زندهباد سوسیالیسم!

آیا زمان آن نرسیده است که پرچم آلترناتیو سوسیالیستی را با سربلندی برافراشت؟ آیا زایش نطفههای سیستم خودگردان مدیریت مردمی سوسیالیستی از بطن همین نظام سرمایهداری صورت نخواهد گرفت؟ آیا درزمانی که قطب سرمایهداری کلان نئولیبرال جهانی با دردهای شدید تمام آبستن بحرانهای طوفانزای متمادی است، جای آن نیست که آلترناتیو سوسیالیستی را بهعنوان انتخاب جایگزینی در سطح جامعه بهعنوان الگوی دیگر قابل انتخاب با شفافیت تمام برای مردم مطرح نمود؟
ضربههای ناشی به خاطر ازهمپاشیده شدن بلوک شرق و سرگیجههای ناشی از آن در اندامهای جنبش چپ جهانی باعث شده است تا هنوز هم بخش عمده و اعظمی از جنبش چپ جهانی اعتمادبهنفس لازم را در هر چه شفافتر مطرح نمودن آلترناتیو سوسیالیستی در خود نیافته و در این مهم اغماض نمایند. این در شرایطی است که نهتنها نظام سرمایهداری جهانی که عمدتاً تحت کنترل سرمایهداری مالی بوده و بخشهای نظامی، نفتی و تبلیغاتی- رسانهای و سپس تولیدی خدماتی و غیره را به دنبال خویش میکشاند، نهفقط با جنگافروزی، ویرانگری، مصرفگرائی بیرویه موجب ضربات جبرانناپذیری بر زیست هماهنگ جوامع بشری با همدیگر گردیده است، بلکه در مسیر نابودی شرایط زیستمحیطی طبیعی انسانها و موجودات دیگر زنده انسانی و نباتی بر روی محیطزیست آنها در کره زمین گردیده است.
مطرح نمودن آلترناتیو سوسیالیستی به مفهوم خشونتورزی و دعوت عمومی برای حرکتهای آشوبگرانه نیست، بلکه این امر یک انتخاب، یک مسیر گذار و یک راهکار آلترناتیو جداگانهای را در سطح جوامع به بحرانها کشیده شده، ازجمله جامعه در بند ایران برجسته نموده و با شفافیت تمام مطرح مینماید.
دستاوردهای علمی، اجتماعی، فلسفی، اخلاقی، روانشناسی اجتماعی و تکنولوژیک و نیز سیاسی اداری دموکراتیک، پتانسیلها و امکانات فراوانی را جهت گذار دموکراتیک از طریق زایش اندامهای نوین سوسیالیستی از بطن همین نظام سرمایهداری ازیکطرف و تحولات درونی بافتها و نهادهای ساختاری موجود به سمت خودگردانی مردمی فراهم مینماید. شرکتهای سهامی خاص و عام میتوانند ازیکطرف از طریق تغییرات لازم در قوانین کشوری در مورد قوانین مؤسسات، شرکتها و تجارت ، و مناسبات مدیریتی درونی آنها در راستای هر چه بیشتر برگرداندن مالکیت کارگران و کارکنان بر آنها تحول و هدایت گردند. این مسئله میتواند همگام با حمایتهای هر چه بیشتر از ساختارهای تعاونی و دیگر اندامهای نوپای سوسیالیستی بکار گرفته شوند. از این طریق است که ارزشمندی سعادت انسانی و رفع نیازهای طبیعی جایگزین مصرفگرایی بیرویه هر چه بیشتر و انگیزههای سوداگرایانه، سود گرایانه و بهره اندوزانه را میگیرد.
انقلاب تکنولوژیک دیجیتال در زمینههای ساختاری و مدیریت اندامها و نهادهای خودگردان مردمی و ارتباطات شبکهای آنها با همدیگر میتواند به میزان شایستهای کمک نماید. سامانههای شفافیت نظارتی، مکانیسمهای کنترل داخلی ، خارجی و کشوری با دقت، سرعت و شفافیت بیشتر میتوانند اعمال گردند. تکنولوژی دیجیتال نوین قابلیت و توان آن را دارا است که واحدهای ارزشی مبادلهای بهتر و قابلاطمینانتری از واحدهای پولی امروزین را بیافریند که بهصورت ابزاری توسط سرمایهداران کلان مالی و غیره جهت سوداگریهای سود آفرین آنها و به بردگی کشیدن هزاران میلیون مردم جهان انجامیده است،مورد سوءاستفاده قرار میگیرد را بگیرند.
سوسیالیسم در بطن خویش دموکراتیک است، به این دلیل که قدرت و امکان انتخاب، تصمیمگیری و مدیریت را به انبوه تودههای مردم در گروهبندیهای طبیعی شکلگرفته اجتماعی آنها بازمیگرداند. در چنین شرایطی اندامهای اجتماعی انسانی به صورتهای خودگردان بافتهای اقتصادی، اجتماعی، هنری، ورزشی و غیره را اداره کرده و مدیریت مینمایند. ساختارهای سیاسی کشوری، اداری و دولتی در خدمت رشد و تعالی چنین ساختارهای خودگردان تودهای بکار گرفته میشوند.
