واقعیتهای تلخی از زندگی کارگران مهاجر افغان در ایران

من مهاجرم
من زنم، مَردَم، کودکم / فقیر، غیرقانونی، بدون مدرک، بدون حق و حقوق! / بدون کار/ مخفی/ طفیلی؟ / سودجو، شیاد … ؟
نه! نه! فقط مخفی
نه متعلق به جاییام که از آن گریختهام / که تحت تجاوز و بمباران است،
نه به کشوری که آرزوی رسیدن به آن را دارم / و نه به جایی که از آن میگذرم…
فقط مخفی! مخفی!
هیچ جایی به من خوش آمد نمیگویند، / در همه جا غریبه هستم
حتی میان نوع بشر!
پروانه- ق (1)
مهاجرین افغان در ایران
از زمان انقلاب 57 و با شروع جنگ تحمیلی و چند دهه جنگهای داخلی در افغانستان، بین 7 تا 8 میلیون افغان از كشورشان آواره كشورهای همسایه مانند ایران، پاکستان و ترکیه شدند. سیدحسین عالمیبلخی، وزیر "امور مهاجرین و عودتکنندگان" افغانستان در یک گفتگوی اختصاصی با خبرگزاری آناتولی، "جمعیت افغانها در ایران را حدود دو میلیون و 340 هزار تن اعلام کرد" (2).
آمارهای دیگری حاکی از این واقعیت می باشند که نزدیک به سه میلیون افغان در این سه دهه از طریق مرزهای همجوار با ایران وارد كشور شدند و در حدود سه درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند. البته تاکنون از سوی "مرکز آمار ایران" و "طرح آمارگیری نیروی کار" ارقام روشنی درباره تعداد نیروی کار افغان و سهم آنان در اقتصاد ایران منتشر نشده است. در صورتی که کارگران افغان در تحکیم پایههای اقتصادی ایران نقش ارزنده و و مهمی داشته و دارند.
با گذشت بیش از سه دهه، این مهاجرین با مشكلات و مصائب بیشماری برای زندگی در ایران روبرو شده اند. اما با این همه آنها سعی و تلاش كرده اند به اشكال گوناگون خودشان را با روند زندگی و فرهنگ مردم ایران كمابیش همراه سازند. در این سالها پیوندهای اجتماعی زیادی بین مهاجران افغان و مردم ایران ایجاد شده است. در عین حال محدودیت ها علیه پناهندگان و مهاجرین افغان در این دو دهه آخر بسیار شدید بوده است. آنها دهه هاست که در ایران زندگی می كنند و فرزندانشان در ایران متولد و بزرگ شده اند. مهاجرین افغان با زندگی روزانه مردم ایران ارتباط نزدیك و همه جانبه ای دارند. و منطقا تا کنون می بایستی وضعیت اقامت شان قانونی و دائمی شده باشد. اما واقعیت سخت زندگی افغان ها در ایران حکایت از مشکلات عدیده ای می کند.
منطقا همه فرزندان خارجی و افغانستانی هایی كه مشخصا از سالیان پیش در ایران متولد و بزرگ شده اند باید ایرانی محسوب شوند زیرا آنها در فرهنگ و جامعه ما جا افتاده اند و والدین آنها نیز بعد از گذشت سال ها باید به عنوان شهروندان ایرانی محسوب شوند و از حقوق شهروندی کامل برخوردار باشند. اما جمهوری اسلامی همچنان از دادن اقامت و حقوق شهروندی بە آنها خودداری می کند.
دختران ایرانی و ازدواج با مردان افغان
در سال های اقامت قانونی یا "غیر قانونی" مهاجرین و پناهندگان افغان در ایران، ده ها هزار تن از دختران ایرانی با مردان افغانی ازدواج کرده اند. حاصل این ازدواج ها تولد كودكانی بوده است كه اغلب در ایران بدنیا آمده اند و در حال حاضر هم در ایران زندگی می كنند. اما تاكنون از داشتن تابعیت و اقامت محروم ماندەاند. این كودكان از تحصیل، آموزش، بهداشت و امكانات برابر با سایر كودكان ایرانی بهره مند نیستند. در سال های گذشته بسیاری از افغان ها به زور به كشورشان دیپورت شده اند. بسیاری از زنان ایرانی با رفتن همسران شان با فرزندان بی تابعیت خود در جامعه سرگردان می باشند. تعداد این زنان و کودکان بنا به آمارهای متعددی كه در مطبوعات ایران انتشار یافته است به چند صد هزار نفر بالغ می شوند.
