احتمال آغاز مذاکره و حذف ریاست جمهوری

اعتراضات غافیلگرکننده توده ای در بیش از صد شهر کشور در آبان گذشته، و ترور سردار سپاه قاسم سلیمانی با فرمان مستقیم دونالد ترامپ در دی ماه گذشته، از جمله حوادث شوک آوری بودند که اولی شکنندگی پوسته پوشالی قدرت در مقابل اعتراضات توده ای و دومی ضربه پذیری هولناک نیروهای برون مرزی حکومت را نشان داد.
وقوع این دو حادثه مهم در یک فرجه زمانی کوتاه و نزدیک به هم، نه تنها یکپارچگی نظام را برهم ریخت، بلکه رهبری نظام و سرداران سپاه را در خوف و وحشت فرو برد؛ خوف و وحشت از اعتراضات بنیان کن توده ای که تا بیخ گوش رهبری پیش آمده و در عرض ۴۸ ساعت با بهم ریختن اوضاع صد شهر، بخشی بزرگی از نیروهای قدرت حاکم، طیفهای وسیعی از هنرمندان ، نویسندگان ، روزنامه نگاران ، دانشجویان و بخش غالب افکار عمومی و حوزه مجازی را همراه خود ساخت .
اگر چه رژیم با کشتار وحشیانه و بازداشت هزاران نفر از معترضان، توانست سیطره ظاهری خود را برقرار کند، ولی نتوانست از کابوس احتمال وقوع جنبش های بنیان کن بعدی بکاهد.
در میانه این کابوس بود که ترور قاسم سلیمانی رهبر برون مرزی حکومت و یاران عربش دامنه آن را وحشتناکتر کرد؛ کابوس آنقدر هولناک بود که نمایش عوامفریبانه تابوت گردانی حکومتی جنازه های سوخته سردار حشدالشعبی و سردارسپاه قاسم سلیمانی از سه شهر مذهبی عراق تا سه شهر ایران و هیاهوی رسانه های حکومتی هم نتوانست این کابوس را بشکند؛ چرا که اعتراضات گسترده و جسورانه دانشجویان و شعارهای بسیار خشمگینانه آنها علیه رهبری: «ننگ ما ننگ ما رهبر الدنگ ما»، «نه شاه میخوایم نه رهبر نه توله های اکبر»، وپاره کردن عکس قاسم سلیمانی، نشان داد که این نمایش قدرت هم پوشالی بوده است .
بنابراین وقتی که چگونگی واکنش مهره های اصلی نظام در قبال حودث اخیر :
- حضور سراسیمه رهبری نظام در جلسه شورای عالی امنیت ملی؛
- دستپاچگی در نمایش تشیع جنازه قاسم سلیمانی وکشته شدن ۷۰ نفر؛
- عدم کنترل بر امنیت پروازهای عادی و سرنگونی هواپیمای اوکراینی با موشکهای سپاه؛ و در ادامه، دروغ پردازیهای ناشیانه در مورد سرنگونی هواپیمای مسافری اوکراینی و کشته شدن ۱۷۶ سرنشین آن؛
- سخنان منفعلانه خامنه ای در اولین نماز جمعه بعد از حوادث اخیر؛
- مشکلات مفتضحانه پی در پی در مدیریت فنی پروازهای تهران، گرگان و ماهشهر در روزهای اخیر؛
- صحبتهای جنجالی و تروریستی حسن عباسی، از فرماندهان استراژیست سپاه؛
-اتهام های علنی طائب نماینده رهبری در سپاه به روحانی رئیس جمهور ؛
- اتهام های گستاخانه کدخدایی سخنگوی شورا نگهبان علیه رد صلاحیت شدگان مجلس ؛
- صحبت های بی پرده ظریف در رابطه با آمادگی نظام برای مذاکره با آمریکا ؛
و در تکمیل نکات بالا، صحبت های افشاگرانه روحانی در مورد انتخابات، را در کنار هم قرار میدهیم، ابعاد شوک وارد شده بر حاکمیت بیشتر برملا شده و نشان میدهد که نه تنها نتوانسته اند بر بحران بوجود آمده غلبه کنند، بلکه سیستم مدیریت و کنترل امنیتی - نظامی دستگاه حاکم از هم گسسته و سیستم رهبری نظام ، با بحران عمیق مواجه است بحرانی که احتمالاً با روشن شدن ابعاد واکنش های منفعلانه حکومت به ترور قاسم سلیمانی و عدم بازسازی جانشینی او در حوزه برون مرزی، تشتت و بحران در میان نیروهای نیابتی برون مرزی را تشدید خواهد کرد.
