بهروز شوقی

فضای کشور ما بشدت آکنده و متاثر ازتبلیغات زهراگین و فراگیر رسانه های مزدور غرب بخصوص امریکا و اسراییل است. دولت انگلستان که جای خود را دارد و ماهیت کثیف شناخته اش در خصومت آشکار و پنهان با کشورما از دیرباز بر کسی پوشیده نیست.

بی اطلاعی از تاریخ و رخدادهای سیاسی و نقش پررنگ رسانه ها در جا انداختن سیاست ضد ایرانی در میان مردم ایران متاسفانه باعث گمراهی و انحراف بخشی از بدنه جامعه و بخصوص جوانان شده است، به همین خاطر در طول سالهای متمادی بویژه در ماههای اخیر رسانه ها و شبکه های اجتماعی وابسته،  با تحلیلهای انحرافی و مغرضانه تلاش میکنند ذهن مردم را تسخیر کنند.

یکی از مسائل مهم در تبلیغات رسانه های معارض ایجاد شبه و انحراف در تشخیص و شناخت درست و نادرست از کشورهای دوست و دشمن مردم و کشور ایران است. عدم درک درست این مسئله، خواسته و نخواسته منجر به بهره برداری سیاسی و تبلیغی می شود که بسیاری ناخواسته در خدمت دشمنان کشور درمی آیند و گاهی منجر به سقوط در لجنزار متعفن فاشیسم و صهیونیسم کودک کش می شود. تمام تلاشهای شبانه روزی شبکه های مزدور مانند اینترنشنال و بی بی سی و... که بر علیه کشور و مردم ما لجن پراکنی میکنند و از آدمخوارانی مانند ترامپ، ناتانیاهو و... به عنوان آزادیخواه و دوست مردم یاد میکنند، چشم برجنایت انان فرو می بندند،که گویی این آدمخواران برای آزادی مردم ایران و به دنبال آزاد کردن ایران هستند!!

زهی خیال باطل، حتما اینان خواستار همان آزادی هستند که در بسیاری از کشورهای جهان ازجمله در عراق، افغانستان، سوریه، عراق، سودان و...محقق کردند و به نام آزادی از کشته ها پشته ها ساختند.

خیانتِ آشکار، پروپاگاندایِ امپریالیستی در مقابل فجایعی که امپریالیسم و صهیونیسم در غزه مرتکب شدند کمتر از جنایت فاشیست صحهیونیستی نیست. دولت فاشیست اسراییل غزه را شخم زد و روزی نیست که دست از کشتار مردم بر ندارد و فاجعه کشتار جمعی را بارها و بارها تکرار نکند. امپریالیسم و صهیونیسم، بعد از کشتار مردم و کودکان سوریه، لیبی، عراق، سودان و سومالی منابع این کشورها را مانند غنائم جنگی در بین خود تقسیم کردند و هم اکنون منابع زیرزمینی و سوختهای فسیلی آنها را شرکتهای بزرگ امریکایی غارت میکنند، این دغل بازان وطن فروش در ۳۰ سال گذشته شاهد فجایع متعدد وغارت درخاورمیانه بودند و سکوت کردند آیا خیانت این پادوها کمتر از اسراییل و امریکاست!!؟

بندبازی تبلیغاتی این دشمنان بشریت برای رسیدن به اهداف خود سابقه دیرینه ای دارد. اگر زمانی شوروی ستیزی و کمونیسم ستیزی  با موج مک کارتیسم گره خورده و در آمیخته بود، هم اکنون روسیه ستیزی و چین ستیزی و ایران ستیزی جزو اهداف و مضامین اساسی تبلیغات شبکه های مزدور قرار گرفته است. یکی از محورهای مهم تبلیغات این شبکه ها تبلیغات کینه توزانه بر ضد کشورهایی مانند چین و روسیه است که همواره در کنار ایران قرار داشتند و با سیاستهای تجاوزکارانه امریکا، ناتو و اسراییل به مخالفت برخاستند.

شبکه های مزدور، پادوهای رسانه ای فاشیسم صهیونیستی که ناظر کودک کشی هستند و خانه و کاشانه مردم غزه به تلی از خاک و خاکستر بدل شده و کودکان شیرخواره و هزاران پیر و جوان را سلاخی کردند، طوری ازفاشیسم صهیونیستی سخن میگویند که گویی این فرشته برخاسته از نسخه های نژادپرستانه تئودور هرتسل برای نجات مردم ایران، ایران را بمباران میکند!!! و به مردم می گویند- چرا از دشمنان خود غافل هستید!!، -دشمنان شما روسیه و چین هستند که قصد بلعیدن کشورتان را دارد!!- شما بدانید اسراییل منجی شماست و بر فاشیسم صهیونیستی از ارض موعود وحی نازل شده شما را نجات دهد!!

 اما باید دید برد و وسعت تبلیغات مزدوران رسانه ای سرمایه داری جهانی به چه میزان است و آنها تا چه اندازه توانستند اهداف شوم سیاسی و استراتژیک خود را در ذهن مردم ایران جا انداخته و در پیشبرد آن موفق شوند.

