مبارزه برای زنده نگه داشتن دانشگاه پر شکوه است!

"علی صمد فعال سیاسی و عضو حزب چپ ایران (فدائیان خلق) است. او در خصوص جنبش دانشجویی و مسایل جوانان مقالات و مصاحبههای بسیاری داشته است. او یکی از دو سردبیر فصلنامه مروا میباشد. با او مصاحبهای در رابطه با مسایل و مبارزات دانشجویی انجام دادیم که در زیر میتوان آن را را مطالعه کرد."
*سوال: ارزيابی شما از جنبش دانشجوئی یا حرکت های دانشجویی در شرايط کنونی چيست؟ آیا فعالیت های دانشجوئی در وضعيت رکود می باشند؟
- علی صمد: اگر بخواهم از نحوهی تفکر دانشجویان، جریانات دانشجوئی و یا بقول شما از جنبش دانشجوئی ارزیابی دهم میتوانم تاکید کنم که سالهاست که جنبش دانشجوئی یا بهتر است بگویم بخش بزرگی از دانشجویان و جریانات دانشجوئی در دانشگاههای کشور، تغییرات اساسی را در روش و نگاه به مسائل کشوری و جهانی و نیز در نوع فعالیتهای خود، ایجاد کردهاند. به عنوان مثال مواردی از این تغییرات را متذکر میشوم:
- جریانات دانشجوئی بیشتر خود را غیر ایدئولوژیک و لائیک تلقی میکنند؛
- در روش فعالیت به مبارزه مسالمتآمیز و نفی خشونت اعتقاد دارند؛
- وحدت در تنوع و دمکراسی درونی به عنوان ارزشهای اعتقادی بیش از پیش در جریانات دانشجوئی گسترش یافته است؛
- گفتمانهای دمکراسی خواهی، آزادی خواهی، حقوق بشر، جدائی دین از دولت و انجام تغییرات دمکراتیک و مسالمتآمیز را به عنوان ارزشهای اصلی در فعالیتها و برنامههای مبارزاتیشان قرار دادهاند؛
- مطالبات مدرن و امروزی و کلاً این دنیایی برایشان بسیار پر اهمیت میباشد؛
- آزادیهای اجتماعی، فضای آزاد برای ارتباط و اطلاعاتگیری برای آنان از اهمیت اولیه برخوردار است؛
- برابریطلبی حقوقی و جنسیتی بدلیل حضور، نفوذ و نقشی که دختران دانشجو در میان دانشجویان دارند، افزایش زیادی در مجموعه دانشجویان یافته است؛
- خواستههای مربوط به درون دانشگاه و دانشجو یعنی مسائل صنفی، اجتماعی، فرهنگی و غیره اهمیت بالایی برای دانشجویان یافته است؛
- ارتباط، همکاری و اتکا به جنبشهای اجتماعی دیگر مانند کارگران، زنان، معلمین و اقلیتها رو به افزایش است؛
و ...
همهی فاکتورهای فوق بیانگر این واقعیت است که جنبش دانشجوئی بیش از دو دهه است که از سیمایی مستقل، غیرحکومتی، دمکراتیک، مدرن و امروزی برخوردار شده است و میتوان تاکید کرد که دانشجو و جریانات دانشجوئی چپ و مترقی در کلیت خود از آمادگی لازم برای گسترش دمكراتيسم درونی و دفاع از حق دگرانديشی و فعاليت ديگر تشكلهای دانشجوئی دگرانديش، و نیز توجه به منافع دانشگاه، برخورداراند. و روشن است که چنین تجربهای آسان به دست نیآمده است و تاکنون دانشجویان و دانشگاهیان بابت آن هزینههای بسیاری را در دورههای مختلف فعالیت پرداختهاند.
و اما در بارهی بخش دوم سوال شما اگر منظورتان فعالیتهای علنی سیاسی و عمومی دانشجویان مد نظرتان باشد که بدلیل سرکوب و هزینههای شدید برای دانشجویان کاهش پیدا کرده است، میتوانم با شما در همین سطحی که متذکر شدم موافق باشم. اما در حین حال من اعتقاد ندارم که شور و شوق در فعالیتها در دانشگاههای کشور کم شده است. دانشگاه و دانشجویان دائماً در حال تکاپو هستند. در عرصههایی که برای دانشجو هزینهها زیاد است و حکومت اجازهی فعالیت نمیدهد و فعالین دانشجوئی را با زندان، ستارهدار کردن، اخراج و انواع دیگر محکومیتهای ناعادلانه مواجه کرده تا بلکه از این طریق جلوی فعالیت عمومی دانشجوئی را بگیرد. ولی عرصهی فعالیت دانشجویان در دانشگاهها به دلیل سرکوب قطع نشده بلکه فعالیت به عرصههای دیگری انتقال یافته است.
