موج قهوهای در شیلی: بازگشت شبح پینوشه در قرن بیستویکم
سیوپنج سال پس از پایان دیکتاتوری نظامی در شیلی ــ دیکتاتوریای که میراث آن هزاران کشته، زندانی و قربانی شکنجه بود ــ تاریخ بار دیگر چهرهای آشنا به خود میگیرد. در پی انتخاباتی که زیر سلطهی گفتمان ترس و نفرت، با تمرکز بر «امنیت» و «مهاجرت»، شکل گرفت، یکی از وارثان آشکار پینوشه به رأس قدرت رسید. خوزه آنتونیو کَست، فرزند یک افسر ورماخت (ارتش آلمان نازی) و عضو حزب نازی، اکنون ساکن کاخ لا مونه دا میشود؛ همان کاخی که با کودتای ۱۹۷۳ و قتل سالوادور آلنده به نماد و سمبل شکست دموکراسی در شیلی بدل شد.
سیاست ترس بهمثابه ابزار قدرت
پیروزی کَست نه صرفاً حاصل یک رقابت انتخاباتی، بلکه نتیجهی پروژهای سیاسی است که بر دامنزدن به ناامنی، بیگانههراسی و دوگانهسازیهای خشن اجتماعی بنا شده است. مهاجران به دشمنان داخلی بدل میشوند، اعتراض اجتماعی به تهدید امنیتی، و مطالبات برابریخواهانه به نشانهی «انحطاط». این همان الگوی آشنایی است که در سالهای اخیر در نقاط مختلف جهان تکرار شده است.
برنامهای برای تعمیق نابرابری
اولترا-لیبرالیسم اقتصادی، تضعیف و تکهتکهکردن دولت، سرکوب سازمانیافتهی مهاجران با نادیدهگرفتن حقوق بشر، محدودسازی آزادیهای اجتماعی، مخالفت با حق سقط جنین حتی در موارد تجاوز، و ایستادگی در برابر ازدواج همجنسگرایان، اجزای اصلی پروژهای هستند که هدف آن نه «نظم»، بلکه تحکیم ساختارهای سلطه و بهرهکشی است. در این مسیر، رئیسجمهور جدید از حمایت یکپارچهی جناح راست برخوردار است؛ حمایتی که به او امکان داد در دور دوم انتخابات، ژانت خارا، نامزد کمونیست، را با فاصلهای چشمگیر شکست دهد و همزمان اکثریت پارلمان را نیز در اختیار بگیرد.
همنوایی راست جهانی
آنچه در شیلی رخ داده، پدیدهای منزوی یا محلی نیست. پس از ترامپ، خاویر میلی، اوربان و نتانیاهو، …….این پیروزی تازهی «بینالملل قهوهای» نشانهی گسترش جریانی است که از بحرانها تغذیه میکند و پاسخ خود را نه در عدالت اجتماعی، بلکه درنفرت از
دیگران مییابد. همدستی راست موسوم به «جمهوریخواه» در اینجا بازتابی از همین منطق جهانی است.
این همدستی، همان چیزی است که راست موسوم به «جمهوریخواه» در اینجا نیز هر روز آشکارتر آمادگی خود را برای آن نشان میدهد. پس از ترامپ، خاویر میلی، اوربان و نتانیاهو، ….این پیروزی تازهی «بینالملل قهوهای» چون زنگ خطری بلند به صدا درمیآید؛ هر چند این نبرد هم واگذار شده است ،با این حال، پیروزی لولا داسیلوا بر بولسونارو در برزیل یادآور آن است که این مسیر نه قطعی است و نه برگشتناپذیر. با وجود این، هشداری است جدی و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
هشداری جدی، اما نه پایانی محتوم
با اینهمه، این به معنای پایان تاریخ نمیاشد . همانطور که پیروزی لولا بر بولسونارو در برزیل نشان داد که این موج، هرچند قدرتمند، اما شکستناپذیر نیست. با این حال، آنچه امروز در شیلی رخ داده، هشداری جدی است: دموکراسی بدون عدالت اجتماعی، بدون حافظهی تاریخی و بدون مقاومت سازمانیافته، میتواند بار دیگر بهسادگی قربانی ترس و وحشت و نفرت شود.