بكارگیری خشونت برای دیپورت افغانها از ایران
در سالهای اخیر، برخورد نیروهای انتظامی و اطلاعاتی با كارگران و مهاجرین افغان بسیار خشونت آمیز بوده است و دستگیری ها در سطحی وسیع انجام گرفته است. ارگان های انتظامی در نقاط مختلف كشور به طرزی تحقیرآمیز زنان و كودكان افغان را دستگیر و به اردوگاه های مرزی برای بازگشت اجباری روانه می كنند. در مناطقی كه افغان ها در آنجا زندگی می كنند فضای رعب و وحشت حاكم كرده اند. این برخوردهای خشونت آمیز باعث نگرانی بسیاری در میان افغان های مقیم ایران شده است. فشار و كنترل مدارك شناسائی افغان ها به شكل ناهنجار و تحقیر آمیزی شدت یافته است. مسئولین دولتی ایران برای دستگیری و سركوب افغان های مهاجر بشدت به افغان ستیزی و نژادپرستی دامن می زنند و در تبلیغات خود در ذهن مردم فرا افکنی می کنند و کاسه کوزه بحران بيکاری را بر سر آنان می شکنند. آنها می گویند كه دلیل بیكاری در ایران وجود مهاجرین افغان است زیرا آنان فرصت های اشتغال را از بیكاران ایرانی گرفته اند. آنها مدام چهره ای جنایتكار و قاچاقچی از افغان ها در مطبوعات و دیگر وسائل ارتباط جمعی ترسیم می کنند. سالهاست بخشی از مردم ایران و البته اغلب مسئولان از طريق رسانه ها و بلندگوهای رسمی، یکی از دلایل رشد ناهنجاری های اجتماعی در ایران را مهاجران افغان میدانند. عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران صبحت از اخراج مهاجران افغان کرده و دلیل این کار را هزینه بالای حضور آنها برای دولت دانسته و گفته آنها دو میلیون فرصت شغلی را اشغال کردهاند، سالانه سه تا پنج میلیارد دلار از کشور خارج میکنند، سالانه ۲۸۰ میلیون یورو هزینه دانشآموزان و ۳۴۵ میلیون یورو هم هزینه دانشجویان افغانستانی میشود. او که مهاجران افغانستانی را "آوارگان" خطاب کرده مدعی شده آنها سالانه هشت میلیارد دلار برای ایران هزینه دارند(3).
روشن است که معاون وزیر امور خارجه دولت حسن روحانی برای توجیه سیاست غیر انسانی دولت جمهوری اسلامی چاره ای جز كلی گویی، دروغ گویی، جوسازی و افغان ستیزی نمی بیند و با این كار خود قصد این را دارد كه ایرانی ها را علیه افغان ها بر انگیزاند. در واقع جناب معاون وزیر به همراه دستگاههای اجرايی سعی در منحرف نمودن اذهان عمومی و سرپوش گذاشتن بر روی مسايل حاد موجود در جامعه دارد.
کارگران افغان در ایران
نزدیک به سه میلیون افغان در ایران زندگی می کنند. نصف این جمعیت غیرقانونی و فاقد اجازە اقامت هستند و در هیچ آماری وجود خارجی ندارند. در تمام این سالهای کارگران افغان از همه حقوق کار مانند، بیمه و درمان، دستمزد مناسب، امنیت شغلی و... محروم بوده اند. در ناامنی کامل به کار مشغولند. مهاجران افغان در ایران به نام «افاغنه» دایما تحقیر می شوند. کارگران افغان زیادی وجود دارند که بعد از روزها و گاه ماه ها کار، نتوانسته اند مزد و معاش شان را از کارفرما دریافت کنند. اینها نمونه هایی از رنج هایی است که مهاجران افغان در ایران متحمل می شوند. آنها در ایران بخش پراکنده و بشدت تحت سرکوب طبقه کارگر را تشکیل می دهند. کارگران افغان هیچگاه از حق و حقوق مشابە کارگر ایرانی برخوردار نبودهاند. از یارانه ی نقدی محروم هستند. روزانه ۱۲ ساعت کار میکنند و دستمزدهای آنها از کارگران ایرانی کمتر است..
