آرام بختیاری

مقدمات: اصلاحات، انقلاب، عدالت، و سکولاریسم

 

روشنگری، جنبش برابری طلبانه اروپایی در قرن 17 میلادی و متکی به ایدههای: هومانیسم، رفرماسیون، و عقل گرایی علیه: خان، شاه، شیخ مسیحی، و جهانبینی آنان بود. از جمله اهداف این مکتب و جنبش، استفاده از عقل خود و دست آوردهای مثبت فکری دیگران برای نقد دین و دولت و نظام و پایان دادن به سلطه و اتوریته آنان بود. آن یک جنبش مترقی بورژوایی در دوره انقلاب بورژوایی در قرون 18-17 میلادی بود، که دارای خصوصیات: آته ایستی، جهت داری علمی، انتقاد از جهانبینی فئودالی-مسیحی، و سازمانهای آندو بود. انگلس میگفت: مقوله های دین، طبیعت، جامعه، و نظم دولتی، میبایست از هستی خود در مقابل عقلگرایی دفاع میکردند یا از ادعاهای شان دست میکشیدند.

تفکر و جنبش روشنگری اروپا ابتدا در کشور انگلیس شروع شد. تاکیدهای اخلاقی، سیاسی، فلسفی، و ضد دینی متفکرانی همچون هابس، باکون، لاک، تولاند، ماندویل، و شافتسبوری، به آن در مقابل کلیسا جنبه انقلابی داد. غیر از انگلیس، در فرانسه اندیشمندانی مانند: هلویتوس، بایل، ولتر، منتسکیو، دیدرو، روسو، مورلی، لامتری، آلمبرت، هولباخ، مارات، و کوندرست، قاطعانه علیه کلیسا و فئودالیسم جنگیدند تا زمینه نوعی سوسیالیسم تخیلی را فراهم سازند. در آلمان این جنبش متنوع تر و نظری تر بود و بیشتر جنبشی فلسفی شد. از نظر سیاسی و جهانبینی تبدیل به یک حنبش فلسفی همچون "فلسفه کلاسیک آلمان" گردید؛ مخصوصن از طریق کانت. سایر نمایندگان آن عبارت بودند از لسینگ، ویلند، ولف، لایبنیتس، توماسیس، استوش، شیرینهوس، ادلمان، اینذیدل، کلاپ استک، که به انتقاد از شرایط فئودالی-سلطنتی و دیگر ایدههای ارتجاعی پرداختند.

جنبش روشنگری در امریکا همزمان از طریق مبارزانی مانند فرانکلین، پانیه، و جفرسون در راه استقلال از انگلیس مورد استفاده قرار گرفت. در روسیه نیز قدری با تاخیر جنبش روشنگری در قرن 18 میلادی شروع شد و در قرن 19 وظیفه ای  دمکراتیک-انقلابی بخود گرفت. نمایندگان آن عبارت بودند از لومونسف، رادیشون، هرتسن، بلینسکی، چرنیشفسکی، دوبرولیوف، و بیسارف. رشد جنبش روشنگری در غرب با شکوفایی قدرت بورژوازی و قطب متضاد آن یعنی طبقه کارگر ادامه یافت، گرچه بورژوازی امپریالیستی به ایدههای متنوع خلقی جنبش روشنگری خیانت نمود ولی از سنت مترقی و هومانیستی آن در مارکسیسم، و از ایده آلهای آن در سوسیالیسم و کمونیسم محافظت گردید.

هلوتیوس(1771-1715.م)، نظریه پرداز و فیلسوف اجتماعی جنبش روشنگری فرانسه، آته ایست و ماتریالیست مکانیکی، مبلغ سوسیالیسم و کمونیسم تخیلی،ایدئولوگ جدلی، وپیکارگر انقلاب فرانسه، در قرن 18 میلادی در ردیف متفکرانی مانند دیدرو، هولباخ، گریم، و متکی به مکتب سنسوئالیسم  احساسی لاک بود. در فلسفه اجتماعی وی مدعی بود که اساس اخلاق انسان علایق مادی و شخصی هستند که متکی به تاریخ طبیعی انسان میباشند، و تربیت انسان بیش از همه محصول محیط اجتماعی اطراف فرد است؛ که روابط سیاسی را بعدها تعیین میکند. جهانبینی غالبن سیاسی هلوتیوس متکی به نوعی ماتریالیسم مکانیکی و جنبش و تحرک در طبیعت است. در نظر او شناخت انعکاس واقعیات در آگاهی است، و احساسات و قوای حسی تنها منبع ایدهها میباشند، و یکی از وظایف شناخت، این است که از طریق قوای حسی-ادراکی، تمام کارکردهای پیچیده و متعالی فکری را کشف کند.

اغراق زیاد هلوتیوس در نقش شناخت حسی موجب کم اهمیت شمردن کشفیات نظری و تئوریک  از طرف وی شد. مقوله شناخت او تجربی ولی فردگرایانه بود و نه محصول شناخت و عمل اجتماعی متضاد. او ایده خداباوری را بی اعتبار میدانست و بجای دین و الاهیات، علم و عقل را در زندگی پیشنهاد می نمود. وی بعنوان آته ایست و ماتریالیست به نقد دین پرداخت تا آنرا بی اعتبار جلوه دهد.

