شبیخون در هنگکنگ

مقدمه:
نزدیک به دو ماه است که دهها هزار نفر از مردم هنگکنگ، که عمدتا جوانان هستند، با تظاهرات موضعی سازمان یافته نظم خیابانها، مراکز تجاری، فرودگاه و خطوط حمل و نقل را به میزان زیادی بر هم زده اند. نظام سازمان یافتگی آنها نه تنها دست کمی از نظم پلیس هنگکنگ ندارد، بلکه امکانات حفاظی، دفاعی و تدارکاتی آنها نیز بسیار مجهز است.
خواسته اولیه این تظاهرات بر پایه پس گرفتن لایحه ای از طرف دولت هنگکنگ بود که در آن اهالی هنگکنگ را میشد در دادگاههای چین نیز مورد مواخذه قرار داد. در ادامه تظاهرات، فرماندار هنگکنگ، نه تنها این لایحه را پس گرفت، بلکه اعلام کرد حاضر است با نمایندگان تظاهر کنندگان و گروهبندیهای دیگر اجتماعی در این موارد وارد مذاکره گردد. این موضع گیری از طرف تظاهرکنندگان نشانه ای از ضعف حکومت هنگکنگ و فرماندار تلقی شده و خواسته آنها به پنج خواسته افزایش یافته و تظاهرات موضعی همچنان ادامه یافت. پلیس ضد شورش هنگکنگ، در مقابل شکستن درهای ادارات دولتی و فلج کردن فرودگاه و بست راهها از طریق ایجاد سدهای مصنوعی و آتش افروزیها، طوری عکس العمل نشان داده است که با وجود دستگیری صدها نفر، طی دو ماه گذشته کسی کشته نشده و تعداد حد اقلی زخمی شده باشند. تظاهر کنندگان فریاد میزنند که تا گرفتن " دموکراسی و ازادی" از پای نخواهند نشست. تلاش میکنیم دریابیم که این شعار مقدس " دموکراسی و ازادی" در هنگکنگ چه مفهومی میتواند داشته باشد.
مقایسه اقتصادی:
جمعیت هنگکنگ در حدود هفت و نیم میلیون است. تولید ناخالص ملی آن در حدود سیصد و سی میلیارد دلار در سال با نرخ رشد اقتصادی حدود سه درصد. اگر در سال هزار و نه صد و نود، تولید ناخالص ملی هنگکنگ با میزان نزدیک به هشتاد میلیارد دلار، و حدود بیست و دو درصد چین بود، این درصد الان به کمی بیشتر از دو درصد تولید ناخالص ملی چین میرسد. این در شرایطی است که نرخ رشد اقتصادی چین با وجود نزول قابل توجه، هنوز شش و نیم درصد است. در شرایطی که نرخ بیکاری در هنگکنگ و چین به همدیگر نزدیک بوده و بین سه تا چهار درصد هستند؛ بیش از نصف درآمد مردم هنگکنگ صرف کرایه خانه میگردد. این در شرایطی است که میزان درآمد افراد برای مشاغل مختلف نسبت به کشورهای صنعتی پیشرفته، حدود پانزده تا بیست در صد است.
در نظری کوتاه به مقایسه اقتصاد سیاسی هنگکنگ، در می یابیم که این شهر، یکی از مراکز اصلی بازارهای مالی انگلیس و آمریکا در منطقه شرق آسیا بوده و تردد تجار عظیمی از این منطقه به غرب صورت میگرفت. تعداد قابل توجهی از میلیاردرهای بومی، به موازات سرمایه داری بانکی و مالی غرب در این شهر پا گرفتند، که بعد از تحویل این بندر به چین، آنها نیز همراه با اربابان سرمایه مالی جهانی غربی، نه تنها کنترل خویش را از دست میدادند، بلکه روند تامین منافع آنها به مرور زمان به شدت سیر نزولی طی میکرد.
مقایسه ژئوپولیتیک:
در این شکی نیست که غرب به خصوص آمریکا جنگ سرد اقتصادی شدیدی را با چین آغاز کرده است. سوال سر این است که آیا این جنگ سرد و عمدتا اقتصادی پتانسیل آن را دارد تا به جنگی گرم تبدیل گردد؟ در این زمینه باید که شواهد و مدارک توجه نمود. من در مقالات قبلی اقتصادی خود به این مساله پرداخته ام که تنها راهکاری که میتواند سرمایه داری کلان جهانی را از بحران مالی اقتصادی آینده نجات دهد، یک جنگ گرم دیگر است. تنها یک شرایط جنگی کارخانجات نظامی آمریکا را به کار می اندازد، کنترل آنها را بر ذخایر نفتی و انرژی دگر منابع زمینی تامین می نماید، تقاضا برای دلار آمریکا را آنقدر بالا میبرد تا سلطه دلار بر دیگر واحدهای پولی حفظ گردد، کشورهایی را که دامنگیر جنگ شده اند، تا خرخره توی قرض به بانکهای غربی فرو میبرد، برای شرکتهای غربی جهت بازسازی بازار می آفریند و هزاران منفعت دیگر.