کارگران افغان در چه بخش هایی اشتغال دارند؟
کارگران افغان بیشتر در کارهای سخت ساختمانی، در کورهپزخانهها، کارگاههای کشاورزی، چوپانی، باغبانی، عملیات حفر کانالهای فاضلاب، چاه کنی و دیگر کارهایی که ایرانیها معمولا کمتر حاضر به انجام آنها هستند کار می کنند. در واحدهای تولیدی و صنعتی بندرت بە آنها کار می دهند.
تعطیلی کارخانه ها و مراکز صنعتی در ایران
وضعیت بد اقتصادی و سیاست های نئو لیبرالیستی دولت های مختلف جمهوری اسلامی و دولت حسن روحانی باعث تعطیلی هر روزه کارخانه ها، موسسات و شرکتها در ایران و شکل گیری ارتش انبوهی از بیکاران شده است. وجود این وضعیت یافتن کار برای کارگران مهاجر را بمراتب دشوارتر نمودە است. وزارت کار ایران برای مهاجران افغان مشاغل محدودی را در نظر گرفته است، اشتغال این کارگران در بسیاری از کارخانههای بزرگ صنعتی، پتروشیمی، ذوب آهن، فولاد، بخش حمل و نقل و … کاملا ممنوع است. طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، پروانه کار افغانستانی هایی که دارای مدارک قانونی برای اقامت هستند صرفاً در مشاغل ۱۸ گانه صادر می شود. این بخش ها شامل گروههای چهارگانه زیر هستند:
یک- گروه کورهپزخانهها: مشاغل آهک پزی (گچ پز، آهک پز، کیسه زن و کوره خالی کن)، مشاغل آجرپزی (کورهچین، قالب زن، کوره سوز و خشت زن کوره)؛
دو- گروه کارهای ساختمانی: مشاغل امور ساختمانی (بسته بندی مصالح ساختمانی، چاه کن، حفار تونل، آسفالت کار، بتون ریز، تعمیر کوره آجرپزی، مشاغل بلوک زنی و موزاییک ساز، بتون ساز، بلوک ساز، پله ساز، تیرچه ساز و پرسکار موزاییک)، مشاغل سنگ بری و سنگ تراشی (برشکار سنگ، کارگر دستگاه سنگبری، کارگر سنگ تراش، صیقل کار سنگ، سنگکوبی و برش کاشی)، مشاغل راه سازی و معدن (کارگر پلسازی، کارگر تعمیر و نگهداری تونل، کارگر استخراج معدن و کارگر حفار معدن)؛
سه- گروه کارگاه های کشاورزی: مشاغل کشاورزی (کارگر بیلزن، کارگر زراعتکار، کارگر سمپاش و کارگر علوفه جمع کن)، مشاغل مرغداری و دامداری (دامپرور و دامدار، چوپان و متصدی مرغداری)، مشاغل کشتارگاه (سلاخ دام و طیور، پوست و پرکن، سیرابی و روده
پاک کن، جمع آوری ضایعات و فاضلاب کشتارگاه)، مشاغل چرمسازی و سالامبورسازی (اهکزن، چرم ساز، ماشین کار شستشوی پوست، کارگر مواد شیمیایی و سالامبورساز)؛
چهار- سایر گروههای شغلی: سوزاندن و امحاء زباله، بازیافت مواد شیمیایی، کوره ریختهگری، حنا سایی، تولید کود شیمیایی، کمپوست سازی و … (4).
با این حساب دلیل بیکاری کارگران ایرانی، کارگران زحمتکش افغان نمی باشند. ما در این مقاله به اشکال مختلف با مراجعه به فاکتورهای مختلف این واقعیت را نشان خواهیم داد که کارگران افغان عامل بيکاری گسترده در اين ایران نیستند!
اشتغالزدایی از افغان ها در 14 منطقه
از چند سال پیش حضور مهاجرین افغان در 14 ولایت کشور مانند؛ آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، کردستان، کرمانشاه، ایلام، چهارمحال بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، گیلان، مازندران ممنوع شده است. در واقع مهاجرین افغانستانی حق کار کردن و حتی حق عبور و مرور و اقامت در این مناطق 14 گانه را ندارند.