در هر حال بحرانهای ویرانگر سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی و حوادث پیش آمده اخیر، رهبری نظام را در دو راهی انتخاب : ادامه وضع موجود و یا دریافت کمک های خارجی قرار داده است .
اعلام علنی ظریف از آمادگی حکومت برای مذاکره با آمریکا بعد از قتل قاسم سلیمانی، از راه حلهای پشت پرده خبر می دهد؛ راه حل هایی که در راه زیر سازی جاده ای بسویی یک توافق بین ایران و آمریکا برنامه ریزی شده است جاده ای که باید بیس و ساب بیس آن را استخوان های سرداران سرکش سپاه قدس و لاشه تله های انفجاری سپاه برون مرزی آنها، پر کند.
استخوان سردارانی که زمانی برای عقیم گذاشتن هر گونه امکان مذاکره، تولید تنش کرده و با انفجار تله های در کار گذاشته شده در نقاط مختلف جهان ، قطار عقب نشینی قهرمانانه آقا را واژگون می کردند.
البته چنانچه چنین حرکتی صورت بگیرد، بخشی از نیروهای چپ نیز که هماره مخالف خصوصی سازی ، مذاکره پشت پرده و مدافع حفظ خدمات بهداشتی ، تأمین اجتماعی و آموزش و پرورش و آموزش عالی دولتی هستند، قربانی خواهند شد.
به دنبال پخش خبر ترور سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس، نوشتم " دو پادشاه در یک اقلیم نگنجند ، سردار سلیمانی ترور شد تا راه مذاکره برای رهبری نظام هموار گردد."
حالا ترور سرکردگان عربی - ایرانی سپاه قدس ، با هر بهانه ای که صورت گرفته باشد و یا بعداً باید صورت بگیرد، پالس های ارسالی طرفین ، رفت آمدهای دلالهای مذاکره از جمله عمان و ژاپن و پاکستان، و گزارشهای متعدد دیگر از یک بسترسازی و چشم انداز آغاز مذاکره مستقیم یا غیر مستقیم بین ایران و آمریکا، در آینده نه چندان دور خبر میدهد؛ مذاکراتی که مقدمات آن هم اکنون در حال پی ریزی است.
قرائن نشان میدهند، همان طوری که روحانی بطور تلویحی گفت: "می ترسم یک روزی اسم بردن از جمهوری جرم باشد! " دستگاه رهبر ی جمهوری اسلامی برای یکدست کردن قدرت، تشکیل مجلس شورای اسلامی مطیع و فرمانبر را دنبال می کنند، تا شاید بتوانند پست "ریاست جمهوری"، یکی از پست های انتخابی را حذف کنند، تا تشکیل کابینه را شخصاً به عهده بگیرند، و با تسریع در امر خصوصی سازی ها، تعقیب سیاست مالیاتی آزادسازی همه سطوح حمایتی و سوبسیدها و حذف مقرارات دست پاگیر گردش سرمایه های داخلی وخارجی، حذف محدودیتهای مالکیت خصوصی، پیاده سازی سیاست بانک جهانی و صندوق بین المللی پول، مهار و سرکوب مخالفان سیاسی و اعتراضات عمومی و حفظ امنیت سرمایه شرایط مذاکره را مهیا سازند.
اما امکان پیروزی و یا شکست اینسیاست ابتدای به ساکن، به نسبت توازون قدرت در بین جناحهای حاکم و در مرحله دوم بستگی به چگونگی تحرکات نیروهای اپوزیسیون خواهد داشت.
اگر چنانچه بازگشت توده های مردم به خیابانها طولاتی شود و اوضاع فعلی با این شرایط حاکمادامه یابد، و رهبری نظام اسلامی موفق به توافق معینی از ایجاد مناسبات با آمریکا بشود، تمکین جامعه برای ادامه سیاست با حکومت موجود ادامه خواهد یافت؛ در غیر این صورت با خروج کامل نیروهای معتدل درون نظام ، حلقه حکومتی تنگ تر خواهد شد. با پیوستن نیروهای متردد مردمی که در پشت سر اصلاح طلبان صف کشیده بودند به نیروهای طرفدار گذر از نظام اسلامی حاکم ، رو در رویی خیابانی گسترش خواهد یافت و جریانات فعال اپوزیسیون را به میدان عمل مبارزه وارد خواهد کرد.