آنجا 'غزه

س. خرم
رفته است از یاد ها' جان دادن.
جان گرفتنی است آنجا.
نه یک 'نه ده' نه صد' نه هزار'
هزاران هزار.
به آسانی لمس یک دکمه.
فشار یک ماشه.
مزاح چند سرباز.
آنجا راندمان است'
.که سخن می گوید.
شکار انسان'
در شکار گاهی محصور.
خانواده ها در خواب.
اواره گان'
در مسیر کوچ های بي مقصد.
گرسنگان خیره به آرد های خونین.
کودکان' بازیچه ضیافت قهوه'
با گلوله هایی در پیشانی.
آنجا'گورشهر.
اثر انگشت بشر'
بر اسارت خویش.
آزمون سخت تاریخ.
آنجا مرگ فراتر از عدد.
فراتر از مکان.
فراتر از زمان.
آنجا همه مرده ایم.
.س_خرم
۱۴۰۴/۳/۱۲