در نقد سياست اتحادها و آلترناتيو پيشنهادی برنامه سياسی ۷ امضا

در نقد سياست اتحادها و آلترناتيو پيشنهادی برنامه سياسی ۷ امضا

تغيير آلترناتيو و سياست اتحادهای حزب؛ تغيير چهره، موقعيت و جايگاه حزب است

بخش دوم

همکاری ها و اتحادها، جزو مولفه های راهبرد سياسی است و جايگاه ويژه ای در فعاليت  جريان های سياسی دارد. جريان های سياسی به خوبی آگاهند که به تنهائی نمی توانند به اهداف خود دست پيدا کنند و برای دستيابی به اهداف خود به همکاری و اتحاد با جريان هائی که به جهاتی با آن ها اشتراکاتی دارد، نيازمند هستند. به ويژه در برکنار کردن جمهوری اسلامی و استقرار دموکراسی در کشور.  

حزب چپ ايران از زمان بنيان گذاریش، بر ضرورت اين امر واقف بود. بهمين خاطر در اين جهت گام برداشت و سياست همکاری ها و اتحادهای خود را تدوين نمود. اين سياست ها در طی چند سال گذشته تکميل و تدقيق شد و در کنگره های حزب به تصويب رسيد.  

حزب در حوزه چپ، همکاری با جريان های چپ را با هدف تشکيل بلوک چپ مطرح و برای عملی کردن آن اقدام نمود. در حوزه جمهوری خواهی، برهمکاری و ائتلاف نيروهای جمهوری خواه پای فشرد که در همکاری با ۴ جريان جمهوری خواهی، "همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران" تشکيل گرديد. و برای برآمد مشترک با نيروهای دموکرات، مرکز هماهنگی را ارائه نمود. 

سياست همکاری و اتحادهای حزب در سند سياسی مصوب کنگره سوم آمده است. حزب ما با بلوک های جمهوری خواه، جريان های جمهوری خواه و دموکراسی خواه ارتباط دارد و با آن ها به گفتگو می نشيند و در اين گفتگو ها، برای تحقق همکاری و ائتلاف تلاش می کند. حزب هم با جريان های سياسی سراسری ارتباط نزديک دارد و هم با جريان های ملی و قومی. 

حزب چپ ايران با اين سياست ها، ارتباطات، همکاری ها و ائتلاف ها، جايگاه و نقش خود را در ميان نيروهای سياسی مشخص کرده و می کوشد ارتباط جريان های سراسری را با جريان های ملی و قومی برقرار و سوءتفاهم را مرتفع و پيش داوری ها را بزدايد. می توان گفت که حزب توانسته است اعتماد هر دو طيف را جلب و نقش ويژه خود را در طی چند سال گذشته ايفا کند. اين جايگاه برای حزب اهميت زيادی دارد. روابط عمومی در پيشبرد همکاری ها و اتحادها و حفظ جايگاه حزب نقش مهمی دارد. 

پيآمدهای آلترناتيو و سياست اتحادهای برنامه سياسی ۷ امضا

برنامه سياسی ۷ امضا که در "به پيش" درج شده است، آلترناتيو و سياست اتحادهای متفاوتی از سياست حزب که در طول حيات آن جريان داشته، ارائه نموده است. در تيتر آن سند آمده است: "برنامه سیاسی دو ساله‌ی حزب چپ ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی و برپائی جمهوری فدرال دمکرات سکولار". حزب چپ ايران از ابتدای بنيانگذاریش، حکومت جايگزين و هدف راهبر سياسی خود را، استقرار جمهوری سکولار دموکرات به جای جمهوری اسلامی اعلام کرده است. در "پلاتفرم بنيانگذاری حزب"، "راستاهای عمومی برنامه حزب" و اسناد سياسی مصوب چند کنگره بر جمهوری سکولار دموکرات به عنوان جايگزين جمهوری اسلامی تاکيد و تا کنون هم مبنای امر همکاری ها و اتحادهای حزب قرار گرفته است. افزودن واژه فدراليسم به جمهوری سکولار دموکرات به معنی تغيير حکومت جايگزين و هدف راهبردی حزب است که تغيير سياست همکای ها و اتحادهای حزب را در پی دارد. هم چنانکه در سند ۷ امضا اين تغيير صورت گرفته است.  

در سند "راستاهای عمومی برنامه حزب"، فدراليسم به عنوان يکی از اشکال مناسب برای عدم تمرکز و رفع تبعيض ملی و قومی آمده است. در کنگره سوم فدراليسم به عنوان مناسب ترين شکل عدم تمرکز به تصويب رسيد. لذا بحث برسر پذيرش فدراليسم در حزب نيست، بلکه موضوع فراروياندن آن به عنوان مشخصه اصلی جمهوری و مبنا قرار دادن آن در امر همکاری ها و اتحادها و به بيان ديگر تغيير جايگاه و چهره حزب است.