آنها دریافته اند که در آن واحد چنین جنگی را نمیتوانند هم در ونزوئلا، هم در خاورمیانه و تنگه هرمز و هم در دریای چین راه بیاندازند. به همین دلیل، فعلا تمام دستگاههای امنیتی، تبلیغاتی رسانه ای، نبردهای سیاسی اقتصادی آنها چند ماه بر ونزوئلا متمرکز میشود، چندین ماه روی ایران و چند ماه دیگر بر روی چین و روسیه هدف گیری می نماید.
به دنبال سفر یکی دو ماه پیش مایک پمپئو به شرق آسیا و اقیانوسیه، چندین حرکت جدید در رفتارهای سیاسی آمریکا و همپیمانان منطقه ای آنها مشاهده شد. تبلیغات شدید ضد چینی، به موازات بالا آمدن نقش مقامات امنیتی در سیاست ورزی این کشورها، مانند حمله به خانههای بعضی خبرنگاران. تبلیغات ضد چینی از جمله اینکه دانشجویان چینی که در دانشگاههای تجاری کشورهای غربی تحصیل میکنند، برای دولت کمونیستی خویش جاسوسی میکنند. مسافرت نخست وزیر استرالیا به ویتنام، جهت یافت بازار جایگزین برای مناسبات تجاری به جای چین، صحبت احتمالات افزایش حضور نظامی آمریکا در منطقه و داخل کردن احتمالی ویتنام به کشورهایی که میتواند در آن پایگاه نظامی داشته باشد. وقایع هنگکنگ، تقریبا همزمان با سفر اقای پمپئو آغاز شده و هنوز ادامه دارد.
بعضی حقایق در مورد وقایع هنگکنگ:
باید اذعان کرد که چین یک کشور دموکراتیک ناست و آزادیهای فردی آنطور که در جوامع پیشرفته غربی جا افتاده و به رسمیت شناخته میشود، رعایت نمیگردد. سیستم حاکمیت تک حزبی، هنوز به موازات خویش نظام امنیتی خفقان سیاسی را اعمال می نماید. در کنار این پدیده، رشد سرمایه داری خصوصی به موازات اقتصاد مالکیت بخشهای دولتی و مختلط، موجب عمیق تر شدن شکاف طبقاتی در کنار افزایش نسبی رفاه عمومی کردیده است. با توجه به سیر نزولی رشد اقتصادی در چین، فشار بیشتر آهستگی اقتصادی بر دوش کارگران و زحمتکشان سنگینی خواهد کرد.
هنگکنگ، به خاطر اینکه بخشی از مستعمرات انگلیس بوده و تحت نظام حقوقی غربی اداره میشد، آزادیهای فردی و اجتماعی آن در مقایسه با چین، به میزان بیشتری مراعات میگردید. حتی امروز هم اگر میزان رسمیت آزادیهای فردی و اجتماعی چین و هنگکنگ را با همدیگر مقایسه نماییم، این آزادیها در هنگکنگ بیشتر مراعات میگردد تا چین. همین نقطه در پردایم پیچیده تظاهرات خیابانی بصورت یک شعار مقدس "آزادی و دموکراسی" به شعار محوری بسیج کننده تظاهرات هنگکنگ تبدیل گردیده است. اما واقعیتها تصویر به مراتب در هم و پیچیده تری را برای ما به نمایش میگذارند. خواسته تظاهرکنندگان مبنی بر پس گرفتن لایحه دولتی تامین شد، ادامه گسترده تظاهرات دیگر برای چیست؟
یک – جمعیت حمایت از آزادی "اوسلو" ، مستقر در نیویورک
گزارشها نشان میدهد که بخش قابل توجهی از رهبران تظاهرات خیابانی هنگکنگ از طریق امکانات آموزشی و تدارکاتی جمعیت حمایت از آزادی اوسلو، که مرکز آن در نیویورک مستقر است آموزش چگونگی مقابله با پلیس در تظاهرات خیابانی را دیده اند. کافیست به شیوههای تظاهرات موضعی، شکستن درها و پنجرهها، ایجاد راهبندانها و به آتش افروزی در خیابانها نظری افکند. سازمان یافتگی عملیات آنها از هر نظر به موازات امکانات تدارکاتی آنها برای هر حرکتی، به تنهایی نشانگر هدایت آنها از یک مرکزیت باتجربه ای است. در مورد جمعیت اوسلو باید گفت که اجتماع عمومی بعدی خویش را به طور تصادفی، یا هدفمند در "تایوان" برگزار میکند.
