یاد شاعر بزرگ آزادی را گرامی میداریم

چراغی به دستم چراغی در برابرم
من به جنگ سیاهی میروم.
سخن از شاعر بزرگی است که هم از آغاز در گوش مدهوشان خواند:
«خلایق!
مستید و منگ؟
یا به تظاهر تزویر میکنید؟»
و در نخستین شمارهی نشریهی کتاب جمعه مورخ ۴مرداد ۱۳۵۸ پیامبرانه بانگ زد:
«روزگار سیاهی در پیش است».
احمد شاملو انسانی چندوجهی است، شاعر، نویسنده، فرهنگنویس و مبارز راه آزادی. او بیتردید معرف ادبیات نوین ایران است. با حضور در صحنهی شعر نوین ایران، راه نیمایوشیج را که از همه سو در معرض هجوم کهنهاندیشان بود، روشنی بخشید. این راه با تلاش او و دیگر شاعران همراه، تمامی کهنهاندیشان را به کنار راند. اما شاملو همچون تمام شاعران بزرگ در راهی که بسیار زود به راهی کوبیده و مألوف بدل میشود، ادامه نداد و شیوهی دیگری پیش گرفت که راهگشای مسیر شکوهمندی شد که بسیارانی دیگر در آن گام نهادند.
شاملو در هر عرصهای که گام نهاد، مهر و نشان خود را بر آن زد. در فضای مطبوعاتی، هرگاه در نشریهای، حتا گمنام، قلم زد یا فضایی در اختیار گرفت، زودا که آن نشریه بدل به ساحتی نو و درخشان شد. گرچه همواره سلطهی خفقان ناشی از سانسور، در تمام سالهای زندگی او، آن نشریات را به ورطهی تعطیلی کشاند.
در فرهنگنویسی، نه در ساحت معمول آن، به زبان عامیانه روی آورد که همواره در کنار زبان «ارکاییک» آبشخور او بود، کوششی طاقتسوز داشت و «کتاب کوچه» یادگار بزرگ او در این زمینه است.
در طنز هرچند آثار زیادی از او باقی نمانده، اما آنچه از او میشناسیم، معرف نگاه طنزآمیز عمیق اوست در سطحی فراتر از فضایی که طنز مکتوب ما دارد.
در ترجمه همواره درپی آن بود که زبان تازهای نشان بدهد. شاملو نه یک تن که گروهی آدمی بود، در سرکشی به ساحتهای فرهنگی احمد شاملو را باید صورت تجسم یافتهی منشور کانون نویسندگان ایران دانست، اندیشمندی که هیچگاه در برابر قدرت و خفقان و سانسور تسلیم نشد و هرگز سانسور را به رسمیت نشناخت. از نخستین تلاشهایش در نوشتن و مبارزهی اجتماعی تا سوختن آن جرقهی واپسین، حضورش انکار سانسور و خفقان و سرکوب بود. نزدیک به شصت سال با قلم و کلام، قدرت و خفقان را به مبارزه طلبید و هرگز سر طاعت و تسلیم در برابر خودکامگان دوران فرود نیاورد.
ما اعضای کانون نویسندگان ایران بهرسم هر سال در بیست و پنجمین سالگرد درگذشت شاعر بزرگ آزادی؛ احمد شاملو، پنجشنبه ۲مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۵عصر در گورستان امامزاده طاهر کرج حضور مییابیم و مزارش را گلباران میکنیم.
۳۱ تیر ۱۴۰۴
کانون نویسندگان ایران