هلوتیوس دلیل دین خویی را گوناگون میدید از جمله: خرافات و نادانی یا فریب خوردگی، یا کوشش فرد برای سعادت، یا انگیزههای غریزی و فرد گرایی، یا نارضایی از شرایط زندگی و نبود رضایت و سعادت. هلوتیوس میگفت وظیفه روشنگران است که با اصول عرفانی و ماوراء الطبیعی برای توضیح ظواهر اجتماعی و طبیعی  قاطعانه بجنگند و به منطق و علوم اجتماعی شانس بیشتری بدهند. اختلاف نظر انسانها با هم اغلب بدلیل اختلاف  علائق و منافع و اختلاف در محیط اجتماعی و طبیعی آنها است.

آغاز مکتب فردگرایانه-اگوایستی امریکایی "استفاده و مفیدبودن"؛ توسط بنتام و استوارت میل، را میتوان در نزد هلوتیوس دید. او میگفت این انگیزه در مواضع و تصمیمات انسان قابل توجه است. دست آورد مهم دیگر وی دفاع قاطعانه و دیالکتیکی از عدالت و برابری اجتماعی است. او میگفت بی عدالتی نتیجه عوامل ژنتیکی و مادر زادی یا آسمانی نیست، بلکه محصول امکانات و اجبارات و محیط اطراف و شرایط اجتماعی است. به این دلیل باید آن شرایط را تغییر داد و یا اصلاح نمود. بر اساس این نظریه میتوان هلوتیوس را پیشگام مبارزه تصورات برابری طلبانه اتوپیستی و سوسیالیستی دانست. دست آورد دیگر زحمات وی طرح نظریه یک اخلاق ماتریالیستی است. هلوتیوس میگفت انقلاب اجتماعی لازم نیست ولی در صورت ضرورت میتوان از خشونت برای برکنار زدن شاه و شیخ و خان و سازمانهای بی صلاحیت استفاده نمود. هلوتیوس از جمله نمایندگان مهم جنبش روشنگری و مکتب ماتریالیسم مکانیکی فرانسوی بود که از طریق تفکرات رادیکال اش نسبت به فئودالیسم و ایدئولوگ های آن، جاده صاف کن فکری انقلاب بورژوایی فرانسه شد.

این جناب "کلاود آدرین-هلوتیوس" مورد نظر این نوشته، تاثیر محیط بر آگاهی فرد را انعکاس حیاتی واقعیت و هستی بر آگاهی انسان میدانست. این ادعای وی بعدها منتهی به تفکر انسانشناسانه دین توسط فویرباخ شد؛ که موجب استفاده فکری مارکس از آن گردید، گرچه هلوتیوس محدود به نیازهای طبیعی و فیزیولوژیک انسان ماند و شرایط مادی اجتماعی محیط اطراف بر انسان را نادیده گرفت. به این دلیل او در محدوده یک نظریه ایده آلیستی-آبستراکت غیرتاریخی پیرامون انسان و جامعه درجا زد ولی نظریه اش درباره وابستگی انسان به نیروها و روابط تولید موجب کشف علمی درک ظواهر اجتماعی بعدی شد. هلوتیوس به سبب نقد پدیدهها و وقایع تاریخی مانند: فراز و فرود دولت ها، تحولات سیاسی، جنگ ها، دستیابی به کالاهای مادی، مبارزه برای علائق و منافع زندگی، به وجود طبقات و مبارزه طبقاتی در تاریخ رسید، گرچه او مدافع مالکیت خصوصی بود، ولی میگفت اختلاف میان غنی و فقیر نباید در حد انفجار اجتماعی باشد. هلوتیوس به تقلید از لاک میگفت درک حسی تنها منبع شناخت است، چیزی که قبلا احساس نشده باشد، به فکر در نخواهد آمد.

هلوتیوس از خانواده ای مرفه و فرهنگی برخاسته بودو پدرش پزشک دربار و خودش در جوانی رئیس اجاره های مالیاتی اموال شاه در فرانسه بود. او بدلیل سفرهای شغلی با زندگی مردم مخصوصن "صنف سوم" و با تضادهای جامعه آنزمان فرانسه آشنا گردید. وی در تئوریهای اجتماعی جنبش روشنگری فرانسه در قرن 18 میلادی جای خاصی دارد. مارکس و انگلس در کتاب "خانواده مقدس" و پلخانف در کتاب "تاریخ ماتریالیسم" به او و نظراتش پرداخته اند. از جمله آثار وی: پیرامون روح و اندیشه انسان ها، درباره روح و تفکر، نیروی اندیشه و تربیت انسان" و کتاب توانایی فکری و تربیت انسان، هستند. بدلیل ممنوعیت بعضی از آثارش و مورد حملات شخصی قرار گرفتن، هلوتیوس دچار افسردگی شد که سرانجام منتهی به مرگ زودرس اش گردید. اثر مهم او کتاب "درباره روح و اندیشه" شامل موضوعات: ماتریالیسم، سنسوئالیسم، و نظرات اجتماعی است؛ که توسط کلیسای کاتولیک فرانسه ابتدا ممنوع شد؛ ولی در چند کشور اروپایی آنزمان ترجمه و منتشر گردید. آخرین اثر هلوتیوس "درباره انسانها" خلاصه ایست از بحران فرهنگی و نظری فرانسه آنزمان پیرامون محافل ارتجاعی که علیه آثارش شایعه پراکنی می نمودند.

-- در اینجا باید پرسید: جنبش روشنگری وطن، از چه زمانی آغاز شد و نمایندگانش چه کسانی هستند ؟


Source URL: https://bepish.org/node/12670