دو – تایکونهای بزرگ مالی نظیر "جیمی لای" و مناسبات آنها با دستگاههای امنیتی آمریکا و انگلیس
کلان سرمایه داران هنگکنگ نه تنها از پیوستن هنگکنگ به چین راضی نیستند و خواب شیرین دوران حضور اربابان انگلیسی آمریکائی خویش را می بینند، بلکه آنها به حفظ مناسبات اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی خویش با آن کشورها ادامه داده و پشتوانه عظیمی برای چنین حرکاتی هستند. شبکههای تلویزیونی آقای "جیمی لای" دهها بار فیلم عملیات "میدان" در اوکراین را بعنوان "مبارزه رهائئبخش در راه آزادی و دموکراسی" پخش کرده و با کشیدن پرده بر ماهیت فاشیستی جریانات راست و افراطی، تظاهر کنندگان را با قرینه سازی حرکاتشان به وقایع میدان در اوکرائین، بر مقدس بودن شعار "ازادی و دموکراسی" تحریک می نماید. بالا نگاه داشتن هیجان روانی تظاهر کنندگان خیابانی به کمک رسانههای خبری "جیمی لای"ها در هنگکنگ و رسانههای غربی صورت میگیرد.
سه – رسانههای خبری هنگکنگ و دولتهای غربی
همه رسانههای غربی روایتی از وقایع هنگکنگ را نقل می کنند که در آن جوانان ازاده با حمایت مردم عادی هنگکنگ بصورتی صلح آمیز جان خود را به خطر انداخته و در خیابانها در مقابل سرکوب پلیس خشن و سرکوبگر دولت کمونیستی چین مقاومت کرده و خواهان دست یابی به شعار مقدس " آزادی و دموکراسی" هستند. آنها خواهان رهایی از دیکتاتوری کمونیستی چین و اعمال کنترل امنیتی پکن بر هنگکنگ هستند. تمرکز فیلم برداریهای این رسانهها عمدتا بر روی حضور پلیس بوده و کمتر اشاره ای به تحریکات خشونت آمیز تظاهر کنندگان می نمایند. در شرایطی که در تیراندازیهای خیابانی در آمریکا طی هفتهها و ماههای گذشته دهها نفر جان خود را از دست داده اند، تحریکات تظاهرکنندگان و آتش سوزیها و خرابکاریهای آنها در هنگکنگ هم موجب نشده است که تلفات جانی اتفاق افتاده باشد.
چهار - تامین بودجه هزینههای تظاهر کنندگان
تامین هزاران هزار ماسک ضد گاز، کلاههای حفاظی، لباسهای حفاظی و خیلی وسایل تدارکاتی دیگر در تظاهراتهای مختلف پخش و توزیع میگردند. رهبران تظاهرکنندگان، آزادانه به استرالیا، تایوان، اروپا و آمریکا مسافرت نموده و با مقامات امنیتی آن کشورها ملاقات کرده و از حمایت کامل تبلیغی رسانههای خبری این کشورها استفاده می نمایند. هزینه همه اینها به صدها هزار، بلکه میلیونها دلار میتواند سر بزند. این هزینهها از چه طریقی تامین میگردد.
پنج – مناسبات رهبران تظاهرکنندگان با مقامات امنیتی سیاسی خارجی
طی همین یکی دو ماه گذشته، تعدادی از رهبران تظاهر کنندگان، به کشورهای اطراف و کشورهای غربی مسافرت کرده، با رسانههای خبری این کشورها مصاحبههای مفصل انجام داده و از شعار مقدس "آزادی و دموکراسی" در هنگکنگ بر علیه "چین کمونیست دیکتاتوری" دفاع کرده اند. نماینده آنها در مسافرت خویش به تایوان، از مردم تایوان میخواهد که از هنگکنگ تقلید کرده و مانند آنها به تظاهرات علیه چین بپاخیزند. تمام رسانههای غربی روایت تظاهرکنندگان را بصورتی یک جانبه و همگی بصورتی همگن با همدیگر در کرناهای تبلیغاتی خویش میدمند. آنها حتی تظاهرات مخالفان را در هنگکنگ وی یا سایر کشورها، تحت عنوان " ماموران دولت چین کمونیست" نامگذاری میکنند.
خلاصه کلام
اگر چه میتوان به تظاهر کنندگان در زمینه مقاومت و مبارزه در راه حفظ آزادی های فردی و اجتماعی شان حق داد و حتی در زمینه اینکه خواهان لغو لایحه قانونی مربوط به امکان محاکمه متهمان اهل هنگکنگ در چین نیز حق داد؛ اما، ادامه از این بیشتر آن تظاهرات نشانگر آن است که این حرکت از طرف نیروهای امنیتی خارجی با همراهی تایکونهای بزرگ مالی هنگکنگ کنترل شده و هدایت می گردند. این مساله به بخشی از پروژه بزرگ منطقه ای آمریکا و همپیمانان نزدیکش بر علیه چین تبدیل گردیده است که بطور واضح خواهان گسترش تشنج به تایوان و دریای چین است. این شورشها در ادامه خویش در خدمت اماده کردن شرایط جهت حضور نظامی بیشتر آمریکا در منطقه است. جنگ سرد آمرکائی بر علیه چین و روسیه، میتواند در آمریکای لاتین، خاورمیانه و یا دریای چین، با یک اتفاق جرقه ای به جنگی گرم تبدیل گردد. ققنوسهای ایرانی در چنین شرایطی چه کار خواهند کرد.