دانشجویان به طور روزانه در محیطهای دانشجوئی تجمع و حضور دارند و امکان ندارد فعالیت، بحث، گفتگو و سازماندهی درونی در درون دانشجویان و فعالین عرصههای مختلف قطع شود. حوزههای فرهنگی، هنری، صنفی، موزیک، کوهنوردی، علمی، روزنامهنگاری، اینترنت و دیگر فعالیتهای مجازی، سرگرمیها و... به اشکال مختلف در دانشگاه ها گسترش یافته است. حکومت این را میداند اما نمیتواند تحت هیچ عنوانی جلوی چنین سطحی از فعالیتها را بگیرد. زیرا در عرصههای فعالیتی برشمردهی فوق میبایست تعداد بسیاری از دانشجویان را به چالش بکشد و چنین کاری را حکومت و ارگانهای امنیتی و سرکوب به نفع نظام نمیدانند.
در برخی از دانشکدهها و دانشگاهها فعالین عرصهی سیاسی و فرهنگی تحت عناوین گوناگون تجمعات خودشان را در فرصتهای مختلف بر مسئولین دانشگاه تحمیل میکنند. همهی اینها نشانهی شور و شوق برای ادامه فعالیت است. مگر میشود جلوی انواع فعالیت چهار میلیون دانشجو را به سادگی در دانشگاهها گرفت؟ میتوان با سرکوب محدودیت و هزینه ایجاد کرد اما نمیتوان آن را از بین برد. این واقعیتی است ملموس که عرصههای فعالیت متشکل و عمومی که برای دانشجو هزینهآور است میتواند موجب رعب و وحشت و نگرانی او در دانشگاه شود. اما پس از مدتی دانشجو فعالیت خود را در عرصههای دیگری که کمتر هزینهآور باشد ادامه خواهد داد.
این واقعیتی است که دانشگاه به دنبال فرصت است و این فرصت هم به وجود خواهد آمد و شما و ما هم خواهیم دید که آنها سریع با سازماندهی مشخص وارد فعالیت علنی در دانشگاهها خواهند شد. بسیاری از فعالیتهای برشمردهی بالا در تشکلهای عمومی و سراسری بازتاب خواهند یافت و همه میدانند که اگر بخش مهمی از چهار میلیون دانشجو به این نتیجه برسند که میبایست وارد صحنهی علنی مبارزه شوند دیگر کسی نمیتواند جلوی آنها را برای انجام تغییرات اساسی بگیرد. دانشجویان این قدرت را دارند که همه را و حتی جامعه را به سمت تحولات بکشاند.
*آیا با آمدن دولت روحانی به ریاست جمهوری، نگاه امنیتی به فعالیت دانشجوئی تغییر کرده است؟ در این دوره چه برخوردهایی با فعالیت دانشجویان و تشکل های دانشجوئی انجام گرفته است؟
- علی صمد: در اوایل با آمدن حسن روحانی به ریاست جمهوری یکسری تغییرات در وزارت علوم، روسای برخی دانشگاهها، برگرداندن برخی از دانشجویان ستارهدار به تحصیل، دعوت از برخی اساتید بازنشسته شده به دانشگاهها و تحمل برخی فعالیتها در دانشگاهها انجام شد اما این تغییرات نتوانست و کلاً مدنظر دولت روحانی هم نبود که بخواهد فراتر از این رود و امور دانشگاهها را به دانشگاهیان بسپارد.
اما در ادامه دولت روحانی همانند دیگر دولتهای جمهوری اسلامی دائماً به دانشجويان و تشكلهای آنان گوشزد میکند كه جريانات دانشجويی با دخالت در سياست و نيز راديكاليزه كردن فعاليتها و مبارزاتشان، تاثير خود را در ميان دانشجويان و مردم از دست دادهاند و ديگر به عنوان نيروی جدی و پيشگام مطرح نمیباشند.
