نوشتۀ راوی کانبور Ravi Kanbur و لین اسکوایر Lyn Squire
راوی کانبور

5        آسیب‌پذیری و صدا

5.1     پرسیدن از تهیدستان - ادامه

آسیب‌پذیری دو بُعد دارد: بُعد بیرونی، یعنی قرار گرفتن در معرض شوکها، فشارها و خطرها؛ و بُعد درونی، یعنی بیدفاع بودن و ناتوانی در مقابله با این شرایط بدون تحمل زیانهای جدی. منابع بیرونیِ خطر شامل بلایای طبیعی چون سیل و بارندگی نامنظم، شیوع بیماریها، جرم و خشونت، آسیب‌پذیری ساختاری خانه‌ها و درگیریهای داخلی اند. برای نمونه، در جریان جنگ داخلی تاجیکستان، فعالیت اقتصادی در مناطق آسیب دیده تقریباً به طور کامل متوقف شد، و پس از جنگ، زنانی که مردان بزرگسالی در کنارشان نبود، تا از آنان محافظت کنند، همچنان احساس ناامنی و آسیب‌پذیری داشتند. به همین دلیل، فقرا صلح و امنیت را در اولویت بالاتری نسبت به غذا یا سرپناه بهتر قرار می‌دادند. با برقراری صلح، مردم تاجیکستان امیدوار بودند که وضعیت اقتصادی و سیاسی، همراه با امنیت فیزیکی، بهبود یابد.

در مواجهه با خطرهای متعدد موجود، فقرا تلاش می‌کنند تا با متنوع سازی منابع درآمدی خود، آسیب‌پذیریشان را در برابر بحرانها کاهش دهند. مثلاً در کنیا، افراد فقیر به مشاغلی مانند کشاورزی معیشتی، دستفروشی، کارگری روزمزدی، تولید "غیرقانونی" نوشیدنیها، جوشکاری، کفاشی، و راه اندازی انواع کسب‌وکارهای کوچک روی می‌آورند. اما چنان که خواهیم دید، این روشها برای مقابله، در بسیاری موارد کافی نیستند.

فقرا در برابر خطر آسیب‌پذیر اند، چون ابزار و منابع کافی برای محافظت از خود را ندارند. اگر یک بحران یا وضعیت اضطراری پیش بیاید، آنها دارایی اندکی دارند که بتوانند از آن برای حل مشکل استفاده کنند، و اگر مجبور شوند همین دارایی اندک را هم مصرف کنند، ممکن است به اعماق فقر بلندمدت تری سقوط کنند. افزون بر این، بسیاری از آنها امکان گرفتن وام یا دسترسی به منابع مالی رسمی را ندارند.
برای نمونه، در کنیا تنها ۴ درصد از فقرا از طریق بانکها و ۳ درصد از طریق تعاونیها به اعتبار مالی دسترسی دارند؛ عمدتاً به این دلیل که دارایی یا وثیقه لازم را ندارند و در نتیجه از نظام رسمی مالی کنار گذاشته شده‌اند. ازاینرو، فقرا در کشورهایی مانند جیبوتی، زامبیا و تاجیکستان، فقر را در پیوندی تنگاتنگ با ناامنی، بی ثباتی و آسیب‌پذیری تجربه و تعریف می‌کنند.

ارزیابی مشارکتی فقر در زامبیا نشان می‌دهد که تعاریف محلی از فقر و آسیب‌پذیری اغلب به ویژگیهای کسانی اشاره دارد که در حاشیۀ جامعه قرار دارند. ممکن است کل یک روستا زیر خط ملی فقر باشد، اما بسیاری از ساکنان آن هنوز خود را قادر به ادامۀ زندگی و مقابله با شرایط بدانند و می‌دانند. درک محلی از معیشت نه صرفاً بر میزان درآمد، بلکه اغلب بر امنیت و پایداری آن تمرکز دارد. در نتیجه، تلقی مردم از معیشت، بیشتر بر آسیب‌پذیری دلالت دارد تا فقر صرف، به معنای ناداری. برای نمونه، گزارشها نشان می‌دهند که کشت متنوع محصولات – هم برای تأمین غذا و هم برای درآمد نقدی – می‌تواند آسیب‌پذیری مردم را نسبت به شوکهای محیط زیستی و نوسانات بازار کاهش دهد، و اثرات فصلی آسیب‌پذیری را نیز کم کند. با این حال، فقر روستایی معمولاً با ویژگیهایی همراه است که عمده ترین آنها شامل پیری، نداشتن فرزند، و انزوای اجتماعی برای زنان بیوه یا مطلقه است؛ یعنی انسانها در وضعی که فاقد ابزار و پشتوانه برای مقابله با بحرانها هستند.

در کامرون، فقرا در همه مناطق پنج شاخص عمده را برای تمایز خود از غیرفقرا به دست داده اند: 1- وجود گرسنگی در خانوار، 2- وعده‌های غذایی کمتر و رژیمهای غذایی ناکافی، 3- صرف درصد بالایی از درآمد کم و ناپایدار برای تهیه غذا، 4- نداشتن یا بسیار محدود بودن منابع نقدی درآمد، و 5- احساس ناتوانی و عجز برای شنیده شدن.

این عامل آخر را می‌توان به طور عینی در ناتوانی بیشتر فقرا در کامرون برای گرفتن کارت شناسایی مشاهده کرد؛ مسئله ای که آنان را از نظر قانونی "نامرئی" می‌کند، به این معنا که نمی‌توانند رأی بدهند، از کار و سفر محروم اند، و از فعالیتهای اقتصادی مانند داشتن حساب بانکی یا گرفتن وام بازمی‌مانند.

مردی بازنشسته در یائونده، پایتخت کشور، گفته است: «هر چه زمان می‌گذرد، فقیرتر می‌شویم؛ از این گذشته، دیگر هیچ امنیتی نداریم، همه جا به ما توهین می‌شود، کنار گذاشته می‌شویم. ما اینجا فقیریم، حتی دولت هم ما را نادیده می‌گیرد». یک زن بیوه هم گفته است: «همه جا بهداشت، غذا و مدرسه مال کله گنده‌هایی است که تمام ثروتها را بالا کشیده‌اند...».

بنابراین، هرچند بُعد درآمد یا جنبه های مرتبط با درآمد در تعیین و تعریف فقر بسیار مهم اند، اما رویکرد مشارکتی نشان می‌دهد که دغدغۀ اصلی فقرا اغلب احساس انزوا، بی قدرتی و بی صدائی است.


Source URL: https://bepish.org/node/12626