چرخهای پایان ناپذیر از پروژه سازی بدون پاسخگویی
بخش قابل توجهی از هواداران رضا پهلوی مدتی است که آخرین «شاهکار» مجازی او را با عنوان تازهای معرفی کردهاند: گارد جاویدان؛ طرحی که با تکیه بر ایدۀ تشکیل «گروههای کوچک» قرار است زمینه ساز «خیزش بزرگ ملی» شود. این نخستین بار نیست که سازوکار تبلیغاتی پیرامون رضا پهلوی، با ادبیات پرطمطراق و وعدههای بزرگ، ابتکاری تازه را به عنوان «راه حل نهایی» معرفی میکند؛ اما آنچه این چرخه را مسئله دار می سازد، انباشت پروژههای نیمه تمام، بیاثر و بدون گزارش دهی است .
پروژههایی که یکی پس از دیگری کلید خوردند و هیچگاه به سرانجام نرسیدند .
طی دو سه سال اخیر، افکار عمومی شاهد فهرستی طولانی از پروژههایی بوده است که با شور تبلیغاتی آغاز شدند اما به همان سرعت به فراموشی سپرده شدند :
پروژه ققنوس با ادعای نوسازی حکمرانی
برنامه «شکوفایی ایران» با طرحهای کلی و فاقد سازوکار اجرایی
دفترچۀ اضطرار که هرگز روشن نشد چه نهادی مسئول اجرای آن است
طرح صد شهر که هیچ گزارشی از نتایج ارائه نشد
و اکنون پروژه گارد جاویدان
این حجم از پروژهسازی بی وقفه، بیش از آنکه نشانه پویایی سیاسی باشد، تصویر یک واحد پروژهسازی دائماً فعال اما بدون مسئولیت پذیری را میسازد؛ واحدی که هیچگاه پاسخ نمیدهد چرا پروژه قبلی به نتیجه نرسید و چرا پروژه بعدی جایگزین آن میشود .
گارد جاویدان؛ بازتولید رؤیای سازماندهی بدون سازمان
مقدمۀ دستورالعمل گارد جاویدان چنین القا میکند که با «زبانی ساده و کاربردی» می توان گروههای کوچکی تشکیل داد که با رعایت اصول امنیتی، برای «نبرد نهایی» آماده شوند. اما این طرح—even at the conceptual level—چند اشکال بنیادین دارد
عدم تناسب ادعا با ظرفیت واقعی
سازماندهی گروههای عملیاتی، به ویژه در محیط امنیتی ایران، امری پیچیده، حساس و پرخطر است. تبدیل آن به یک دستورالعمل ساده و آنلاین نشانگر بی ارتباطی طراحان با واقعیات میدانی است ..
نبود ساختار پاسخگویی و مسئولیت
اگر کسی بر اثر تبعیت از این دستورالعمل آسیب ببیند، مسئولیت با چه کسی است؟ پروژههایی که مسئول مشخص ندارند، تنها مصرف تبلیغاتی پیدا میکنند و کارکردی واقعی نخواهند داشت .
تکرار الگوی تحریک و رهاسازی
از پروژه «صد شهر» تا «اعتصابات سراسری»، از «فراخوان ملی» تا «روزهای سرنوشت»—همه برانگیختن احساسات جمعی را هدف گرفتند اما هیچگاه سازوکار اجرایی و تداوم نداشتند. گارد جاویدان نیز از همین الگو پیروی میکند .
فاصله گسترده میان ادبیات نظامی و واقعیت سیاسی
استفاده از نام «گارد جاویدان» که یادآور تشکیلات نظامی دوره شاهنشاهی است، نه تنها نشانهای از فهم شرایط امروز نیست، بلکه بار معنایی تاریخگذشتهای دارد که هیچ نسبتی با خواست نسل جدید ندارد .
چرا بررسی و ارزیابی پروژهها ضروری است؟
پرسش اصلی این نیست که هر پروژه چه میگوید؛
پرسش این است که چه بر سر پروژههای قبلی آمد؟
آیا گزارش عملکرد ارائه شد؟
آیا سنجشی درباره دستاوردها انجام گرفت؟
آیا خطاها تحلیل و اعلام شد؟
پاسخ روشن است: هیچکدام
وقتی پروژهها بدون ارزیابی کنار گذاشته میشوند، نتیجه چیزی جز تکرار بی پایان هیجان سازی و سرخوردگی عمومی نیست. سیاست جایگزین کار جدی، معرفی پروژههای تازه میشود؛ و این همان چرخه معیوبی است که مخالفان حکومت را بیش از هر چیز تضعیف کرده است .
نتیجه؛ سیاسی کاری به جای سیاست
پروژه گارد جاویدان، نه قدمی رو به جلوست و نه طرحی قابل اتکا. این پروژه مانند سایر پروژههای پیشین در بهترین حالت مصرف رسانهای دارد و در بدترین حالت، ایجاد توقعات کاذب و آسیبهای امنیتی برای شهروندانی است که از سر استیصال به هر فراخوان تازهای دل می بندند .
جنبش سیاسی جدی با پاسخگویی، برنامه ریزی، ارزیابی، و سازمان واقعی ساخته میشود، نه با سریال بی پایان پروژههایی که هر بار با عنوانی جدید قرار است «خیزش بزرگ» را رقم بزنند .
مسعود شب افروز
نوامبر ۲۰۲۵