پیشرفت جامعه بدون حضور کارگران امکانپذیر نیست

در دهه آخر قرن نوزدهم ما با اعتراضات و اعتصابات کارگری برای کاهش ساعت کار و تعدیل شرایط کار روبرو بودیم و قیام کارگران آمریکا در سال۱۸۸۶ در جهت چنین خواستههایی بوده است که روز چهارم در شهر شیکاگو پلیس به روی آنها آتش گشود. عدهای مجروح و تعدادی کشته و برخی دستگیر شدند جنبش کارگری آمریکا در سال ۱۸۸۹ مجدداً تلاش و فعالیت خود را برای کاهش ساعت کار آغاز کردند۰و در همین سال کنگره بینالمللی سوسیالیستها یا انترناسیونال دوم تصویب کرد که روز اول ماه مه روز جهانی کارگر نامیده شود این روز در بسیاری از کشورهای جهان تعطیل و کارگران سراسر جهان با اتحاد و همبستگی و آگاهی، مبارزه علیه ستمها، تبعیضها، تهدیدها، ظلم و سرکوب و خفقان را جشن میگیرند.
تاریخ آن در ایران به سال ۱۳۰۸برمیگردد که با اعتصابات کارگران شرکت نفت که خواهان شناختن تشکلهای خود و تعیین حداقل دستمزد و هشت ساعت کار در روز و پرداخت حقوق تعطیلات سالانه و به رسمیت شناختن اتحادیههای کارگری بودند،که در سال ۱۳۱۰با تصویب قانون مقابله با «مرام اشتراکی»توسط حکومت رضاشاه تعقیب و پیگرد فعالین کارگری آغاز شد و در سال ۱۳۲۰ با سقوط حکومت رضاشاه مجدداً زمینه مساعد برای بسط و گسترش تشکلهای کارگری شروع شد. و در سال ۱۳۲۵که شورای متحده مرکزی سندیکاهای کارگری خواهان به رسمیت شناخته شدن اتحادیهها و تصویب قانون کار و مسکن بهتر، اجرای نظام حداقل دستمزد، افزایش سهمیههای جیرهبندی، ازجمله خواستههای کارگران بعد از پایان جنگ جهانی دوم بود که اندکی پسازآن اولین قانون کار از تصویب گذشت و با کودتای۲۸مرداد۱۳۳۲این قانون لغو شد و اول ماه مه و برگزاری مراسم آن نیز ملغی گردید. اما کارگران ایران همانند سایر کارگران جهان برای دفاع از حقوق طبقاتی و اجتماعی خود نبرد میکنند که در آن ثروت خلقشده توسط کارگران در جهت منافع نه طبقه سرمایهدار و ثروتمندان، بلکه در راستای منافع کارگران و زحمتکشان صرف شود. آنها خواهان ثمره کارشان هستند به همین دلیل در پیکار عظیم سال ۵۷ همگام با دیگر زحمتکشان و مردم جامعه علیه استبداد و ظلم بر پا خاسته و شیرهای نفت را بستند. آشکار است که پیکار عظیم کارگران علیه سرمایهداری برای تمامی کارگران و زحمتکشان در جهان و بهخصوص در کشورهایی که سرمایه با مذهب پیوند تنگاتنگ پیدا میکند هزینههایی به بهای فداکاری شجاعانه در این مسیر نیاز است،کسانی که جهت زندگی بهتر و انسانی مبارزه میکنند از سوی صاحبان سرمایه در معرض استثمار وحشیانه و آزار و اذیت و شکنجه آشکار قرار میگیرند، همانگونه که از انقلاب مشروطیت تاکنون شاهد هستیم و در سال ۵۷ که کارگران و زحمتکشان به همراه روشنفکران بر استبداد شوریدند ولی انقلاب مردم شکست خورد و به دام استبداد تجاری دینی گرفتار شدند. اینجاست که لنین به آگاهی طبقاتی در تشکلهای کارگری تأکید میکند و رژیم سرمایهداری اسلامی از بدو انقلاب همانند رژیم شاه تشکلهای صنفی مستقل را برای کارگران به رسمیت نشناخت. همانگونه که شاهد سرکوب شوراها در ترکمنصحرا و در کردستان بودیم، رژیم نکبتبار جمهوری اسلامی سعی کرد وظایف و اختیارات چنین تشکلهای را به انجمنهای اسلامی که وابسته به حاکمیت بودهاند واگذار کند و آنها را در مقابل تشکلهای مستقل قرار دهند و با بسیج مزدورانش در کارخانهها، کارگران را برای حمایت از حکومت بسیج کنند، ازآنجاییکه حاکمیت بنا به ماهیت خود توان مدیریت و کفایت اداره کشور را نداشت با عملکرد نادرست و واگذاری کارخانهها به افراد وابسته به خود و عدم مدیریت، درواقع روند تولیدات را مختل نمودند و به رانتخواری و چپاول خود ادامه دادند همانطور که میبینیم قادر نبودند حقوق کارمندان و کارگران را نه از منبع تولید و سودهای حاصل از کارخانهها و کارگاهها، بلکه به درآمدهای ارزی و توزیع کالا که از منبع و درآمدهای ارزی نفت و گاز اکتفا نموده و به علت دیدگاه اسلام فقاهتی، آن درآمدها را نیز در منطقه جهت جنگافروزی و پرورش نیروهای سرکوب برای جامعه و انتقال میلیاردی آن به حسابهای بانکی در خارج میپردازد و با کاهش ارزش ریال و تورم ناشی از قیمت بالای دلار، این کارگران و زحمتکشان هستند که بیشازپیش درآمدشان کاهشیافته و شرایطشان سختتر خواهد شد.