در این بین فعالین دانشجویی همچنان منتقد قدرت میباشند و از این بابت هم مورد انتقاد شدید قرار میگیرند. و ارگانهای امنيتی و انتصابی حكومتی نیز در دانشگاهها بيكار ننشستند و با همراهی قوهی قضائيه، ارگانهای حراستی و بسیجی به شدت فعالين تشكلهای دانشجوئی را تحت فشارهای امنيتی و قضايی قرار میدهند و آنها را با زندان، محرومیت از تحصیل، اخراج از دانشگاه، لغو فعاليت و ديگر محدوديتها مواجه میسازند. اين ارگانهای سركوب از يک طرف به دانشجويان میگویند كه میبايست دست از فعاليتهای خود بردارند و برای ماندن و فعاليت قانونی به آشتی به حكومت روی بياورند یا اینکه ساکت و خاموش شوند. از طرفی ديگر وزارت علوم نقش حوزه اسلامی، بسيج دانشجويی و ديگر ارگانهای انتصابی را برای مقابله با دانشجويان غير خودی، افزايش داده است و با كمک ارگانهای امنيتی و حراستی به جنگ دانشجويان رفته است و آنها را از عواقب كار متشكل سياسی، صنفی، فرهنگی و اجتماعی خارج از حكومت میترساند.
ارگانهای سرکوب و مسئولین دانشگاه به تاكتيک زدن انجمنهای موازی جعلی دانشجويی در دانشگاهای كشور كه منافع حاكميت را تامين كند حساب باز کرده و میكنند و با ايجاد و فاصله انداختن ميان اساتيد، دانشجويان و دانشگاهيان به اشكال گوناگون جلوی ارتباطهای آنان را برای تبادل نظر و فعاليت مشترک در سطح دانشگاههای كشور گرفتهاند و ارتباط ميان آنها را با هزينههای بالايی مواجه ساختهاند.
در دورهی روحانی باز هم انجمنهای اسلامی و ديگر تشكلهای دانشجويی منتقد را تحت عناوين گوناگون منحل و جلوی انتشار و پخش نشريات دانشجويی را میگیرند و هر گونه ارتباط با بيرون دانشگاه را تحت عنوان امنیت ملی و توطئه براندازی زير سوال میبرند تا بلكه از اين طريق ارتباط دانشگاه را با مردم و جنبشهای اجتماعی قطع كنند. در این میان بیشترین سرکوب علیه دانشجویان چپ، دمکرات و مترقی بوده است. حكومت و ارگانهای انتصابی آن فعاليت وسيع و همه جانبهای را برای مقابله با انجمنهای دانشجويی سكولار، دمكرات، چپ، تحولخواه و دگر اندیش و هر آن کسی که غیر خودی شده بود را در دانشگاههای كشور سازمان دادند و میدهند و از طرفی ديگر با سانسور و فيلتر كردن سايتها و شبکههای اجتماعی مانند فیس بوک و کانالهای تلگرامی دانشجوئی را بيش از پيش گسترش دادند تا بلكه از اين طريق ارتباط فعالين دانشجویی را با بدنهی اجتماعی خود در دانشگاهها، قطع كنند.
قابل توجه است كه همه اين سياسيتهای وسيع توطئه آميز و سركوبگرانه ظاهراً عليه جریاناتی دمكراتيک و آزادیخواه در داخل دانشگاه انجام میگيرد كه به قول حکومت اسلامی و عدهای ديگر كه دائماً تكرار میكنند كه جنبش دانشجويی و جریانات دانشجوئی وجود ندارند، و اینکه جنبش دانشجوئی تاثير خود را از دست داده است و بهتر است دانشجويان در لحظهی كنونی برای زندگی خود فقط به دنبال درس خواندن باشند و سراغ كار متشكل سياسی، اجتماعی، فرهنگی و صنفی نروند زيرا اين فعاليتهای گفته شده، هزينههای بسیار بالايی برای آنها دارد و دانشجويان با انجام فعاليت گفته شده در واقع با آيندهشان بازی میكنند و از اين طريق حكومت سياست خاموش كردن و بی اثر نمودن صدای دانشگاه را به اشكال گوناگون گام به گام دنبال میکند.