نويسندگان سند ۷ امضا سياست اتحادهای خود را به اين صورت فرمول بندی کرده اند: "حزب چپ ایران برای تشکیل آلترناتیو دمکراتیک جمهوری فدرال دمکرات سکولار ایران متشکل از طبقات و احزاب ترقی خواە معتقد بە آزادی برابری و عدالت اجتماعی مبارزە می کند. تلاش ما برای تشکیل نیروی آلترناتیو دمکراتیک و انقلابی با شرکت نیروهای چپ، جمهوریخواە واحزاب مترقی مدافع حقوق ملیتها است." پيآمدهای اين فرمول:

ـ فرمول جريان های سياسی را که به عدم تمرکز باور دارند ولی فدراليسم مورد پذيرش آن ها نيست، از جريان های تشکيل دهنده آلترناتيو کنار می گذارد. جريان هائی مثل اتحاد جمهوری خواهان ايران، همبستگی جمهوری خواهان ايران، تشکل های جمهوری خواه چهارده گانه شهری و گروه های مختلف جمهوری خواه. 

ـ در اين فرمول طيف نيروهای تشکيل دهنده آلترنانيو دموکراتيک به نيروهائی منحصر می شود که به جمهوری فدرال دمکرات سکولار ایران به عنوان آلترناتيو اعتقاد دارند. در چنين صورتی آلترناتيو عمدتأ جريان های ملی و قومی را در برخواهد گرفت. بندرت جريان سراسری را می تواند يافت که جمهوری فدرال دمکرات سکولار ایران را به عنوان آلترناتيو دموکراتيک قبول داشته باشند. 

ـ در فرمول گفته شده است که آلترناتيو دموکراتيک انقلابی از طبقات و احزاب ترقی خواه معتقد به آزادی، برابری و عدالت اجتماعی تشکيل می شود. می دانيم که عدالت اجتماعی به احزاب چپ بر می گردد. خيلی از احزاب عدالت اجتماعی را مطرح نمی کنند و يا به صورت کم رنگ مطرح می کنند و در رديف آزادی قرار نمی دهند. از جمله برخی جريان های  ملی و قومی که شعار اصلی شان حقوق ملی و فدراليسم است نه عدالت اجتماعی. اگر جمهوری فدرال دموکرات سکولار و اعتقاد به آزادی، برابری و عدالت اجتماعی را مبنا قرار دهيم، فرمول سند ۷ امضا فقط چند جريان انگشت شمار را شامل خواهد شد. 

ـ فرمول برنامه سياسی ۷ امضا، طبقات و احزاب ترقی خواه را به عنوان تشکيل دهنده آلترناتيو دموکراتيک مطرح کرده است. اولأ مشخص نمی کند که در جامعه ما طبقات مترقی کدامند، آيا طبقه متوسط جديد مترقی است؟   ثانيأ طبقات چگونه در شکل دهی آلترناتيو مشارکت می کنند. شرکت طبقات يا از کانال تشکل های سراسری خود و يا به توسط نمايندگان سياسی شان می توانند در تشکيل آلترناتيو نقش داشته باشند که در فرمول نيآمده است. آيا تشکل های صنفی مثل تشکل معلمان بايد فدراليسم را بپذيرند تا جزو مولفه های تشکيل دهنده آلترناتيو فدرال دموکرات سکولار به حساب آيند؟ 

ـ در بخش دوم فرمول "تشکیل نیروی آلترناتیو دمکراتیک و انقلابی" مطرح شده است. طبعأ آلترناتیو دمکراتیک و انقلابی با شرکت نيروهائی می تواند تشکيل شود که معتقد به انقلاب باشند. راهبرد بخشی از جريان های سياسی اپوزيسيون انقلاب نيست و خود را انقلابی نمی دانند. اين فرمول، آن  جريان ها را هم از آلترناتيو جمهوری اسلامی کنار می گذارد.

رویکرد سند ۷ امضا آلترناتیو جمهوری اسلامی را از چتر فراگير جمهوری خواهان به قیفی برای طرد جریان‌هائی که به فدراليسم اعتقاد ندارند و يا "انقلابی" نيستند، تبدیل می‌کند. جریان‌هایی که از قضا نزدیک‌ترین نیروها به حزب ما هستند. 

