در برابر مستند پلیسی در کنار اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، هفتتپه، فولاد، و ... هستیم!

مستندی پلیسی و دروغین به همراه اتهاماتی بیاساس و بیاعتبار تحت نام "طراحی سوخته" در تاریخ شنبه ۲۹ دی ۹۷ (دیشب) ساعت هشت و نیم شب از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش شد. این مستند توسط برخی خبرنگاران صداوسیما و با کمک زندانبانان، بازجویان و شکنجه گران وزارت اطلاعات تهیهشده است. در این مستند به تظاهرات اعتراضی و مدنی سال ۹۶ تا ۹۷ در بیش از صد شهر کشور، به تجمعات کارگری و بهویژه اعتصاب مدنی هفتتپه و به "اعترافات اجباری" نماینده منتخب کارگران اسماعیل بخشی و فعالین کارگری دیگر پرداخته و همه را به شکل مضحکی به امریکا، اسرائیل و برخی گروههای خارج از کشوری وابسته کرده است.
مستند "طراحی سوخته" در موقعیتی از صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش میشود که هنوز پرونده شکایت اسماعیل بخشی از وزارت اطلاعات معلوم نیست سرانجامش به کجا بکشد. پروندهسازی سناریونویسان مستند "طراحی سوخته" نه برای مبارزه علیه گرانی، فقر، بیکاری، بی حقوقی شهروندان و نقض حقوق بشر بلکه برای کارگردانی نمایش تلویزیونی نخنما شدهای است که توسط دولت، اصولگرایان و همه جناحهای حکومتی علیه کارگرانی که به دنبال غم نان، سفره خالی، عدم دریافت دستمزدهای معوقه، مزایای پرداختنشده، علیه اخراج، خصوصیسازی یا خصولت سازی و برای حق داشتن سندیکای مستقل و آزاد به خیابانها کشیده شدهاند، تدارک دیدهشده است. حکومت با این برنامه تلویزیونی برای محکوم کردن فعالین کارگری و مطالباتشان تصمیم گرفته بهصورت یک مجموعه ارکستری یعنی با کمک همه ارکان نظام از دادستان کل کشور، وزیر و وزارت اطلاعات، زندانبان، شکنجهگر، نایبرئیس فراکسیون اصلاحطلبان، دیگر مجلسیان، دولت، وزیر، استاندار، مطبوعات، صداوسیما و ... درصحنه حضور یابند تا با نمایشها و سخنرانیهای تبلیغاتی و گوبلزی منکر شکنجه در ایران شوند و مشترکا بگویند که اسماعیل بخشی شکنجه نشده است و دروغ میگوید. حکومت با پخش مستند "طراحی سوخته" میخواهد ازیکطرف با ترساندن و بالا بردن هزینههای فعالیت، ظاهراً بهانه برای سرکوب، فشار و آزار و اذیت و تهدیدات فعالین مدنی و صنفی را با اتهام وابسته بودن به امریکا، اسرائیل، احزاب و سازمانهای ایرانی در خارج از کشور افزایش دهد و از طرف دیگر به خیال خود با این کار دیگرکسی جرئت و هوس اعتراض به سرش نزند. اما دراینبین حکومتیان یادشان میرود که از دیماه سال ۹۶ فضای ترس از سرکوب در جامعه عوض شده است و حکومت دیگر در موقعیت گذشته قرار ندارد و برای تمام این ترفندهای سرکوبگرانه، دولت هم میبایست هزینه سرکوبها را پرداخت کند. بهعلاوه شرایط بینالمللی کنونی سرکوب شدید در ایران را بهراحتی برنمیتابد و میتواند هم در داخل و هم در خارج بهراحتی به ضد خودش تبدیل شود و موجب شرایط دشوارتری برای حکومت شود. در جامعه پس از علنی شدن دادخواهی اسماعیل بخشی اکثریت بسیار بالایی از مردم و جریانات مدنی، صنفی، فرهنگی و سیاسی نسبت به چگونگی برخورد با این نماینده کارگران با حساسیت برخورد میکنند و حکومت این را خوب میداند و برنامه سرهمبندی شده مستند "طراحی سوخته" برای تخریب فعالین مدنی و صنفی کارگری مانند بخشی و سپیده قلیان و علی نجاتی است و دیگر کسی شوهای تلویزیونی را در فضای شکنجه و آزار و اذیت زندان را جدی نمیگیرد و اینگونه برنامهها دیگر تأثیر چندانی در افکار عمومی مردم ندارد.