البته محاسبه دقیق آماری در اختیار ما نیست، اما با تاسف باید گفت، تبلیغات زهراگین  و مسوم کننده تا حدودی موثر بوده و بازخورد آن در سطح عمومی مشاهده میشود و بسیاری را به انحراف کشانده است. نشانه های زیادی در گفتگوهایی که با مردم پیش میاید دیده می شود که این گفتگوها متاثر از ترهات رسانه های وابسته هستند. در اینجا من دو علت اساسی  را در این تاثیر گذاری محرز می دانم، نخست حضور قدرتمند شبکه های تلویزیونی وابسته در خانواده های ایرانی و متعاقبا عدم حضور رسانه هایی که عمیقا باور به حفظ ایران و مطالبات سیاسی مردم و اهداف ملی و مردمی دارند. بمباران مداوم تبلیغاتی در زمانی که سانسور حکومتی مانع از تشکیل نهادهای مدنی و رسانه ای و مطبوعات مستقل شده، رویکرد مردم به رسانه های وابسته را فراهم میکند تا خوراک سیاسی را که آماده کردند به خورد مردم دهند. لذا انتقال اخبار و تحلیلهای مغرضانه و جهت دار در فضایی اتفاق می افتد که مردم دسترسی به منابع معتبر ندارند. علت دوم نارضایتی مردم از نظام سیاسی است که در طول سالهای متمادی نه تنها به خواستهای مردم پاسخ نداده بلکه با سرکوب و زندان با جنبش مردمی برخورد کرده است.

از مردم عادی که بگذریم، هنگام گفتگو با برخی دوستان که خود را چپ میدانند و به اصطلاح از منظر چپ به رخدادهای سیاسی می پردازند، هماوایی و همسویی غریبی با دیدگاههای راست جهانی دیده میشود.

براستی شگفت انگیز است، کسانی درمانده و بی بضاعت خود را نماینده چپ میدانند اما در عمل و اندیشه در کنار قاتلان دکتر نجیب، قذافی، صدام، آلنده و... به رغم تفاوتهایی که  دارند اما جملگی قربانی سرمایه داری جهانی شدند، قرار می گیرند. چپ اندیشان راست رو، حتی تحلیل شان از جنگ ۱۲ روزه، پهلو به راست جهانی می زند و عامل اصلی این جنگ کثیف را حکومت ایران دانسته و بی شرمانه محرک حمله نظامی اسراییل و امریکا را ایران می دانند، و این اوج حماقت و فروپاشی و غلطیدن به دامن اسراییل و آمریکاست. به عبارتی در مخیله آنان استراتژی اسراییل بزرگ در خاورمیانه شوخی بیش نیست. اما در این شوخی مضحک کارِ شش کشور را تمام کردند و فاتحه آنها را خوانده اند، تنها ایران مانده، حتما اگر کار ایران هم تمام شد، چشمان خوابزده شان را خواهند گشود و آنگاه فاجعه به تمام رگ و پیِ و مغز استخوانشان نفوذ خواهد کرد.

 اینجاست که مرزبندی بین دوستان و دشمنان ایران و مردم ایران در داخل و خارج، برخی  چپ اندیشان، در کنار راستترین جریانهای جهان سرمایه داری قرار می گیرند و در مواضع سیاسی شان، تمایزی بین چین و روسیه با کشورهای بزرگ سرمایه داری قائل نمی شوند.

حمایت مستقیم و غیر مستقیم چین و روسیه از کشورهایی که خواستار استقلال در مقابل سرمایه داری جهانی هستند واقعیتی است که با هیچ طرفند و شارلاتان بازی تبلیغی نمی توان تحریف و انکار کرد. درخواست پوتین برای کمک تسلیحاتی و فروش پدافند s400 به ایران که رژیم ایران حاضر به انعقادقرارداد با آن نشد گواه آشکاری است که روسیه در صدد کمک به ایران در مقابله تجاوز امریکا و اسراییل است.

در پایان لازم است نکته مهم دیگری را مطرح کنم؛ به باور من، امریکا، ناتو و اسراییل با حملات نظامی قادرنخواهند بود به مقاصد خود که متلاشی کردن ایران است برسند، آنان امید به تغییر تناسب قوا در داخل ایران به نفع خود هستند و اگر توازن قوا به سودآنان قرار گیرد، به عبارتی اگر ذهن اکثریت مردم را برای اهداف خود آماده سازند، فروپاشی ایران با حملات نظامی از بیرون رقم خواهد خورد. فقط در چنین شرایطی اهداف کثیف سرمایه داری جهانی و صهیونیسم محقق خواهد شد. در جنگ ۱۲ روزه، طراحان حمله به ایران در تل اویو و واشنگتن  متوجه شدند که حمایت مردم از بمباران ایران، عبث و توهمی بیش نیست.اگر غیر از این بود قطعا متجاوزان در داخل از پیاده نظام خود استفاده کرده و به اهداف سیاسی خود نائل می شدند. بارها از زبان ناتانیاهو و سران کاخ سفید شنیده شده، بر روی نقش مردم بعنوان مهمترین مولفه در فروپاشی ایران حساب ویژه ای باز کردند. اما اگر مردم اعتماد و اراده ملی خود را در مقابل متجاوزان حفظ کنند، قصابانِ مردمِ دیریاسین، غزه، سوریه، عراق، سودان و سومالی و...قادر نخواهند بود خللی در کشور و تمامیت اراضی آن ایجاد کنند. به همین خاطر باید صف خود را از پیش تعیین کرد صرفنظر از مخالفت سیاسی با رژیم ایران که انتقادهای جدی در بسیاری زمینه ها، از جمله در سیاست داخلی و خارجی بر آن وارد است و لحظه ای نباید از مبارزه برای خواستهای مردم غافل بود، اما واقعیت آن است حفظ تمامیت ارضی ایران فراتر از هر خواسته ای هم اکنون در مقابل تک تک مردم کشور ما قرار دارد.

 

بهروز شوقی


Source URL: https://bepish.org/node/12650