه گورباچف بسیار وسیع و آرمان گرایانه بود و بحران داخلی نظام شوروی هم بر آن تاثیر بازدارنده گذاشت. در مقایسه، دیدگاه بوش منسجمتر و واقع گرایانهتر بود و جنگ اول خلیج فارس به روشنی آن را به منصه ظهور رساند. جورج بوش پدر در گزارش به جلسه مشترک کنگره آمریکا در ۱۱ سپتامبر ۱۹۹۰، در رابطه با حمله عراق به کویت گفت: "در حالی که هزاران جنگ در سراسر تاریخ بشری در جریان بوده، صد نسل در جستجوی راه دشوار به سوی صلح بوده اند. امروز، یک دنیای جدید، جهانی کاملاً متفاوت از آنچه ما می شناسیم در حال متولد شدن است." با توجه به وضعیت تک قطبی جدید آمریکا، دیدگاه او در گفتن اینکه "هیچ جایگزینی برای رهبری آمریکا وجود ندارد" واقع بینانه بود. جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ به عنوان اولین آزمون نظم نوین جهانی در نظر گرفته شد: "اکنون، ما می توانیم شاهد ظهور دنیای جدیدی باشیم. جهانی که در آن چشم انداز واقعی نظم جهانی جدید وجود دارد... جنگ خلیج فارس این دنیای جدید را در اولین آزمایش خود قرار داد." (گزارش جورج بوش پدر به کنگره آمریکا در ۶ مارس ۱۹۹۱.)
در دنیای امروز، نظریهای وجود دارد که بر اساس آن نظم نوین جهانی اصطلاحی است که در مورد یک حکومت توتالیتر در حال ظهور به کار میرود که از طریق تعدادی از شخصیتهای با نفوذ تاریخی و معاصر و با تشکیل سازمانهایی برای سازماندهی رویدادهای مهم سیاسی و مالی، از ایجاد بحرانهای سیستمی گرفته تا پیشبرد سیاستهای بحثبرانگیز، در سطح ملی و بینالمللی، به عنوان گامهایی برای دستیابی به قدرت هژمونیک بر جهان فعالیت میکنند. طبق این نظریه، این گروه بطور مخفی و خزنده و با برنامهای در مقیاسهای ملی و جهانی برنامهریزی میکند و در نهایت در قامت تنها قطب قدرتمند جهانی برآمد میکند و به تعبیری بر جهان حکومت میکند.
مصداق عینی این نظریه را میتوان امروز در شکل و شمایل ترامپ و همنظران او و سیاستهای جنجالی آنها از قبیل، ایجاد سازمانی به نام "سازمان کارآیی دولت" جهت کوچک کردن دستگاه دولتی آمریکا و بیکار کردن تعداد زیادی از کارکنان دولت، دسترسی افرادی نظیر ایلان ماسک به اطلاعات سری و فوق سری و اطلاعات محرمانه شهروندان آمریکایی، تلاش جهت پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین، پایان دادن به جنگ اسراییل و فلسطین، طرح اعمال تعرفههای گمرکی بر کالاهای وارداتی از کشورهای چین، کاناد و مکزیک و احیانا کشورهای اروپایی، خروج از سازمان جهانی بهداشت و محیط زیست، طرح تصرف گرینلند و کانال پاناما، الحاق کشور کانادا به عنوان 51مین ایالت آمریکا، تصرف و بازسازی نوار غزه، واگذاری کرانه باختری به اسراییل.... دید.
در راستای پیشبرد سیاستهای بلندپروازانه خود، ترامپ روز چهارشنبه گذشته، اعلام کرد که: "یک تماس تلفنی طولانی و بسیار سازنده با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه داشتم. ما درباره اوکراین، خاورمیانه، انرژی، هوش مصنوعی، قدرت دلار و موضوعات مختلف دیگر بحث کردیم. ما هردو در تاریخ بزرگ ملتهای خود و این واقعیت که در جنگ جهانی دوم با هم بسیار موفقیت آمیز جنگیدیم فکر کردیم و به یاد آوردیم که روسیه میلیون نفر را از دست داد و ما نیز بسیاری را از دست دادیم. هر کدام از ما در مورد نقاط قوت کشورهای خود و مزایای بزرگی که روزی در همکاری با یکدیگر خواهیم داشت صحبت کردیم. اما ابتدا، همانطور که هر دو توافق کردیم، میخواهیم مرگ میلیونها نفر در جنگ جاری بین روسیه و اوکراین را متوقف کنیم."