بنابراین منطقا باید در این مناطق کە اشتغال و تردد افغان ها ممنوع شدە است، بیکاری کمتر و اشتغال وضعیت نسبتا بهتری داشته باشد، با این وجود طبق آمار، این 31 منطقه، بالاترین نرخ بیکاری را در کشور دارند. و از میان این 31 منطقه، 11 تای آن جزء لیست مناطقی است که حضور مهاجرین افغان در آنجا ممنوع شده است. در این مناطق 11 گانه وضعیت بیکاری ببە رغم ممنوعیت اشتغال کارگران افغانی به مراتب بدتر از مناطقی است که مهاجرین افغان در آنجا اجازه حضور و اشتغال دارند است. با این حساب، این واقعیت نشان می دهد کە ادعای مسئولین دولتی کە می کوشند کارگران افغانی را از عوامل عمدە بیکاری معرفی کنند واقعیت ندارد. به عنوان مثال درصد بیکاری در استانهای خراسان رضوی، اصفهان و قم که بیشترین تعداد کارگران مهاجر افغانستانی در آنجا کار میکنند، پایینتر از نرخ بیکاری در استانهایی مانند مازندران، کهکیلویه و بویراحمد و کردستان است که مهاجران افغان حق ورود به آنجا را ندارند.
در حدود ۷۰ درصد افعانستانیها در ۶ استان کشور متمرکز هستند و این استانها اتفاقا دارای نرخ بیکاری پایینی هستند بنابراین حضور کارگران مهاجر نمیتواند موجب افزایش بیکاری کارگران ایرانی باشد بلکه برعکس بیکاری به برنامه ریزی و سیاستهای کلان اقتصادی دولت ارتباط دارد و عملکرد ضعیف اقتصادی دولت جمهوری اسلامی عامل اصلی بیکاری در کشور است.
*نمودار وضعیت بیکاری در ایران در سال 97(5)
چه بخش هایی از جمعیت ایران بیکار هستند؟
تحقیقات بسیاری نشان می دهند که افغانستانیهای مهاجر بیشتر در کارهایی اشتغال دارند که نیازی به تحصیلات دانشگاهی نیست. در واقع غالبا میان کارجویان ایرانی و مهاجران افغانستانی، رقابت شغلی وجود ندارد و مهاجران، جانشین جوانان ایرانی در بازار کار نمی شوند، بلکه آنها در مشاغلی به کار مشغول می شوند که ایرانیهای عمدتا تحصیلکرده، تمایل و توانمندی لازم به انجام آنها ندارند. در حقیقت بین کارجویان ایرانی و مهاجران افغانستانی، رقابت شغلی وجود ندارد و مهاجران، جانشین جوانان ایرانی در بازار کار نمی شوند.
در نمودار بالا ما شاهد هستیم که جوانان یا افراد جویای کار در ایران بیشتر از میان تحصیل کردگان بالای دیپلم می باشد. بیش از 20 درصد جمعیت فعال با مدرک لیسانس در کشور بیکار هستند. این در حالی است که نرخ بیکاری افراد با مدرک تحصیلی زیر دیپلم 8.7 درصد است. اگر فردی با مدرک فوقلیسانس در سال ۹۷ در جستوجوی شغل بوده، به احتمال
۳/ ۱۵ درصد بیکار مانده است؛ اما اگر فردی با مدرک زیر دیپلم بهدنبال کار میرفت، احتمال بیکاریاش در حدود ۷/ ۸ درصد میبود. در بین تمام مدارک تحصیلی، بالاترین نرخ بیکاری را لیسانسهها داشتهاند. تقریبا یک پنجم از افراد لیسانسه در سال گذشته، از جستوجوی شغل به نتیجهای نرسیدند. این دادهها میتواند از نزول کیفیت بازار کار ایران حکایت کند. در نمودار بالا دارندگان مدارک دیپلم، کاردانی، لیسانس و فوقلیسانس نرخ بیکاری بیشتری دارند. بنابراین برخلاف تصور بخش زیادی از مسئولان دولتی و کشوری، مهاجران افغانستانی جانشین جوانان ایرانی در بازار کار نمیشوند، بلکه آنها مشاغلی را اشغال میکنند که ایرانیهای عمدتا تحصیلکرده، تمایل انجام آن را ندارند. بیش از ۶۵ درصد افراد بیکار، در مقطع فوق دیپلم تا فوقلیسانس هستند.بدین ترتیب می توان تاکید کرد که بیکاری عمده در ایران در میان تحصیل کردگان است و ثانیاً کارگران کم سواد و بیسواد در ایران دارای نرخ بیکاری زیاد نیستند. بنابراین افغانستانیها جای فارغ التحصیلان و نیروی انسانی ماهر و متخصص را نگرفتهاند. (6)
به نوشته روزنامه دنيای اقتصاد، محمد رضا رحيمی، معاون اول رييس جمهوری اسلامی ايران، (در زمان احمدی نژاد گفته است: «قدرتهای بزرگ، سه ميليون ميهمان افغان را بر ما تحميل کردهاند که اگر اين تعداد افغان نباشند، آمار بيکاری کشور به صفر میرسد".