*صحبتهای سپیده قلیان
وقتی نوشتههای اسماعیل بخشی، سپیده قلیان و ... را درباره ماجراهای مربوط به شکنجه و انواع آزار و اذیتها در بازداشتگاهها را میخوانیم به شهامت، جسارت و مبارزه زنان و مردان جوان کشورمان بیشتر امیدوار میشویم. نسلهای جوان کشورمان حاضرند برای طرح رنجها و شکنجههایی که در زندان علیه آنان اعمالشده باوجود تهدیدات و هزینههایی که میتواند در انتظارشان باشد با هویت حقیقی علیه افرادی که آنها را مورد آزار اذیت قراردادند اعلامجرم کنند و خواستار مناظره با مسئولان امنیتی و دولتی شوند. حضور و مبارزه چنین فعالین مدنی در عرصه مدنی امیدبخش است. در زیر بخشهایی از نوشتههای سپیده قلیان را با هم میخوانیم:
- سپیده قلیان فعال مدنی در توئیترش در باره مستند "طرح سوخته" می نویسد:" این تصاویری که از من پخش شد گواه دیگری در اثبات حرفهایم مبنی بر شکنجه شدن در طول مدت بازداشتم بود. جدیتر از قبل به پیگیری شکنجه شدنم خواهم پرداخت و حالا که اعترافاتم پخش شد خواهان علنی برگزار شدن دادگاهم هستم".
- سپیده قلیان در نوشتهای میگوید:" روز آخر، بازجو میگفت اگر بیرون بروی و دهانت را بازکنی همین ادعاها و اعترافات اجباری تو و اسماعیل بخشی را در اخبار بیست و سی هم پخش خواهیم کرد. و پودرتان خواهیم کرد. بله خداوندگاران قدرت، اگر من نمیدانستم که شما میتوانید ما را پودر کنید که روی این صندلی نشسته نبودم".
- در باره روزهای اول دستگیریاش نوشت: " روزهای اول، چه حین دستگیری و چه در بازداشتگاه با ضرب و شتم همراه بود. سایهی کابل بالای سرم بود تا اعتراف بنویسم. به همین دلیل بود که بیآنکه حرفی از شکنجه با خانوادهام زده باشم متوجه غیرطبیعی بودن وضعیتم شدند و ایکاش و صد ایکاش شکنجه به همان ضرب و شتم خلاصه میشد. واردکردن اتهامات جنسی، درجایی که قطعاً حتی اگر فریاد میزدم صدایم بهجایی نمیرسید، دردناکترین قسمت ماجرا بود".
-"من در مرحلهی دستگیری شاهد ضرب و شتم وحشیانهی اسماعیل بخشی بودم و در روزهای بازجویی شاهد تحقیر او. به شکلی که چند بار او را مجبور کردند در مقابل دیگران به خودش هتاکی کند. حاضرم چه در مورد خودم و چه در مورد برادرم اسماعیل بخشی، در دادگاهی عادلانه برای این شکنجهها شهادت بدهم".