وی تصریح کرد: "ما توافق کردیم که بهطور بسیار نزدیک از جمله بازدید از کشورهای یکدیگر، با هم همکاری کنیم. ما همچنین موافقت کردهایم که تیمهای مربوطه خود فوراً مذاکرات را آغاز کنند و با زلنسکی رئیس جمهور اوکراین تماس میگیریم تا او را از گفتوگو مطلع کنیم." ترامپ افزود: "من از مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، جان رتکلیف، مدیر سیا، مایکل والتز، مشاور امنیت ملی، و استیو ویتکف، سفیر و فرستاده ویژه خود در امور خاور میانه خواستهام تا مذاکرات را رهبری کنند که به نظر من قویاً موفق خواهند بود."
خبرگذاریها اعلام کردند که دیدار مقامهای ارشد ایالات متحده و روسیه برای گفت وگو درباره توافق احتمالی برای پایان دادن به جنگ در اوکراین و مهیا کردن مقدمات برگزاری نشست دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا و ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه روز سهشنبه، ۱۸ فوریه در عربستان سعودی برگزار خواهد شد جالب توجه است که نه زلنسکی و نه کشورهای اروپایی به این نشست دعوت نشدهاند.
معاون ترامپ، آقای جی دی ونس، قسمت اعظم سخنرانی خود در کنفرانس امنیتی مونیخ را صرف متهم کردن دولتهای اروپایی به عقبنشینی از ارزشها، و نادیده گرفتن نگرانیهای رایدهندگان در زمینه مهاجرت و آزادی بیان کرد. این سخنرانی با سکوت حاضران در سالن روبرو شد و بعدا شماری از سیاستمداران حاضر در کنفرانس آن را ملامت کردند و آنرا غیر قابل قبول دانستند. صدر اعظم آلمان آقای اولاف شولتس نظرات ونس را نوعی دخالت یک دولت خارجی در امور داخلی خود دانست. با وجود تمایل کشورهای اروپایی به شرکت در نشست عربستان راجع به پایان دادن به جنگ روسیه و اکراین، به این نشست دعوت نشدهاند که این هم باعث دلخوری کشورهای اروپایی شده و خود دست به کار شدهاند و با محوریت فرانسه در این رابطه نشستی در پاریس در حال برگزار شدن است.
میتوان سیاست ترامپ در رابطه با نزدیکی با روسیه را در راستای شکلگیری نظم نوینی در جهان با محوریت آمریکا و روسیه ارزیابی کرد. آمریکا در تدارک پایان دادن به کمکهای خود به اوکراین و پایان دادن به این جنگ است. کمکهای آمریکا به اکراین تا کنون با کمکهای همه کشورهای اتحادیه اروپا به اوکراین برابری کرده است. پایان این جنگ به گونهای که ترامپ و پوتین در نظر دارند موجب نگرانی کشورهای اروپایی شده است. در صورت ادامه جنگ و قطع کمکهای آمریکا، کشورهای اتحادیه اروپا هم به دلیل ناتوانی در تامین نیازهای اوکراین و هم به دلیل نارضایتی داخلی از ارایه این کمکها با وجودی که خود با چالشهای معیشتی دست و پنجه نرم میکنند خود را در شرایط بسیار پیچیدهای میبینند. آنها نشست امروز را برای چارهجویی در نوع برخورد آنها به موضوع جنگ روسیه و اوکراین تدارک دیدهاند. آنها معتقدند که این جنگ در خاک اروپا در جریان است و آنها هستند که باید در هر نوع تصمیمگیری در این رابطه دخیل باشند. آنها از اینکه ترامپ و پوتین بدون دعوت از آنها و از بالای سر آنها در این مورد تصمیمگیری میکنند و آنها را دور میزنند بسیار ناخشنود هستند. بویژه، کشورهای دریای بالتیک، لیتوانی، لتونی و استونی نظر به اینکه به لحاظ تاریخی بخشی از اتحاد جماهیر شوروی بودهاند و به لحاظ جغرافیایی در تیررس روسیه هستند، خود را در معرض تهدید سیاستهای توسعهطلبانه پوتین میبینند. ترامپ پیشتر تهدید کرده بود که از ناتو خارج خواهد شد و در صورت ماندن در این اتحادیه از کشورهای دیگر عضو خواسته بود که حق عضویت خود را افزایش دهند. ترامپ حتی در نشستی در روز شنبه 10 فوریه ۲۰۲۴، گفت که روسیه را "تشویق" خواهد کرد تا به هر عضو ناتو که به عنوان بخشی از این ائتلاف نظامی غرب به تعهدات مالی خود عمل نکند، حمله کند. او در آن گردهمایی گفت زمانی به رهبر یک کشور گفته بود که از کشوری که بدهی دارد، محافظت نخواهد کرد و مهاجمان را تشویق میکند تا "هر کاری میخواهند انجام دهند." البته اظهارات ترامپ با اصول ناتو در تضاد است. اعضای این پیمان نظامی متعهد شدهاند در صورتی که به هر کشور عضو پیمان حمله شود، از آن دفاع کنند. کشورهای عضو اتحادیه اروپا با شناختی که از سیاستها و پیشینه ترامپ دارند برای چارهجویی در چگونگی عملکرد خود در قبال سیاستهای ترامپ نشست اظطراری امروز را تدارک دیدهاند. باید منتظر خروجی این نشست بود.