این ادعا که کارگران افغانستانی، فرصتهای شغلی را پر میکنند و موجب بیکاری کارگران ایرانی میشوند دروغ و جعل بزرگی است که واقعیت ندارد. در ایران، ما متاسفانه با انبوهی از کلیشهها و سوءتفاهمهای جعلی و دورغین علیه مهاجرین افغانستانی مواجهیم. این کلیشه های جعلی و دروغین دائما توسط مسئولین دولتی و اجرائی کشور دامن زده می شود.
کارگران ساده و سوء استفاده کارفرمایان از این اصطلاح
کارفرما برای فرار از پرداخت حقوق قانونی کارگران پسوند "ساده "را همراه کارگر کرده است. آمارهای بسیاری در وسایل ارتباط جمعی ایرانی حاکی از این واقعیت است که ۷۰ درصد از مهاجران افغانستانی کارگران کم سواد و ساده هستند. شرایط دشوار زندگی و ده ها مشکل دیگر باعث شده که در ایران امکان تحصیل در حد لازم برای افغان ها فراهم نشود. طبق آمار مرکز آمار ایران "در حال حاضر بیش از ٣،٥ میلیون نفر در ایران بیکارند، اما کارشناسان تعداد بیکاران را بالغ بر ٦ میلیون نفر تخمین می زنند" (7).
حوادث کار و نداشتن حمایت های قانونی از کارگران مهاجر و افغان
حوادث کار در ایران روزانه جان دهها کارگر را میگیرد. تامین ایمنی در محیطهای کار یکی از خواسته های به حق کارگران و تشکل های آنان می باشد. در واقع حوادث کار دومین عامل مرگ و میر ایران بعد از تصادفات در محیط های کار می باشد. در مورد حوادث کار نیمی از این حوادث در پروژههای ساختمانی اتفاق میافتند که در ۷۰ درصد این رخدادها، مرگ نیروی کار قطعی است.بیشترین شمار کارگران افغانستانی معمولا در بخش ساختمان و ساخت و ساز کار می کنند و بایستی در کنار انواع تبعیضات با حوادث شغلی هم بە ناچار سر کنند.
گذشته از کمبود آموزش، نظارت، وسایل ایمنی و بهداشتی که از عوامل حوادث کار محسوب میشود، موارد دیگری همچون نداشتن امنیت شغلی، عدم تمرکز کارگران به علت پرداخت نشدن حقوق آنان در موعد درست و معین، اضافهکاری و داشتن دو یا سه شغل برای جبران شرایط بد اقتصادی، را نیز باید به این عوامل افزود. کارگرانی که مشمول قانون کار نیستند، از آمارهای دولتی حوادث و مرگ و میر ناشی از کار حذف میشوند. کارگران ساختمانی روزمزد نیز مشمول قانون کار نمیشوند. خیل عظیمی از کارگرانی که مشمول قانون کار نیستند، از آمارهای حوادث ناشی از کار وزارت کار حذف میشوند. همه حوادث کار نه رسانهای میشود ونه در آمارها قرار میگیرد.
مهمترین عوامل حوادث کاری، کمبود آموزش، نظارت، وسایل ایمنی و بهداشت می باشند. حوادث ساختمانی با حدود ۲میلیون کارگر که در آن زمینه مشغول به کار هستند، بیش از نیمی ازحوادث کار را تشکیل میدهد. برای مثال، سقوط از ارتقاع و اصابت سر کارگران با اجسام سخت، از حوادث رایج در آن زمینه است. این حوادث میتواند با داشتن وسایل ایمنی مثل کلاههای ایمنی، کمربند ایمنی، دستکش و کفش ایمنی، آسیبپذیری کارگران را کمتر کند.
بسیاری از کارگران ساختمانی و کارگران مهاجر، مشمول قانون کار نمیشوند. کارفرماها برای سودجویی، وسایل ایمنی کار تهیه نمیکنند. برای مثال، داربستهای ساختمانی بسیار نازل و بیکیفیت است. ضریب اتفاق حادثه کاری برای کارگری که مجبور است اضافهکاری کند یا شغل دوم و سوم داشته باشد، بهمراتب افزایش مییابد. کارگری که امنیت شغلی ندارد یا دستمزدش به تعویق میافتد، نمیتواند با تمرکز کار کند.