دانشجويان در حين آگاهی به اين موضوع كه فعاليت تحصيلی آنان از عمدهترين وظايفشان در دانشگاه به شمار میرود، اما توانستهاند با تلفيق فعاليتهای تحصيلی با فعاليتهای صنفی– سياسی، مبارزات خود را دنبال كنند. اين تلفيق با تجربيات متعدد دانشجويان در زندگی دانشجويی بارها امكان آن در عمل ثابت شده است. دانشجويان به خوبی به نحوه سواستفاده حكومت از اين تاكتيک آگاه هستند. زیرا که به خوبی میدانند كه همه این موارد برشمرده در جهت خاموش كردن صدای دانشگاه و دانشجویان از طریق سركوب بوده است. در واقع هدف حكومت از اين ترفندها ايجاد رعب و وحشت و بالا بردن هزينه فعاليتهای سياسی در دانشگاهها و جامعه است. حكومت با ايجاد يک حلقه امنيتی به دور فعالين دانشجوئی چپ، دمکرات و مترقی میخواهد كه دانشجويان وارد فعاليت سياسی متشكل نشوند. امروز بر همگان آشکار است که دانشگاه با تلاش و مقاومت فعالین دانشجوئی، دیگر در جهت حفظ منافع نظام فعالیت نمیکند. جنبش دانشجوئی امروز نقاد قدرت است و با تمام تضییقاتی که بر دانشجویان اعمال میشود جنبش دانشجوئی از استقلال و آزادی خود دفاع میکند و این مبارزه برای زنده نگه داشتن دانشگاه پر شکوه است.
دانشگاه نیاز به تنفس تازه و تغییرات اساسی در جهت منافع دانشگاه دارد. به این نیاز میبایست توجه صورت گیرد و دولت روحانی و کل حکومت نمیتواند از پاسخ به این موارد شانه خالی کند. زیرا در همه سالهای پیشین به ویژه پس از سرکوب جنبش سبز و نقش و نفوذ دانشجویان در آن، شکاف میان حکومت، دانشگاه و دانشجویان تا این حد عمیق نبوده است. این یک زنگ خطر واقعی برای کل حکومت میباشد.
*برنامه مستقيم حکومت از سرکوب در دانشگاه چيست؟
- علی صمد: برنامهی اصلى حکومت خاموش کردن صداى دانشگاه و دانشجويان است و اين سياست امروز براى همه فعالين دانشجويى در دانشگاههاى ايران آشکارتر از قبل شده است. حاکميت در سايه، به همراه دولتهای مختلف سالهاست که به همراه ديگر ارگانهاى امنيتى و اطلاعاتى حکومت بر اين باور شدهاند که به دليل سازماندهى و نفوذ بالاى تشكلهاى دانشجوئى در جامعه، نباید گذاشت تشكلهاى دانشجوئى سازماندهی وسیع کنند. و به همین خاطر زدن دانشگاه و امنیتی کردن فضای آن اصل اساسی برای حاکمیت است. سياست اصلى ارگانهاى امنيتى و اطلاعاتى حكومت تضعيف كردن تشكلهای دانشجویی از طريق انشعاب و تكهتكه كردن نيروها، دستگيرى و زندان براى فعالين اصلى اين تشكلها، محدوديتهاى گوناگون در برگزارى جلسات و آكسيونهاى آن و دهها حركت ديگر براى خاموش و جدا كردن بدنهی دانشجویی از فعالیتهای این تشکلها میباشد.
همه اين فاكتورها گوياى اين است كه رژيم از پتانسيل دانشگاه و نيروى جوانى كه در آنجا به سر مىبرد به خوبى آگاه است و مىداند آزاد گذاشتن آنها براى رژيم مىتواند خطرات اساسى بهوجود آورد. پس سياست به سكوت كشاندن و خاموش كردن دانشگاه را با تمام نيرو دنبال مىكند. اما توجه داشته باشيم كه دانشجويان در حركات اعتراضى خود بارها نشان دادهاند که امكان مقاومت در برابر سركوب شديد را دارا میباشند. براى گسترش و تقویت مقاومت و فعال ماندن در دانشگاه تنها يک راه براى دانشجويان باقى میماند و آن افزايش ارتباط و اشتراكات بر سر حداقلهاى دموكراتيک در ميان دانشجويان و طیفهای مختلف آن است. چنين سياست و عملكردى مىتواند نيروى مقاومت را در درون دانشگاه هر چه بيشتر تقويت كند و بدين طريق حکومت را به عقبنشينى وادار كند. چنين عقبنشينى هزينهها را در درون دانشگاهها كاهش مىدهد و نيرو و روحيهی مقاومت را بيش از بيش در دانشگاه و در جامعه افزايش خواهد داد.
