چگونه اعتصاب معلمان اوکلند پیروز شد؟ (بخش سوم)

یکی از مهمترین ابداعات اعتصاب اوکلند ایجاد دهها "مدرسه همبستگی" بود که برای صدها کودک در سراسر شهر ایجاد شده بود؛ کودکانی که جای دیگری برای نگهداریشان نبود، مگر آنکه از خطوط اعتصاب تخطی میشد. این مدارس در ورزشگاهها، مراکز و انجمنهای اجتماعی، کلیساها و مشابه آن ایجاد شده بودند و وسیله اعضای جامعه، روحانیون و کارکنان غیر اعتصابی اداره میشدند تا از این کودکان در دوران اعتصاب در طول روز نگهداری کنند. این ابتکار دقیقاٌ بر سنت تاریخی شهر اوکلند مبتنی بود؛ سنتی که تا سال ۱۹۴۶ سابقه دارد و با اعتصاب عمومی و مبارزات دوران ببرهای سیاه (بلک پنترز) در دهه ۱۹۶۰ نیز مرتبط است.
رامیرز چنین به خاطر میآورد: "برای من مهمترین لحظه وقتی بود که یک روز سهشنبه از مقابل یک مدرسه همبستگی رد میشدیم. تمام دانش آموزان از مدرسه بیرون آمدند و برای ما هورا کشیدند. تنها نگاه کردن به آنها و دیدن رضایت و امتنان در چشمهایشان بهترین هدیه برای من بود و تأیید اینکه ما برای آنهاست که مبارزه میکنیم. تعجب هم نداشت که اکثریت آنها سیاه و قهوهای بودند که دنبال آموزشوپرورش با کیفیت بالاتر بودند."
یک جنبه مهم اعتصابات در اوکلند آن بود که دموکراتیک سوسیالیستهای شرق خلیج سانفرانسیسکو یک بسیج محلی تحت عنوان "نان برای آموزشوپرورش" به راه انداختند که حدود ۱۷۰ هزار دلار از سراسر کشور جمعآوری کرد و توانست با هزاران داوطلب از سراسر منطقه برای کارکنان در خط اعتصاب و دانش آموزان در مدارس همبستگی غذا تهیه نماید و در مدت اعتصاب بیش از چهار هزار وعده غذایی به دست آنان برساند. این کمک در شهری که ۷۳ درصد دانش آموزان به غذای مدرسه وابستهاند، بار عمدهای را از روی دوش خانوادههای تهیدست برمیداشت. چنین حمایتی برای ادامه اعتصاب و مقاومت معلمان و خانواده دانش آموزان یک ضرورت عمده بود.
مالی آرمسترانگ، هماهنگکننده پروژه "نان برای آموزشوپرورش"، به خاطر میآورد که "مشاهده سرریز شدن اینهمه حمایت جمعی چه احساس توانمندی به آموزگاران و کارکنان اعتصابی داده بود. در فروشگاه کاستکو که برای خرید میرفتیم مردم از دیدن خرید ما سؤال میکردند که آیا برای اعتصابیون غذا میبریم؟ و بعد سعی میکردند هرچقدر میتوانند به ما کمک کنند." اعتصابهای بزرگ تنها با حمایت جمعی امکان ادامه و پیروزی دارد.
برآورد نتیجه اعتصاب
هیچ کنشی بهاندازه اعتصاب توانا و قدرتمند نیست، و هیچ سازمان و تشکیلاتی قابلمقایسه با اتحادیه در ایجاد تغییر و رفورم در زندگی کارگران وجود ندارد که بتواند کارفرما را برای پذیرش خواست کارگران تحتفشار بگذارد. گرچه توافقنامه پایانی به همه خواستهها و انتظارات معلمان پاسخ نداد، بااینوجود نتایج نهایی پیروزی قاطع ای برای آموزگاران و دانش آموزان اوکلند بود.
در ماه مه گذشته ناحیه آموزشوپرورش پیشنهاد داده بود که تنها یک درصد به حقوق معلمان بیفزاید. برای نیروی کاری که در شهری با افزایش نجومی هزینه مسکن و مخارج زندگی روبرو است، این رقم بههیچوجه با نرخ تورم هماهنگ نبود. درواقع اینگونه اصلاح سالانه دستمزدها معادل کاهش حقوق رسمی است. از سوی دیگر افزایش یکدرصدی وابسته به افزایش حجم کار اسمی هم بود. بنابراین واقعبینانه آن است که ۱۱ درصد افزایش حقوق را که درنتیجه اعتصاب و فشار تمام کارکنان و حمایت دانش آموزان و خانواده آنها بود، یک پیروزی شگفتانگیز در نظر بگیریم.
علاوه برافزایش حقوق و توانمندسازی سیاسی آموزگاران، اعتصابات در رابطه با اندازه کلاسها و کاهش نسبت دانشآموز به معلم هم، اگرچه کوچک، اما موفقیتهایی داشتند، و مانند لوسآنجلس، رئیس هیئتمدیره ناحیه آموزشوپرورش اوکلند، اِیمیاِنگ، مجبور شد بیانیهای در رد تأسیس مدارس منشوری به تصویب هیئت برساند.
بااینوجود در مورد تعطیلی مدارس، اعتصاب فقط توانست به یک تعهد دست یابد دایر بر اینکه بستن مدارس برای مدت پنج ماه متوقف خواهد شد. رسماً به این دلیل که پیشنهاد تعطیلی مدارس در شب قبل از شروع اعتصابات اعلام عمومی داشت، و درنتیجه نه اتحادیه و نه اعضای بدنه اتحادیه دراینباره فرصت تصمیمگیری را نداشتند و نتوانستند عکسالعملی درخور آماده نمایند. اما اگر آنطور که اعلامشده، اداره آموزشوپرورش ۲۴ مدرسه از کل ۸۶ مدرسه دولتی در شهر اوکلند را تعطیل نماید، عملاً آیندهای برای آموزش بهعنوان بخشی از خدمات عمومی دولت قابلتصور نخواهد بود و نقطه پایانی بر سیستم آموزشی دولتی اوکلند خواهد بود.
۴ مارس ۲۰۱۹
مجله ژاکوبین https://jacobinmag.com