دبیر کل کانون عالی انجمن صنفی کارگران، معیشت یک خانواده سهنفره را بالای سه میلیون و هفتصد هزار تومان ذکر میکند و آقای راغفر بر اساس محاسبات «خط فقر مطلق»برای خانواده چهارنفره شهری را در سال 1397 چهار میلیون تومان برآورد کرده است، بر این مبنا حدود سیوسه در صد جمعیت کشور هشتادمیلیونی دچار فقر مطلق هستند. در این شرایط حداقل دستمزد ماهانه کارگران یکمیلیون و سیصد هزار تومان تعیینشده است درواقع کارگران در شرایطی به استقبال اول ماه مه میروند که در تمام عرصهها تحتفشار طاقتفرسا قرار دارند و به همین دلیل اعتراضات کارگری در سالهای اخیر شدت بیشتری یافته و عمده اعتراضات آنها اعتراض به خصوصیسازی، عدم پرداخت حقوق و حقوق معوقه، عدم پرداخت بیمه، عدم تمدید و تعویض دفترچههای بیمه اجتماعی به دلیل بدهی شرکتها بوده که تقریباً همه آنها با سرکوب و حمله نیروهای ویژه نظامی مواجه بوده است که به مجروح شدن کارگران و زحمتکشان و دستگیری و زندان و شکنجه آنها انجامیده است نظام جمهوری اسلامی در شرایطی به دستگیری کارگران و سرکوب آنها میپردازد که در بعضی از کارخانهها کارگران شش ماه حقوق خود را دریافت نکردهاند و جمهوری اسلامی بهجای پاسخ به مطالبات آنها در سرکوب اعتراضات و حقوق حقه آنها اقدام میکند در میان اعتراضات (اعتراضات کارگران هفتتپه، فولاد اهواز، و شرکت واحد) بیش از دیگر اعتراضات موردتوجه قرار گرفت و درنتیجه سرکوب و دستگیری بیشتری به همراه داشت ازجمله دستگیری اسماعیل بخشی از هفتتپه که به زندان اوین منتقلشده در شرایط ناگواری بسر میبرد و رضا شهابی که حتی بعد از آزادی بهسختی از عهده هزینه خانوادهاش برمیاید و جعفر عظیم زاده که به زندان محکوم شد و رژیم با نزدیک شدن روز کارگر به علت ترس از نیروی عظیم کارگران به ترس و وحشت افتاده و در جهت سنگاندازی در اجرای مراسم اول ماه مه به دستگیری فعالین کارگری پرداخته، ازجمله دوازده کارگر که در پارک جهاننما دستگیر شدند و چهار نفر هنوز در بازداشت به سر میبرند.
رژیم غافل است که آن زمان سپریشده که کارگران زندگی بردهوار را بپذیرند هرچند که خشونت و زندان از شدت اعتراضات کاسته اما همچنان این اعتراضات به شکلهای مختلف در شهرها ادامه دارد و باید روز کارگر به جلب افکار عمومی در جهت معضلاتی که کارگران با آن دستوپنجه نرم میکنند پرداخته شود و باید با مهمترین سلاح کارفرمایان که تفرقه کارگران است مقابله کرد. و در تشکیل تشکلهای کارگری گام بردارند. اکثر سندیکاهای کارگری و مدافعان حقوق کارگری محدودیت، در برگزاری مراسم روز کارگر و یا دولتی کردن مراسم را محکوم کردهاند. برگزاری مراسم مستقل و غیردولتی روز جهانی کارگر از بدیهیترین و خدشهناپذیرترین حقوق اجتماعی کارگران است که حکومت ضد کارگری جمهوری اسلامی بنا به ماهیت و شرایط سیاسی که در آن به سر میبرد آن را نمیپذیرد، همانطور که در سالهای اخیر فعالان کارگری در چندین موارد در جهت ایجاد چنین تشکلها و نهادهای مستقل صنفی تلاش کردهاند و همه با سرکوب و زندانی کردن فعالان کارگری روبرو شده است هنوز مراحل نخستین خود را تجربه میکنند، هرچند مبارزات کارگران در جهت احقاق حقوق پایمالشدهشان با تقابل دژخیمان جمهوری اسلامی مواجه میشوند هیچ نیرویی قدرت مقابله با کارگران تشکلیافته و آگاه را ندارد بیکفایتی این نظام، با بحران سیل عریانتر گردید بیش از یک ماه از وقوع سیل میگذرد، هنوز رژیم نتوانسته است حداقل سر پناهی در حد چادر تهیه نماید. نظامی که برای کارگران، زحمتکشان و مردم، ابتداییترین حقوقی را به رسمیت نمیشناسد. و نیروهای سپاه بهعنوان بازوی ولایتفقیه نیروهای مزدورش: حشدالشعبی و فاطمیون را برای مقابله با خیزشهای مردمی وارد ایران کردند تا بتوانند به تداوم حاکمیت اسلامی نکبتبار خود و سرکوب تودهها چند صباحی بیشتر ادامه دهند. با سازمانیابی و سنگربندی تودهها در ظرفهای بسیار متنوع میتوان این نظام نکبت را سرنگون کرد و به حکومت جهل و فساد جمهوری اسلامی خط بطلان کشید.
درود بر کارگران و زحمتکشان