سپیده قلیان شهادت میدهد که از همان لحظه اول بازداشت، هتاکی و فحاشی، ضرب و شتم و رفتارهای غیرقانونی و تحقیرآمیز آغاز شد. پیش از سپیده هزاران تن از زندانیان سیاسی، مدنی، صنفی و عقیدتی بارها شهادت دادهاند که در مرحله بازجویی تحت شدیدترین شکنجههای فیزیکی و روحی قرارگرفتهاند و درنهایت مجبور شدهاند به جرائم ناکرده اعتراف کنند. البته اعتراف گیری و نمایش علنی آن در ایران سنت طولانی دارد؛ در رژیم پهلوی درهم شکستن زندانی "ندامت" خوانده میشد و شخص درهمشکسته از حضور "اعلیحضرت" درخواست بخشش میکرد. در جمهوری اسلامی این پدیده "اعترافات" و "اقاریر" خوانده میشود و فرد درهمشکسته از حضور "معظم رهبری" طلب آمرزش میکند.
*شکنجه و انکار حکومتیان
ارگانهای حکومتی، فعالین صنفی و مدنی را بازداشت، زندانی و شکنجه میکنند و بعد با ترفندهای مختلف، وجود و انجام شکنجه در زندانها و بازداشتگاهها را انکار میکنند و سپس اعترافات آنهایی که زیر فشار و شکنجه قرار گرفتند را از تلویزیون و شبکههای اجتماعی پخش میکند. اکثریت بسیار بزرگی در ایران میدانند که پخش "اعترافات اجباری" در جمهوری اسلامی جزئی از ماهیت سرکوبگرانه و خشن حکومت است. اگر "اعترافات اجباری" این فعالین مدنی در درون زندان برای حکومت و ارگانهای امنیتی آن تا این سطح از اعتبار برخوردار است پس چرا این فعالین در بیرون زندان وقتیکه آزاد میشوند چنین صحبتهایی را نهتنها بر زبان نمیآورند، بلکه به افشای فشارها و شکنجههایی که در حق آنها اعمالشده تا این اعترافات دروغین و اجباری را بیان کنند، دست میزنند. هر آدم عاقلی منطقاً به صحبتهای یک فعال مدنی در هنگام آزادی از زندان در بیرون میتواند بیشتر استناد کند تا آنچه را که او تحتفشار و شکنجه در محیط بسته زندان گفته است. فهمیدن این موضوع برای دولت و ارگانهای امنیتی گویا دشوار است.
اسماعیل بخشی در نامه، مصاحبهها و نوشتههایش بهصورت علنی و عمومی با صدای بلند بارها گفته که شکنجه شده است. سپیده قلیان و عسل محمدی نیز شکنجه شدن او را تائید کردهاند. چنین به نظر میآید که مستند"طراحی سوخته" برای این ساختهشده تا بلکه بازداشتیها و زندانیان را با شکنجه و فشار به آنچه نکرده بودند اعتراف کنند تا بهانهای برای ساکت کردن هر چه بیشتر منتقدان و مخالفین سیاستهای اقتصادی، مدنی و اجتماعی دولت در کشور داشته باشند. در این میان نباید به نقش خبرنگارانی که در صداوسیما به همکاری با دستگاههای امنیتی جهت تولید ویدیوها و برنامههای تلویزیونی برای پخش "اعترافات اجباری" میپردازند، بیتوجه بود. باید روی این موضوع تأکید شود که آنها علناً و رسماً در نقض شدید حقوق بشر با سازمان امنیت و ارگانهای سرکوب آن مانند صداوسیما همراهی میکنند. آنها با این نوع همکاری اقدامات جنایتکارانه حکومت را توجیه میکنند تا بلکه به خیال خود "افکار عمومی"را با خود همراه سازند.
