حاج داود، پدیده ای، دستاورد نظام ولایت فقیه

تورا چه سود
فخر به فلک برفروختن
هنگامی که هر غبارراه نفرینت میکند
تورا چه سود از باغ ودرخت
که بایاسها باداس سخن گفته ای
لمپنها و لاتها ضمن اینکه درتولید نقش ندارند، دارای خصلت های خاص در کردار و گفتار نابهنجار خود هستند؛ اما کسانی هم هستند که در تولید و مناسبات اقتصادی جامعه نقش دارند و یا در نطا م سیاسی کشور دارای مقام اند، امادارای ویژگیها و خصوصیات لاتها و لمپنها هستند؛ ازاین نوع افراد درمیان مدیران اقتصادی و مقامات خرد و کلان حاکمیت جمهوری اسلامی فراوان دیده میشوند که حسن عباسی، سعید قاسمی، اله کرم ، هادی غفاری و همچنین لمپن مداحان میلیاردری مانند حاج منصور ارضی، محمود کریمی و حدادیان نیز از این زمره اند. این عده با بکاربردن واژه های سخیف و رفتار هیستریک شهره خاص و عام اند چنانکه در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، حدادیان مداح خصوصی ولی فقیه، رکیک ترین ناسزاها را نثار احمدی نژاد کرد. تمام این فرومایگان از حمایت ولی فقیه برخوردارند.
حمید نوری شکنجه گرو شاهد اعدام هزاران فرزند برومند میهن در فاجعه ملی سال ۶۷ نیز از این خصوصیات برخوردار است؛ حین محاکمه در داگاه سوئد به شاهدانی که عزیزان شان درفاجعه ملی سربدار شده اند، توهین میکند.
اغلب وابستگان به دستگاههای امنیتی، قضائی یا اداره زندانها، افزون بر خصلتهای لمپنی از زذالت و قساوت بی حد و حصری نیز برخوردارند؛ یکی از این اراذل حاج داود رحمانی رئیس اسبق زندان قزل حصاربود که درچند روز اخیر آگهی مرگ او در دنیای مجازی منتشر گردید؛ مرگ این شکنجهگر بازتاب دوگانهای در دنیای مجازی یافت؛ همانگونه که پیش بینی میشد، کارگزاران رژِیم با تعریف و تمجید از او به نام "حزب الهی خدمتگزار به اسلام " یاد کردند، اما از سوی دیگر آزادیخواهان و دگر اندیشان بویژه خانواده های زندانیان اعدام شده و شکنجه شده از او با ننگ ونفرت یاد کردند.
حاج داود رحمانی قبل از انقلاب به شغل آهنگری اشتفال داشت و فعالیت او فقط شرکت دربرنامه های مذهبی بود؛ پس از انقلاب به علت دوستی با لاجوردی، "قصاب اوین" وبا در نظر داشت خصوصیات شخصیتی، به ریاست زندان قزل حصار منصوب گردید و از سال ۶۰ تا ۶۳ در این مقام، جنایات زیادی مرتکب شد.
در این سه سال این حزب الهی قسی القلب هر آنچه که در توان داشت، از شکنجه و ظلم بر زندانیان روا داشت. معمولاً ریاست زندانها باید با مبانی جامعه شناسی، روان شناسی و حقوق آشنائی داشته باشند اما درنظام جمهوری اسلامی اصل بر مکتبی بودن است نه دانش و تخصص .
شکنجه های ابداعی حاج داود نشانگر یک تفکر بیرحم و روانپریش سادیستی بود؛ از شکنجه های ابداعی حاج داود، قرار دادن زندانیان در جعبه ها و تابوتها بود که ماهها زندانیان با چشمان بسته و در سکوت مطلق باید این شرایط طاقت فرسا را تحمل میکردند. هدف حاج داود از ابداع این شکنجه های توان فرسا، وادار کردن زندانیان به "توبه"بود؛ حاج داود این شکنجه زا "قیامت" مینامید؛ صدها زندانی دراین "قیامت" روانی، و یا به بیماریهای عصبی مبتلا شدند .
حاج داود زنده نماند تا مانند همپالکی اش حمید نوری مورد محاکمه قرار گیرد و جنایات او برای افکار عمومی مردم ایران وجهان آشکار گردد؛ اما تاریخ بشر همواره از دادگاهی بنام وجدان آگاه بشری برحورداراست و حاج داود و حاج داودها درپیشگاه افکارعمومی به عنوان جنایتکار محکوم و منفور هستند و از نام آنان با ننگ ونفرت یاد خواهد شد.