[[{"fid":"2679","view_mode":"default","fields":{"format":"default","alignment":"","field_file_image_alt_text[und][0][value]":false,"field_file_image_title_text[und][0][value]":false,"external_url":""},"type":"media","field_deltas":{"2":{"format":"default","alignment":"","field_file_image_alt_text[und][0][value]":false,"field_file_image_title_text[und][0][value]":false,"external_url":""}},"attributes":{"class":"media-element file-default","data-delta":"2"}}]]
*دانشگاه برای پایین آوردن هزینههای فعالیت متشكل چه كاری میتواند انجام دهد؟
- علی صمد: چرا مشغلهی ذهنی فعالین دانشجویی و یا تشكلهای دانشجوئی فقط به هزینه دادن در مبارزه متمركز شده است؟ چرا دانشجویان به چگونگی پایین آوردن این هزینههای سنگین در مبارزه بیشتر توجه نمیدهند؟ در ایران در محیط دانشگاه دارند شرایطی را ایجاد میكنند یا كردهاند كه هر نوع فعالیت فعالین دانشجوئی غیر خودی و نیمه خودی از حكومت، با دادن هزینه مواجه شود! باید به بیرون آمدن از این فضا تلاش كرد. تلاشها باید جمعی باشد زیرا هزینه دادنها هم نیز جمعی شده است و مختصص تنها یكی و دو نفر نیست. راهكارها در میان خود دانشجویان است كه انتخاب و اجرا میشود. اگر دانشجویان با بحث و گفتگو انتخاب كنند آمادگی بیشتری برای هزینه دادن خواهند داشت. حركت بر اساس منافع عمومی دانشگاه و دانشجویان میتواند باعث تهییج و همكاری بدنهی دانشجویی شود. دانشگاه برای مقاومت و پیشرفت نیاز به همه جناحهای دانشجویی دارد. در چنین صورتی میشود هرینه ها را پایین آورد. و اینکه تلاشها میبایست در مسیری متمرکز شود که نیروهای امنیتی و قضائیه متوجه شوند که اگر دست به اخراج و یا هر مورد دیگری که به فعالیت دانشجوئی مربوط میشود اقدام کنند باید آنها نیز هزینه دهند. من در فرصتهای مختلف بارها متذکر شدم که در برابر هر اقدام سرکوبگرانهی ارگانهای سرکوب، آنها باید متوجه باشند که این اقدامات میتواند موجب دادن هزینههای زیادی برای آنها نیز شود و بهتر است در تصمیمگیری و اقدامات خود عجله نکنند. چنین وضعیتی تنها با اقدامات و همبستگی میان دانشجویان و جریانات دانشجوئی و دانشگاه میتواند به حکومت تحمیل شود. امروز میبایست با اقدامات فکر شده هزینهی فعالیت سیاسی را در دانشگاه کاهش داد و مانع ابتکار جدید حکومت و ارگان های سرکوب در این زمینه شد. امروز باید برای هر آن چیزی که بدست آمده، به دفاع مشترک و متحد پرداخت.