بخش قابل توجهی از کارگران افغانستانی در ایران در بخش ساختمان سازی و قسمت های سخت آن مانند تخریب مشغول به کارند. کارگران ساختمانی از کمترین حمایت های قانونی برخوردارند. به تبع مهاجر بودن و غیرقانونی بودن اینان از همین حداقل ها هم به کل محرومند. این کارگران بیشتر در معرض خطرات ناشی از آن (نقص عضو، از کار افتادگی و فوت) هستند. سقوط از ارتفاع، سقوط اجسام، ریزش آوار و دیواره گودبرداری، سقوط بالابر و برق گرفتگی شایع ترین مواردی است که کارگران ساختمانی با آن مواجه اند. با توجه به این که هر روزه کارگرانی در حین کار آسیب می بینند. " آسیبهایی از شکستگیهای ساده تا قطع نخاع و قطع عضو و مرگ. این کارگران نه آموزشهای لازم را می بینند و نه وسایل ایمنی کار را در اختیار دارند. معمولا سن این کارگران حادثه دیده خیلی پایین است. از ۱۵ – ۱۶ سال تا ۲۱ و ۲۲ سال می باشند(8). کارفرمایان سود کلانی از بابت استثمار بی حد این کارگران نصیب می برند.
مهاجرین افغان و جمایت از حق و حقوق آنها
در ایران مهاجرین و كارگران افغان جزو بی حقوق ترین بخش های جامعه محسوب می شوند و از حقوق انسانی، اجتماعی و سیاسی محروم هستند. آنها در ایران در سنگین ترین و سخت ترین کارها اشتغال دارند. اغلب كارگران افغان در كارگاه های سنگبری، كوره های آجرپزی، مرغداری ها، گاوداری ها، امور ساختمانی، گلكاری، كار در منزل و... به كار مشغول هستند. مهاجرین افغان با انجام كارهای فوق سعی و تلاششان این است كه به صورت شرافتمندانه در ایران با تمام محدودیت هایی كه با آن مواجه هستند، زندگی كنند. آنها می خواهند در آرامش و امنیت زندگی کنند. چرا باید این انسان های زحمتكش از هرگونه حقوق شهروندی در ایران محروم باشند؟ مهاجرین و كارگران افغان حق هیچكس را در ایران نقض نكرده اند. آنها در واقع در بدترین شرایط، زندگی فقیرانه ای را در ایران می گذرانند. آن هیولایی كه از مهاجرین و كارگران افغان توسط مسئولین و ارگان های دولتی و وسائل ارتباط جمعی حكومتی ساخته شده است در واقع برای منحرف كردن اذهان مردم ایران نسبت به بحران اقتصادی، بیكاری و فقر، و بە سایە بردن بی لیاقتی مسئولین دولتی است. باید از، حق و حقوق شهروندی و انسانی مهاجرین افغان در ایران قاطعانه دفاع كرد و خواستار قانونمند شدن اقامت افغان های مهاجر در ایران شد. و از حقوق شهروندی شان حمایت کرد. تشکلهای کارگری در این میان با فراهم کردن زمینە جذب کارگران مهاجر و دفاع از برابر حقوقی آنها با کارگران ایرانی می توانند نقش مهمی در این عرصه داشتە باشند.
علی صمد
منابع:
(1)- سایت کانون مدافعان حقوق کارگر
http://www.kanoonm.com/2813
(2)- استانبول/خلیل سلحشور/خبرگزاری آناتولی
https://www.aa.com.tr/fa/%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85
(3)- عراقچی: فشارها زیاد شود؛ مهاجرین را اخراج میکنیم+ ویدیو
https://af.shafaqna.com/FA/327528
(4)- خبرگزاری صدای افغان (آوا)
https://www.avapress.com/
(5)- نمودار وضعیت بیکاری در ایران در سال 97
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/08/24/1875881/%
(6)- اینفوگرافیک بیکاران به تفکیک مدرک تحصیلی
https://khabari.org/amp/article/2145984
(7)- نرخ بیکاری دو برابر نرخ اعلامی دولت است/ حدود ۶ میلیون نفر در بحران اشتغال + جدول
https://www.mashreghnews.ir/news/813534/%D9%86%
(8)- انسان غیرقانونی حق درمان ندارد، سایت کانون مدافعان حقوق کارگر