در خواست آقای تاج زاده از رهبر برای "پر شور کردن انتخابات"

سکوت معنی دار خامنه ای در قبال کارزار مبارزه با فساد که به دانه درشتهای نظام رسیده و زیر پای بسیاری را که در جایگاه قدرت بودند خالی میکند چگونه میشود تفسر کرد؟
آنچه که مسلم است این کار زار دقیقا زیر نظر خامنهای صورت میگیرد و افرادی مانند زاکانیها عروسکهای خیمه شب بازی جدیدی هستند که رشته آنها بدست جریانی است که قرار است به عنوان پاکدستان و مبارزان با فساد و نجات بخشان امید آفرین وارد صحنه شوند.
نیرو ئی جوان و خوابیده در آب نمک با شعارهای انقلابی و ضد فساد ساخته بیت رهبری وسپاه که میتواند این بار در راس آن دولت در سایه ، خامنه ای دوباره انقلابی شده و مجتبی خامنه ای باشد
امری که به قطعیت نمیتوان فرد را تعین کرد اما به قطعیت میتوان گفت این کارزار راه افتاده نه از حب مردم بل از حب حفظ نظام و رهبری است !
بازی تازه و پیچیده چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی !
آنچه که مسلم است دستگاه رهبری نظام به دقت تمام فعل انفعالات جامعه را دنبال میکند و روزانه بالا و پائین رفتن دمای جامعه، نظر و واکنش افکار عمومی را رصد میکند و از برخورد مردم نسبت به مسائل اجتماعی آمار میگیرد و آنالیز مینماید.
کما این که استناد اپوزیسون هم در تحلیل حکومت با استناد به همین آمارهاست.
خوش خیالی محض خواهد بود که فکر کنیم در شرایطی که گرانی بیداد میکند و فشارهای جهانی دارد رمق از تن مردم میکشد و روز به روز عرصه بر جمهوری اسلامیتنگ تر میگردد واعتراضات مردمیدر اشکال مختلف وسعت میگیرد! اطاق فکری در پشت صحنه بر این روندها نظارت نداشته باشد و چاره جوئی نکند
وقتی وزارت کشور از میزان دل سردی مردم وعدم اعتماد آنها به حکومت آمار میدهد و از آتش زیر خاکستر میگوید !
وقتی میزان مشارکت مردم در شوراهای هم یاری در تهران دقیقا به ده یک از میزان واجدان رای دهنده میرسد!
زنگهای خطر عدم شرکت وسیع مردم در رای گیریها و نرفتن به پای صندوقهای رای که پاشنه آشیل و نوعی مشروعیت بخشیدن مردمیبه نظام وبیعت مجدد با رهبری تلقی میشود به صدا در میآید.
آن هم دقیقا در روزهای بحرانی که جمهوری اسلامیشدیدا به این نمایش قدرت نیاز دارد.
بازی جدیدی کلید میخورد که هدف آن به قول تحلیل گران نظام باز گرداندن اعتماد فرو ریخته مردم است و دادن سیمای پاکی از ساده زیستی و انقلابیگری به رهبر !اعتمادی که میتوان گفت به نازل ترین حد خود سقوط کرده است.
سیاست گرم کردن بازی انتخابات در داخل از طریق علنی کردن فساد و قربانی کردن مهرههائی که تاریخ مصرفشان سر رسیده ودر پروژه جدید جائی ندارندو بیشتر تحریک کننده خشم مردم میباشند! همراه با نشان دادن در باغ سبز به اصلاح طلیان استمرار طلب که به قول محمد رضا خاتمیدر مصاحبه با "بهار" " سوپاپ اطمینان " رژیم محسوب میشوند.پیش برده میشود.
در سیاست خارجی نیز با رای زنی ودادن امتیارت از روسیه گرفته تا اروپای مرکزی ودر فرایند کشورهای عربی حتی امریکا کلیک میخورد.
اصلاح طلبان که برای گرفتن نقش در قدرت حاضر به هر گونه ساخت وپاخت بوده و به قول آقای عبدی ترسی از نامیده شدن به هر عنوان"به خوان محلل لباس صورتی " ندارند و کوچکترین اعتراضی نسبت به سرکوب مخالفان نطام از خود نشان نمیدهند باید! بخش نرم افزاری، دموکراتیک و اصلاح پذیری نظام و گفتمان با حکومت را به نمایش بگذارند. تا بخش سخت افزاری خشن و سرکوبگر نظام با استفاده از این جنجال مبارزه با فسادوکشاندن اصلاح طلبان به بازی گفتمان اصلاحات! با خشن ترین شکل به سرکوب مخالفان و اپوزیسون مخالف ولایت فقیه بپردازد!