از نويسندگان سند بايد پرسيد که با در نظر گرفتن آلترناتيو جمهوری فدرال دموکرات سکولار و آلترناتيو دمکراتیک و انقلابی، چند جريان سياسی و کداميک از جريان های اپوزيسيون مشمول آلترناتيو مورد نظر آن ها می شود؟ آيا حزب چپ ايران با توجه به اعتقادش به آلترناتيو جمهوری سکولار دموکرات، جزو آلترناتيو پيشنهادی سند ۷ امضا می شود؟    

پيآمدهای فرمول سند ۷ امضا برای حزب

مبنا قرار گرفتن اين فرمول برای حزب ما پيآمدهای معين دارد: 

ـ حزب آلترناتيو پيشنهادی خود به جای جمهوری اسلامی را تغيير داده و آلترناتيو ديگری را پذيرفته است. اين به معنی تغيير چهره، موقعيت و جايگاه تا کنونی حزب است. 

ـ حزب سياست همکاری و اتحادهای خود را کنار گذاشته، از جريان های سراسری فاصله گرفته و در صدد پيوستن به اتتلافی است که برپايه آلترناتيو جمهوی فدرال دموکرات سکولار شکل گرفته است.

ـ یکی از ویژگی‌های مثبت حزب چپ ایران در سال‌های گذشته، ایفای نقش واسط و پل‌زن میان نیروهای سراسری و نیروهای ملی و قومی بوده است. سند ۷ امضا، با جهت‌گیری خاص خود، عملاً این نقش را کنار گذاشته و حزب را در سوی گفتمان ملی ـ قومی جای می‌دهد. این تغییر، تضعیف جایگاه فراگیر و سراسری حزب و کاهش امکان سیاست‌ورزی آن را در پی دارد.

ـ پيآمد مشخص فرمول سند ۷ امضا، بيرون آمدن حزب از همگامی است. همگامی برپايه جمهوری سکولار دموکرات تشکيل شده و در عنوان آن هم آمده است: "همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران". چهار جريان به جمهوری سکولار دموکرات به عنوان آلترناتيو باور دارند و برهمين پايه وارد ائتلاف همگامی شده اند. 

ـ فرمول سند ۷ امضا، برآمدهای مشترک با جريان های دموکراسی خواه و تشکيل مرکز هماهنگی را که مصوبه کنگره سوم است، از موضوعيت می اندازد.  

با توجه به انچه گفته شد با پذيرش اين فرمول، موقعيت حزب تضعيف خواهد شد، از همکاری و ائتلاف با بخش اعظم جريان های جمهوری خواه سراسری باز خواهد ماند و مسئله برآمد مشترک و تشکيل مرکز هماهنگی منتفی خواهد شد. مزيد بر آن، کاربرد فرمول سند ۷ امضا به تضعیف روند همگرایی نیروهای دمکرات و جمهوری خواه و در کل اپوزيسيون منجر خواهد شد. در حالی که برای پايان دادن به جمهوری اسلامی، نيازمند همکاری و اتحاد نيروهای وسيع جمهوری خواه و هماهنگی و همکاری اپوزيسيون دموکرات هستيم.

برخی نويسندگان برنامه سياسی ۷ امضا در طرح جمهوری فدرال دموکرات سکولار، می گويند که کنگره فرمول فدراليسم را به عنوان مناسب ترين شکل عدم تمرکز تصويب نکرده است که در طاقچه بگذاريم. مصوبه کنگره، ربطی به امر اتحادها و طرح جمهوری فدرال به عنوان آلترناتيو نداشت. هنوز پيرامون نوع فدراليسم بحث ها ادامه دارد و برپایی ساختار فدرالیسم امری است که نه از بالا که مستلزم آمادگی جامعه در پذیرش آن از پایین است. بدون چنین آمادگی اعلام آن از بالا فقط یک فرصت سوزی است که نتایج مخربی بدنبال خواهد داشت. 

تغيير آلترناتيو و سياست همکاری و ائتلاف ها نيازمند بحث و گفتگو در حزب، توضيح دلايل تغيير و پاسخ به سئوالات فراوانی است که در اين موضوع مطرح است. در حزب چنين بحث و گفتگوئی صورت نگرفته است و نويسندگان سند ۷ امضا هم مطالبی در توضيح آن ننوشته اند. آميد است که نويسندگان سند ۷ امضا به پيآمدهای زيانبار فرمول ارائه شده واقف شوند و توضيح دهند به چه دليلی آن را در سند خود گنجانده اند. حزب ما بايد بين جريان های جمهوری خواه پل بکشد نه اينکه ديوار بنا کند. همکاری و اتحادها را گسترش دهد نه اينکه آن را محدود و محدودتر کند. 


Source URL: https://bepish.org/node/12208