بهعلاوه ما شاهد این واقعیت تلخ نیز هستیم که صداوسیما چهار دهه است که دست به تهیه و پخش فیلمهای “اعترافات اجباری” میپردازد. این واقعیت روز بروز برای تعداد بیشتری روشن میشود که این فیلمهای "اعترافات تلویزیونی" در شرایطی گرفته میشوند که بازداشتشدگان در بدترین وضعیت ممکنه قرار داده میشوند. آنها غالباً پس از بازداشت، در سلولهای انفرادی و در بازجوییهایی طولانیمدت و همراه با شکنجه و سایر رفتارهای بیرحمانه، خشن و ضد انسانی مورد آزار و اذیت برای انجام "اعترافات اجباری" قرار میگیرند. هدف حکومت با این ترفندها ایجاد ترس در جامعه، بالای بردن هزینههای فعالیت اعتراضی و متشکل و وابسته کردن آنها به سرویسهای اطلاعاتی و کشورهای خارجی برای به سکوت کشاندن فعالین مدنی و صنفی است.
*"اعترافات اجباری" نقض خشن حقوق بشر است
واقعیت تهیه و انتشار " اعترافات تلویزیونی" از فعالین سیاسی، صنفی و مدنی از طریق شکنجه نشانگر نفی سیستماتیک حقوق زندانیان و تشریفات حقوقی و نقض خشن حقوق بشر در ایران است. نفی حقوق بازداشتشدگان و متهمین در هنگام بازداشت و بازجویی صحت روند قضایی سالم برای اثبات جرم زندانیان را بهروشنی زیر سؤال میبرد. و سالهای بسیاری است که مردم کمتر چنین اعترافاتی را در جمهوری اسلامی جدی و واقعی تلقی میکنند و خوشبختانه چنین روشهای نخنما شدهای کارکرد خود را در میان اکثریت بسیار بزرگی از مردم ازدستدادهاند.
مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر که ايران نيز آن را پذيرفته است، گرفتن اعتراف از متهم را قبول ندارد و دولت جمهوری اسلامی بر اساس قوانين بینالمللی مسئولیت مستقیم در این عرصه دارد. در ضمن تهیه و پخش علنی "اعترافات اجباری" تعرض به شأن و کرامت انسانی زندانیان و نقض جدی حقوق آنها محسوب میشود. ماده ۱۴ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی که ایران نیز به آن متعهد شده است، "هر کس به ارتکاب جرمی متهم شده باشد حق دارد بیگناه فرض شود تا اینکه مقصر بودن او بر طبق قانون محرز بشود". بر اساس ماده ۷ همین میثاق و قوانین عرفی بینالمللی، جمهوری اسلامی موظف است که از متهمان در مقابل شکنجه و سایر رفتارها و مجازات خشن، ضد انسانی محافظت کند".
اعتراف گیری و برگزاری شوهای تلویزیونی بخشی جداییناپذیر از برنامه سرکوب حکومت به شمار میآید و هرگاه گروه یا تشکل معینی، به دلیل فعالیتش، هدف سرکوب ارگانهای امنیتی حکومت واقع میشود، به دنبالش سناریوی "اعترافات اجباری" تهیه و به اجرا گذاشته میشود. البته روشن است که تهیه و انتشار اعترافات دروغین و ساختگی ارزش حقوقی و قضایی ندارد و فاقد هرگونه ارزش و اعتباری است و بیشتر افشاگر سیاستهای ضد انسانی رژیم در زندانهای کشور است.
در چنین وضعیتی حمایت از همه بازداشتشدگان و دفاع از حیثیت و شرافت همه آنهایی که زیر شکنجههای سخت و وحشیانه قرار میگیرند تا به جرمهای تاکرده اعتراف کنند، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. در هر حالتی "اعترافات اجباری" و مستندهای تلویزیونی مانند "طراحی سوخته" را میبایست محکوم کرد و از قربانیان این شوهای تلویزیونی حمایت همهجانبه کرد و خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط همه فعالان زندانی ازجمله سپیده و مهدی قلیان(امروز یکشنبه ۳۰ دی در خانهشان دستگیر شدند) و علی نجاتی شد. درواقع مستند " طراحی سوخته"در یککلام سادهترین تصویر از یک حکومت سوخته در ایران است.