*جریانات و فعالین دانشجوئی در ایران چه راهکارهایی را میتوانند در مبارزات دمکراتیک خود مدنظر قرار دهند؟
- علی صمد: نگاه كنید نزدیک به چهار میلیون دانشجو در دانشگاههای كشور مشغول تحصیل هستند. و نیمی از این تعداد را دانشجویان دختر تشکیل میدهند. تنوعات فکری، قومی در میان این مجموعه بسیار وسیع است. فرهنگ خودی و غیر خودی از بدو تشكیل جمهوری اسلامی به طور دائم در سیاستهای حكومت در جامعه اجرا و تقویت شده است. دانشجویان در این جامعه زندگی میكنند و بالطبع تحت تاثیر این فرهنگ هستند. همین امر چالشهای ییشماری در میان فعالین دانشجوئی در دورههای گذشته ایجاد كرده بود. اما دانشجویان در تجربه کوتاه مبارزاتی خود، رفته رفته در فعالیتهای عملی از این فرهنگ در حال فاصله گرفتن هستند و بیشتر تکیه بر نقاط مشترک را برای دفاع از دانشگاه و... مد نظر خود قرار دادهاند. البته سركوب و هزینههای پی در پی گاه میتواند این روند همگرایی را كند نماید اما نمیتواند در شرایط كنونی آن را از بین ببرد. لذا ظرفیتها و پتانسیلهای فعالین جنبش دانشجوئی میبایست در جهت عملی كردن اقدامات مشترک حداقل برای مقابله با سیاستهای دولت در دانشگاهها متمركز شود. تشكلیابی سراسری در حین داشتن تنوع میان بخشهای مختلف دانشجوئی از اهمیت زیادی در مبارزه و طرح خواستههای دانشجوئی نقش بازی میکند. داشتن اختلاف، تفاوت و نیز داشتن اشتراكات در میان طیفهای دانشجوئی امری طبیعی و منطقی است. باید بحث و گفتگو را در میان طیفهای متنوع دانشجوئی برای تنظیم فعالیت و نوع همكاریها پیش برد. اما تاكید یک جانبه بر اختلافات میان گرایشات مختلف دانشجوئی، نیروی مقاومت، تنوع و همگرائی را در دانشگاه تضعیف میكند. ضروری است که اختلافات و اشتراكات میان گرایشات دانشجوئی در بحثها روشن شود. اما ضروری نیست كه همه فعالین دانشجوئی بر سر هر موضوعی با هم توافق داشته باشند. باید در حین حفظ تنوع و تفاوت، بر اشتراکات تاکید ویژه و بر پایه آن حرکت آگاهانه و حساب شده انجام داد.
* با توضیحاتی که دادید چه چشماندازى را براى چنبش دانشجوئى مىبينيد؟
- علی صمد: من چشمانداز مثبتى نسبت به فعاليتها و حركات دانشجوئى دارم. دلايل بسيارى را مىشود در اين خصوص ارائه داد. من تنها به يك نمونه توجه مىدهم و آن اين است كه فعالين دانشجوئى كه در عرصههاى سياسى، اجتماعى، فرهنگى، ورزشى، تخصصى و علمى فعاليت مىكنند ديگر هيچگونه اميد و توهمى به ايجاد تحول در ساختار حكومت اسلامى ايران ندارند. امروز ديگر تابوها براى دانشجويان شكسته است و فرهنگ گفتگو و ديالوگ در ميان آنها رو به افزايش است. ارتباطهاى فعالين دانشجوئى در مناطق قومى ايران گسترش يافته است. در ميان دانشجويان از هر گرايشى، سكولار بودن ديگر به عنوان امر عادى در زندگى و فعاليت دانشجوئى محسوب مىشود. به علاوه ارتباط با جنبشهاى ديگر همچون كارگرى، زنان، معلمين، روشنفكران و جوانان روز به روز افزايش مىيابد. همه اين مواردى را كه متذكر شدم باعث مىگردد كه نيروى وسيع دانشجويان به تقابل مستقيم با نيروى سنتگرا كه مىخواهد در گذشته تکصدايى زندگى كند، قرار مىدهد. نقش دانشجویان چپ، دمکرات و مترقی در دورههای مختلف در بوجود آوردن چنین فضایی بسیار پر اهمیت بوده است. و امروز این نیروها میبایست هر چه زودتر بر سر حداقلهای مشترک متحد شوند.
در اينجا بحث من اين نيست كه فقط فعاليتهاى سياسى دانشجوئى است كه باعث مىشود كه نيروى تقابل با سنت در درون دانشگاهها، گسترش يابد. در سالهاى اخير دانشجويان براى زندگى امروزى و زمينى ماندن است كه به صورت فردى و گروهى تلاش مىكنند و ديگر دين حكومتى جايگاه سابق خود را در ميان دانشجويان از دست داده است. حمله علنى و همهجانبه روحانيون سنتگرا و حاكميت در كل به دانشجويان تنها به دليل فعاليتهاى سياسى دانشجويان چنانكه پيشتر متذكر شدم، نيست، بلكه به دليل تضعيف حكومت دينى و تقويت ايده جدايى دين از دولت در ميان دانشجويان است كه نقش درجه اول را بازى مىكند. بنابراین زمان در دانشگاه و دانشجویان به نفع حاکمیت عمل نمیکند.
* از اینکه به سوالات ما پاسخ دادید از شما رفیق علی صمد تشکر می کنیم.
- علی صمد: من هم به نوبه خودم از زحمات شما رفقا تشکر می کنم و از اینکه فرصتی برای طرح نظراتم فراهم کردید از شما سپاسگزار هستم.