بازی تلخ ، تهوع آور و پیچیده ای آغاز گردیده است. اصلاح طلبان میخواهند هر طور شده از این فرصت ، این سیاست و این بازی ودانههای ریخته شده توسط حکومت بهره بگیرندو به عنوان ناجی وارد صحنه شوند! "در تبلیغات ناجی مردم اما در اصل حامیبیضه حکومت اسلامی."
امری که حکومت برای مصرف زمانی خود به آن نیاز دارد.
آخرین نوشته واطلاعیه مصطفی تاج زاده به تاریخ بیست و نهم مرداد ماه بند هشتم نشانه روشنی ا ز این بازی است " رهبری به درستی بر ضرورت پر شور بر گزار کردن انتخابات آتی تاکید کرد. تحقق این امر مستلزم فراهم شدن شرایطی است که ایجاد آآنها در درجه نخست به تصمیم شخص ایشان وابسته است."او با چشم بستن بر استبداد چهل ساله وعمل کرد ویرانگرجمهوری اسلامیو رهبر در تمامیز مینهها، قدرت گیری سپاهیان در حکومت وسرکوب آزادی خواهان عملا باچنین در خواستی از خامنه ای بر این توهم دامن میزند که گویا هنوزدر خامنه ای توان اصلاح و تن دادن به تغیر و دست کشیدن از این قدرت بلا منازع وجود دارد !باید که اورا یاری نمود !
از همین منظرشرکت اصلاح طلبان در انتخابات را با اما و اگرها ونهایت توافق با کاندیداتوری چهرههای جدید "کاردان و منتقد "اعلام میکند.
چهرههای جدید !
چهرههائی که معلوم نیست در کدام توافق در صحنه ظاهر خواهند شد؟
چرا که از چهرههای قدیمیو شناخته شده یک دسته کاملا در ولایت ذوب و در فساد غرق شدند! دزدان با چراغ که حتی اسامیشان هم فراموش گردیده است.
دسته ای دیگر که کمتر آلوده شدند اما همیشه بخشی از قدرت بودند وظیفه تدارکاتچی گری را بر عهده گرفتند و چهره استبداد را بزک کرده و توجیه نمودند. با هر گونه بند بازی که ممکن بود درون رژیم ماندند و از گوشت نذری بهره گرفتند.
نهایت به دار و دسته امید دل بستند تا از این طریق در قدرت حضور داشه باشند فراکسیونی که کاسه داغ تر ازآش شده در مجلس رخت پاسداری پوشیده و رژه رفتند وفراکسیونی که گاه بد تراز اصول گرایان عمل کردند و ژن بر تر خود را بر رخ مردم کشیدند.
ونهایتاآخرین بقایای اصلاح طلبانی که که از موضع انقلابی ورادیکال نقش سازنده و ناجی برای خود تصور میکنند مانند تاج زاده و زید آبادی حال به چانه زنندگان برای گرفتن بخشی از قدرت بد ل گردیده و خاک در چشم مردم میپاشند.
به نظر میرسد کسی نمانده!
پس باید پرسید کیستند آن قهرمانا ن کاردان و دور از فسادی که قرار است ظهور کنند؟
کسانی که باز به قول تاج زاده " در صورت موافقت رهبر میتوانند وارد رقابتهای انتخاباتی شوند وسهم خود در شور ومعنا بخشیدن به انتخابات وقرار دادن کشور در موقعیت بر تر در عرصه بین المللی برای لغو تحریمها ومذاکره برابر با امریکا بازی کنند؟"
پازلها کنار هم چیده میشوند.پردهها آرام آرام بالا میروند، بازی گران سیاس برای حفظ حکومت اسلامیو پرشور کردن انتخابات دست به دست هم میدهند ووارد صحنه میشوند!
آیا وقت آن نرسیده که اپوزیسیون خارج از کشور جدا از کسان وجریانهائی که همسو با تاجز ادهها فکر میکنند. در این شرایط حساس و سرنوشت ساز دست به دست هم بدهند و به حمایت از کسانی که در داخل کشور جان برسر دست گرفته وخواهان برکناری رهبر و بر پائی جامعه ای آزاد و سکولار براساس انتخابات واقعا آزاد میباشند برخیزند؟
و قت آن نرسیده که با همبستگی واتحادعمل نقش خود را در دفاع آز ازادی وآزادگی ایفا کنیم؟
تا چه هنگام این پراکندگی و منتهای فردی و گروهی مانع از حد اقل اتحاد وهمستگی ما برای امر واحد مبارزه با استبداد حاکم و برکناری ولی فقیه خواهد شد؟ "
" پردهها را بکشیم و به تفکر بنشینیم " نمایش نامه هنری چهارم شکسپیر.