نامه‌‌‌‌ای که عامدانه‌ سوراخ دعا گم کرده‌است!

نامه‌‌ی ارسالی «گروهی از فعالین سیاسی و مدنی» به دبیر کل سازمان ملل «درباره‌ی تهدیدات ترامپ» (*) در حالی شکایت از خطر جنگ دارد که در آن چیزی راجع به عامل اصلی خطر جنگ، یعنی جمهوری اسلامی و شخص خامنه‌ای ولو در حد گلایه دیده نمی‌شود. تامل چه بر کل «نامه» و چه سطر به سطر آن جای تردید باقی نمی‌گذارد که نویسندگان «نامه» به سود نظام سیاست می‌ورزند و حامیانش با نهادن امضاء بر پای آن، این سیاست را تایید می‌کنند. اتخاذ موضعی که تمام شر را در ترامپ – که شکی در شرور بودنش نیست – آدرس می‌دهد و با سکوت و فراتر حتی با مظلوم نمایی جمهوری اسلامی در این ماجرا، نه عملاً بلکه سیاه بر روی سفید، به تطهیر این حکومت بر می‌آید.

گرچه «نامه» برای کسب وجاهت و توجیه سیاستی که به کام نظام است، در دو جایی از آن به عدم موافقت‌ با سیاست‌هایی از «حاکمیت» اشاره دارد، اما در همین کلی گویی کمترین اشاره‌ به عملکرد جمهوری اسلامی در رساندن اوضاع به نقطه‌ی خطرخیز کنونی دیده نمی‌شود. این سکوت گزینی هم در حالیست که حتی دیگر سرشناسانی از خود نظام نیز زبان به شکوه از مسیر غلط نظام و ادامه‌ی لجبازی‌های راس آن در قبال نیاز عاجل کشور به مذاکره گشوده‌اند. «نامه» روح تعلق به سیستم را دارد که قید می‌کند: «نامه شامل عده‌ای از منتقدین سیاست‌های حاکمیت هم می‌شود»! یعنی حکومت بشنود که: نامه‌نویسان در کنار جمهوری اسلامی ایستاده‌اند گرچه « شامل عده‌ای از منتقدین» هم می‌شود! 

جدا از نشانه‌های موجود در فضای کنونی که بیشتر حکایت از عمدگی احتمال معامله نسبت به وقوع جنگ دارد و «نامه» اما و البته خلاف آن را القاء می‌کند، پرسش اصلی از مدافعان «پیام» به حکومت در شکل نامه به سازمان ملل اینست که چرا «نه به جنگ!» آنها فقط دامن ترامپ را گرفته و یک ذره‌ نیز عبای خامنه‌ای را تر نمی‌کند؟ ادبیات «نامه» مضموناً نعل به نعل همانی است که سخنگویان رسمی حکومت از بام تا شام می‌گویند و می‌نویسند: در جنگ با صدام همه‌ علیه ما بود ولی ما ایستادیم و باز خواهیم ایستاد؛ برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی صلح آمیز است و نباید از آن کوتاه آمد؛ غرب سیاست دوگانه و خصومت همیشگی با ما دارد؛ مسئله زیر سر اسرائیل جنایتکار است؛ و...

«نامه» خود را دلواپس جنگ می‌نماید؛ جنگی که نه فقط همه‌ی مردم ایران نگران آنند حتی خود سردمداران نظام هم علیرغم هر رجزخوانی‌ دمی نیز آسوده از هراس آن نیستند. اما نگرانی از جنگ اگر با سیاست پادزهری آن همراه نشود، جز بازی در میدان جنگ نیست! مگر با گفتن اینکه: دیو سرکش جنگ برو توی شیشه و شیهه نکش، خطر جنگ برطرف می‌شود؟ مخالفت با جنگ، مذاکره‌ی بی درنگ و قید و شرط است در هم اکنون. مقابله‌ با تهدید ترامپ نه در تهدید او به دندان نشان دادن متقابل، بلکه به مهار اوست تا از مذاکره‌خواهی به جنگیدن درنغلطد. این اما به دست نمی‌آید مگر با بسیج ملی برای اعمال فشار به جمهوری اسلامی که پای مذاکره برود و بیش از این با زیست مردم بازی نکند.

رویکرد ملی و مردمی در لحظه‌ی حاضر، «نه!» گفتن است به سیاست جنگ در خطاب به هر دو طرف. حس مسئولیت نه تهدید در برابر تهدیدات ترامپ بلکه دعوت از مردم است تا به هر شکل ممکن صدای خود علیه وقت‌کشی جمهوری اسلامی برای مذاکره را بلند کنند. نامه‌نویسی به دبیر کل سازمان ملل درست است اگر در آن از این مقام درخواست کمک به امر مذاکره‌ شود، نه در شکل این «نامه»ی کذا که هم مایه‌ی خنده است و هم موجب گریه. خنده‌دار بودنش به اینکه نمونه‌ی انشای سیاسی است که چیزی از دیپلماسی حداقل در خود ندارد، و گریه‌آور بودنش از این نظر که بجای تاکید ایران دوستانه بر مذاکره فوری و مخالفت با برنامه‌ی هسته‌ای نظام، هم‌صدایی دوستانه با نظام به تماشا می‌نهد. 

بهزاد کریمی 17 فروردین 1404 برابر با 6 آوریل 2025      

https://akhbar-rooz.com/1404/01/16/12882 (*)/

 

 


Source URL: https://bepish.org/node/12050