در چنین شرایطی نه آنهایی که قدرتمداران تکیه زده بر انباشت راهزنانه افزودههای ارزشی تولیدشده و انباشتهشده توسط زحمتکشان بوده و نهتنها به دنبال سوداگریها و سوداندوزیهای هرچه بیشتر از هر طریقی در بازارهای مالی و از طریق دزدی، اختلاس و غیره میباشند، بلکه باید این قدرتها به سندیکاها، اتحادیهها، شوراها، تعاونیها و دیگر سازمانهای صنفی سیاسی نمایندگان مردمی، دولتها و اندامهای نوین شکلگرفته مردمی آنها بازگردانده میشوند.
در جوامعی که هشتاد و نود درصد ثروتها و داراییهای اجتماعی در دست چهار تا پنج درصد جامعه است و نزدیک به پنجاهدرصد مردم در زیرخط فقر زندگی میکنند. در جوامعی که اکثریت مردم زیر فشار بدهیهای تحمیلی به بانکها تا آخر عمر زیر یوغ بردهداری مدرن نظام سرمایهداری مالی جان میکنند. در شرایطی که میزان بدهیهای جهانی به همین بانکهایی که سرمایههای مالی را کنترل مینمایند بیش از سه برابر تولید ناخالص سالانه جهانی است. در شرایطی که سرمایه مالی کلان بانکهای عمده جهانی که توسط عدهای محدود کنترل میگردند، سیاستهای مالی، امنیتی، ژئوپلیتیک و نظامی کل دنیا را دیکته مینمایند، دود این سیاستهای جنگافروزانه به چشم صدها میلیون مردم کشورهای جهان سوم رفته و موجب ویرانی، کشتار و آوارگی میلیونها مردم این کشورها میگردد. در شرایطی که سوداگریهای سود آفرینانه و مصرف گرایانه نظام سرمایهداری جهانی در راستای نابودی محیطزیست انسانی به پیش رانده میشود، باید آلترناتیو سوسیالیستی خودگردان بر پایههای ارزشهای آزادی انسانی، دموکراتیک، ضد تبعیض و با مدیریت مردمی با شفافیت تمام در صحنه مطرح گردد.
به همان میزانی که تکنولوژی مدرن دیجیتال و اینترنتی پتانسیل آن را دارد تا به رسانههای مجازی کلان جهانی از قبیل گوگول، یاهو، فیسبوک، تویتر، اینستاگرام و غیره فرا روییده و عمدتاً بهصورت ابزاری در دست سرمایهداری کلان جهت شستشوی مغزی مردم و به راه انداختن کودتاها و شورشهای دلخواه آنها مورداستفاده قرار گیرد، بهصورت همگام، این تکنولوژیها دست در دست تکنولوژیهای روبوتیک، ماشینهای هوشمند و دیگر دستاوردهای علمی و پتانسیلهای اینترنتی، قابلیت این را دارا میباشند تا در خدمت نظام خودگردان مردمی و سوسیالیستی نیز قرارگرفته و در راه رفاه، آسایش انسانها و زیست هماهنگ و سازگار انسان و طبیعت مورداستفاده قرار بگیرد.
محوری نمودن آلترناتیو سوسیالیستی میتواند نقش کارسازی در گرد هم آوردن و اجتماع بیشتر نیروهای متفرقه چپ، گرد یک شعار واحد داشته باشد. این امر در شرایطی که خلأ آلترناتیو سیاسی چپ واحد و قدرتمند در پهنای سیاسی ایران احساس میگردد از اهمیت ویژهای برخوردار است. بهموازات این مهم، تأثیرات برجسته نمودن آلترناتیو سوسیالیستی، شفافیت و محوری نمودن آن بر جنبش در حال شکوفان کارگری و جنبشهای دموکراتیک دیگر ازیکطرف و حضور منسجمتر و متحدتر جنبش چپ در پیوند با جنبشهای کارگری و دموکراتیک میتواند تأثیرات چندجانبهای بر محوری نمودن آلترناتیو سوسیالیستی بر گذار دموکراتیک تحولات اجتماعی داشته باشد.
باید گفت که زمان آن رسیده است که آلترناتیو چپ دموکرات حاضر درصحنه سیاسی کشور با قدرت و شفافیت برجستهتری آلترناتیو سوسیالیستی را بهعنوان راهکار دیگری برای انتخاب مردمی با شفافیت و قدرت تمام درصحنه سیاسی کشور مطرح نماید. بهموازات پایان یابی طبیعی تاریخمصرف نظام سرمایهداری میتوان پرچم سوسیالیستی را بهعنوان نظامی مردمی و خودگردان مطرح نموده و باقدرت تمام بار دیگر ندا داد؛ زندهباد سوسیالیسم.