به مناسبت پنجاهمین سالگرد جنایت قتل ۹ زندانی سیاسی محکوم به حبس در زندان!

پنجاه سال از وقوع قتل جنایتکارانهی ۹ تن از زندانیان سیاسی در تپههای اوین توسط آدمکشان رژیم پهلوی گذشت. هفت تن از این زندانیان از فدائیان خلق (بیژن جزنی، حسن ضیاءظریفی، عباس سورکی، محمد چوپانزاده، سعید کلانتری، عزیز سرمدی و احمد جلیلافشار) و ۲ تن از مجاهدین خلق (کاظم ذوالانوار و مصطفی جوان خوشدل) بودند. جلادان رژیم این زندانیان را ۲۹ فروردین، از سلولهای زندان اوین بیرون آوردند، در تپههای مشرف به زندان تیرباران کردند و فردای آنروز، مزورانه اعلام کردند که قصد فرار داشتند و در حین فرار کشته شدهاند. جنایتی که پرویز ثابتی سردستهی سازماندهندگان و مجریان آن، با وقاحت تمام در صدد انکار آن است و دروغهای دیروز خود را همچنان تکرار میکند. اما این قتل سازماندهی شدهبود، گفتوگوی اعلم وزیر دربار با شاه در مورد این اقدام و پاسخ شاه به او در تائید توجیه اعلام شده، در خاطراتی که منتشر شدهاست، نشاندهندهی طرح و تصمیم در مورد حذف این زندانیان در سطوحی بالاتر از فقط خود ساواک است.
قتل زندانیان سیاسی بدعتی بود که رژیم پهلوی، هم در دوران رضا شاه، هم در دوران محمدرضا شاه، گذاشت و رژیم جمهوری اسلامی در طول ۴۶ سال گذشته و بهخصوص در سال ۱۳۶۷ با قتل هزاران تن ابعاد دهشتناکتری به آن داد. اوین و سلولهای آن، امروز نیز همچنان قتلگاه بهترین فرزندان این مرز و بوم است. حکومتها در کشور ما، از مشروطیت تاکنون، اکثرا کمتر تابع قانون بودند. هر چند نتوانستهاند قانون و قانونگذاری را تعطیل کنند، اما هر کجا که توانستهاند، آن را نادیده گرفتهاند. امری که در جمهوری اسلامی به شکل وقیحانهتری ادامه یافتهاست.
ترور در تپههای اوین ادامهی اقدامات سرکوبگرانهی دیگری بود که در ماههای پایانی سال ۱۳۵۳ صورت گرفتهبود. تغییر قانون تشدید مجازات علیه مخالفان، اعلام نظام تک حزبی، انحلال احزاب دولتی مردم و ایران نوین و تشکیل حزب رستاخیز، افزایش فشار در زندانها، آن روزها اوج دیکتاتوری فردی شاه بود. هر سخنرانی او توسط مجلس به قانون تبدیل میشد. دولت مطیع اوامر «ملوکانه» بود و مملکت با فرمان اداره میشد.
بیژن جزنی، حسن ضیاءظریفی، عباس سورکی، محمد چوپانزاده، سعید کلانتری، عزیز سرمدی و احمد جلیلافشار، از پیشروان جنبش چپ در دههی چهل ایران بودند. مبارزان چپ و عدالتخواهی در جستوجوی راهی برای مقابله با استبداد و رسیدن به جامعهای آزاد و عادلانه بودند. آنها با زندگی کوتاه خود، جسارت ایستادگی در برابر قدرتهای سرکوبگر را برای نسلهای بزرگی از جوانان ایران آموختند و جنبشی را دامن زدند که پس از سقوط رژیم پهلوی، علیرغم قتل و کشتار رژیم، به قویترین جریان چپ ایران تبدیل شد. حضور این رفقا در زندان، بهخصوص حضور بیژن جزنی و نقش برجستهای که در تغذیهی فکری سازمان نوبنیاد داشت، زندان را به آموزشگاه مبارزه علیه استبداد و بیعدالتی تبدیل کردهبود. قتل آنها، بخشی از نقشهی رژیم برای مقابله با فدائیان خلق بود.
بیژن جزنی و یاران او از سرآمدان نسل خود، از نخستین مشعل داران گشایش راهی متفاوت، برای چپ ایران، در سال های سیاه بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بودند. آنها از خود گذشتگانی بودند که با قامتی بر افراشه از خاکستر سرد شکستها سر بر آوردند و شعلههای امید به آینده را در دلها بر افروختند. پیشتازانی که نه تنها در زمانهی خود، بلکه هنوز هم، نام و یادشان مترادف با مبارزه برای آیندهای بهتر، عادلانهتر، انسانیتر و مقابلهی بی امان با بیداد و استبداد است. خاطرهی آنان که در تپههای اوین با سری افراشته در برابر رگبار گلوله ایستادند، هرگز فراموش نخواهد شد!
هیئت سیاسی - اجرائی حزب چپ ایران
۲۸ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۷ آوریل ۲۰۲۵