پوریا نایب

چهل‌و شش سال از آن روز پرغرور می‌گذرد؛ روزی که خلق مریوان در برابر هجوم ارتجاع مذهبی و امپریالیسم جهانی، با تکیه بر سازمان‌یابی چپ‌گرای توده‌ای، الگویی زنده و پیشرو از حاکمیت مردمی را در دل کوردستان بنیان نهاد.

سی‌ام تیر، نه فقط یادآور کوچی بزرگ، بلکه سندی از بلوغ سیاسی توده‌هایی است که تصمیم گرفتند در برابر دیکتاتوری تازه‌نفس دینی، با سلاح آگاهی، همبستگی و تشکل‌یابی طبقاتی بایستند.

پس از سرنگونی سلطنت، هنگامی‌که نیروهای ارتجاعی مذهبی، با تکیه بر حمایت امپریالیسم و دستگاه‌های سرکوب بازمانده، در تهران قدرت را در چنگ گرفتند، در مریوان، خلق آگاه به رهبری رفقای کمونیست و پیشتازانی چون کاک فواد مصطفی سلطانی، راهی دیگر گشود: ساختن ساختارهایی مردمی و طبقاتی برای اداره امور جامعه. تشکل‌هایی همچون اتحادیه دهقانان، جامعه معلمان، اتحادیه زنان، نهادهای مردمی کارگران و زحمتکشان، و کانون‌های دانش‌آموزی، بازتابی از این خط سوسیالیستی و ضدسرمایه‌داری بودند.

در این ساختارهای مردمی، تصمیم‌گیری به‌جای نهاد قدرت مرکزی، به دست توده‌ها افتاده بود. تجربه‌ی مریوان نشان داد که اداره‌ی یک شهر نه‌تنها بدون دخالت دولت مرکزی ممکن است، بلکه در شرایط انقلابی، به شکلی عمیق‌تر، عادلانه‌تر و مشارکتی‌تر صورت می‌گیرد.

اما حکومت جدید – وارث سرمایه‌داری وابسته و سرکوب سلطنتی – تاب چنین تجربه‌ای را نداشت. عناصر ضدانقلابی و واپس‌گرا، به‌ویژه از درون مراکزی چون «مکتب قرآن»، و با پشتیبانی مستقیم نیروهای مسلح حاضر در پادگان، پروژه تخریب ساختارهای انقلابی خلق را آغاز کردند. با کمک اوباش محلی، تهدید زنان، سرکوب فعالین چپ، و ایجاد فضای ترور، نقشه بازگرداندن نظم طبقاتی قدیم را پیاده کردند.

خلق مریوان اما تسلیم نشد. ساختارهای انقلابی مردمی با هوشیاری، اقدام به تشکیل نهادهای دفاعی، گشت‌های مردمی، و تأمین امنیت عمومی کردند. در پاسخ به فشار روزافزون پاسداران و مزدوران محلی، در ۲۳ تیر، هزاران زن و مرد از شهر و روستاهای اطراف به خیابان آمدند؛ منسجم، آگاه، و مصمم. فریاد آنان آشکار بود:

نه به حاکمیت ارتجاعی؛ آری به حاکمیت خلق!

حکومت با گلوله پاسخ داد. اما توده‌های خشمگین، سنگر دشمن را درهم کوبیدند و مقر پاسداران را تسخیر کردند. این لحظه، نه فقط یک واکنش، که اعلام وفاداری به آرمان رهایی طبقاتی بود.

پس از آن، مذاکراتی نمایشی برای تسلیم شهر به رژیم ترتیب داده شد. وقتی پاسخ روشن شد – قلع‌وقمع خلق با قهر نظامی – تشکل‌های مردمی با درایتی انقلابی، تصمیمی تاریخی گرفتند: شهر را به شکلی منظم و هماهنگ تخلیه کنیم تا جان خلق حفظ شود و شعله مقاومت خاموش نگردد.

مریوان، در حرکتی کم‌نظیر، خانه به خانه، کوچه به کوچه، توسط توده‌هایی که خود را سازمان داده بودند، تخلیه شد. اما این ترک شهر، عقب‌نشینی نبود؛ این یک مانور آگاهانه بود برای ادامه‌دادن نبرد طبقاتی در شکلی دیگر. تصمیم به کوچ، تصمیمی تاکتیکی بود برای حفظ نیرو، برای زنده‌ماندن ایده‌ای که در دل آن شهر شکل گرفته بود:

جامعه‌ای بدون ارباب، بدون آخوند، بدون سرمایه‌دار.

مریوان به ما آموخت که خلق سازمان‌یافته می‌تواند بر توحش سرمایه و مذهب فائق آید. تجربه‌ی مریوان فریاد می‌زند که بدون قدرت‌گیری مستقیم توده‌ها، بدون ساختارهای چپ‌گرای خودگردان، هیچ تغییری پایدار نخواهد بود.

سی‌ام تیر یادآور آن لحظه‌ای است که خلقی آگاه، سلاح در دست و اعتماد در دل، به جای ماندن در محاصره سرکوب، دست به کوچ زد تا پرچم سرخش را به نسل‌های بعد بسپارد. مریوان زنده است، در قلب هر مبارزی که رؤیای جامعه‌ای بی‌طبقه، آزاد و رها را زنده نگه داشته است.


Source URL: https://bepish.org/node/12530