باید دید که ترامپ و پوتین هر کدام چه در نظر دارند و چه میخواهند و چه به دست خواهند آورد. احتمالا پوتین میخواهد تحریمهای اعمال شده بر روسیه برداشته شود، اوکراین فکر عضویت در ناتو را از سر بیرون کند، سرزمینهایی از اکراین که تا کنون به تصرف در آورده است جز روسیه بمانند، بخشی از خاک روسیه که به تصرف نیروهای اکرایینی در آمده است به روسیه باز گردانده شود، اوکراین عضو اتحایه اروپا نشود و در کمپ روسیه بماند، از اوکراین نازیسم و فاشیسم زدایی شود. پوتین معتقد است جریانی در اوکراین طرفدار نازیسم است و باید پاکسازی شود. او حتی خود زلنسکی را طرفدار نازیسم میداند. لازم به ذکر است که ترامپ هم تلویحا از انتخابات زودرس در اکرایین صحبت به میان آورده است و به عقیده او شانس انتخاب مجدد زلنسکی بسیار پایین است.
و اما آمریکا در پی چیست؟ اوکراین دارای ذخایر وسیعی از مواد معدنی حیاتی است که در صنایع هوافضا، دفاعی و هستهای استفاده میشود. به نظر میرسد ترامپ در پی پایان دادن هر چه سریعتر جنگ است تا بتواند در فضای پس از جنگ به منابع و معادن اوکراین دست پیدا کند. این پیشنهاد در گفتوگوی زلنسکی با جیدی ونس، معاون رئیسجمهوری آمریکا در حاشیه کنفرانس امنیتی مونیخ مطرح شد. زلنسکی گفت که هرگونه بهره برداری از منابع اکرایین باید با تضمینهای امنیتی برای اوکراین مرتبط باشد که از حمله روسیه در آینده جلوگیری کند. اما دولت ترامپ هیچ تضمین امنیتی مشخصی در ازای بهرهبرداری از منابع معدنی اوکراین ارائه نکرده است. این پیشنهاد بر این تمرکز داشت که چگونه آمریکا میتواند از مواد معدنی کمیاب کییف "به عنوان غرامت" برای حمایتهایی که دولت بایدن به اوکراین ارائه کرده و به عنوان پرداخت کمکهای آتی استفاده کند. دولت ترامپ اعلام کرده است که برای کاهش وابستگی به چین علاقهمند به دسترسی به این منابع غنی اکرایین است.
بعد دیگر سیاستهای ترامپ را میتوان در راستای کم کردن وابستگی آمریکا به اقتصاد چین باشد. بعد از مکزیک و کانادا چین بزرکترین وارد کننده کالا به آمریکا محسوب میشود. سیاستهای آمریکای ترامپ را میتوان در راستای کم رنگ کردن رابطه چین و روسیه هم ارزیابی کرد. البته ترامپ وعده پیشبرد مذاکره با چین را بارها مطرح کرده است و دیپلماسی را بهترین ابزار در پیشبرد سیاستهای خود میداند و معتقد است که میتواند با دیپلماسی تا حدی نفوذ روزافزون چین در حوزههای افریقا و آمریکای لاتین را کاهش دهد.
طی روزها، هفتهها و ماههای پیش رو میتوان تغییر در چهره ژیواستراتژیک دنیا را بهتر ارزیابی کرد.