مصاحبه فصلنامه مُروا با یک دانشجو در ایران

سوال- دانشجو شدن، به عنوان یک هویت جدید، طبق تلقی جامعه یک مرحلهی جدید از زندگی افراد است. شما این تفاوت این مرحله را با دورههای قبلی در چه سطحی میبینید؟
پاسخ- ورود به دانشگاه، برای کسانی که انتظارات ذهنی از فضای آن دارند، شبیه به یک شکست است! قبل از ورود به دانشگاه این ذهنیت در افراد وجود دارد که وارد فضایی متفاوت و برتر میشوند. برتر به این معنی که امکان فعالیت فرهنگی و اجتماعی و سیاسی بیشتر است. فضای علمی حاکم است و شبیه چیزی که غالباً در سینمای غرب میتوان سراغ آن را گرفت، روابط آکادمیک منظمی و حساب شدهای وجود دارد. به ویژه اینکه از مقطع دبیرستان و به طور خاصتر در پیشدانشگاهی، یک ذهنیت مسابقهای هم ایجاد میشود. انگار همه دارند میدوند تا از خطی عبور کنند که آن طرف این خط همه چیز فرق دارد!
اما با ورود به دانشگاه همهی این فرضیات میشکند. دانشگاه، یا حداقل جایی که من در آن تحصیل میکنم، شبیه یک دبیرستان است که ابعاد بزرگتری دارد و البته کلاسها تک جنسیتی نیست.
سوال- یعنی فعالیت علمی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی در دانشگاه رواج ندارد؟
پاسخ- از نظر علمی که میتوانم قاطعانه بگویم خبری نیست. نه استاد از دانشجو انتظار پژوهش و مطالعهی گسترده را دارد و نه دانشجویان حال و رمق مطالبه در این زمینه را دارند. یک جزوهای یا کتابی روز اول معرفی میشود. مانند دبیرستان، استاد آن را تدریس میکند و در آخر ترم هم از همان محتوا امتحان میگیرد. با این تفاوت که میتوان بر سر نمره با استاد چانه زد. البته من ندیدهام، اما شنیدهها در مورد سواستفادهی بخشی از اساتید دانشگاه از این موقعیت حاکمیت بر نمرات هم زیاد است.
در زمینههای فرهنگی و هنری البته دانشجویانی فعال هستند. اما آنها هم بیشتر به عنوان اجراکنندگان مناسبتهای مورد نظر دانشگاه فعالیت میکنند. یعنی امکان خلاقیت و انجام کارهای گروهی عملا سلب شده است. به طور مشخص در مورد موسیقی، اجازهی تمرین گروهی در دانشگاه منوط به داشتن اجازهی کتبی از معاونت فرهنگی است. معاونت فرهنگی هم برای صدور مجوز، ارائهی طرح برای یک اجرا در یک مناسبت دینی یا حکومتی را طلب میکند. بنابراین راه عملاً برای کار مستقل و خلاق بسته است. باقی فعالیتهای هنری هم چنین وضعیتی دارند.
اما در مورد فعالیت سیاسی، فضا امیدوار کنندهتر است.
سوال - میتوانید در مورد فضای سیاسی دانشگاهی که در آن محصل هستید بیشتر توضیح بدهید؟
پاسخ- دو بلوک عمدهی سیاسی در دانشگاهها، متاثر از فضای جامعه وجود دارد. یک طرف بسیج و جامعهی اسلامی به عنوان نمایندهی قشر اصولگرا و انجمن اسلامی به عنوان نمایندهی قشر اصلاحطلب حضور دارند. آنها برای فعالیت سیاسی اعم از انتشار نشریات، یا برگزاری نشست و سمینار، روابطی دارند که از آنها استفاده میکنند. در طرف دیگر معترضین به وضعیت هستند. بخشی از دانشجویان به صورت حرفهای دست به سازماندهی و کارهای مشابه میزنند. اما مهمتر این است که در وضعیتهای خاص و بزنگاهها، اکثریت عمدهی دانشجویان، که عموماً سیاسی نیستند و در فعالیتهای سیاسی شرکت نمیکنند هم به سمت این دانشجویان معترض کشیده میشوند و با آنها همراهی میکنند. این دو قطبی را به صورت شدید میتوان در دانشگاه دید. مثلاً سر قضیهی کشته شدن قاسم سلیمانی، بسیج و جامعهی اسلامی در دانشگاه عزاداری به راه انداخته بودند. انجمن اسلامی هم به نمایندگی از اصلاحطلبان، حداقل ادای مناسک عزاداری را در میآوردند. اما عموم دانشجویان به این وضعیت معترض بودند و اعتراض خود را به هر شکل ممکن و مقدور نشان میدادند.
سوال- وضعیت دختران دانشجو چگونه است؟ آیا همچنان فشارهای حراست بر روی این داشنجویان وجود دارد؟
پاسخ- این بستگی به روز و وضعیت دارد. هیچ قاعدهی مشخصی ندارد. گاهی فشارهای عجیب و غریب وارد میکنند و هر نوع پوششی را مسالهدار تلقی میکنند. گاهی هم کاری به کسی ندارند. در واقع به نظر میرسد فشار بر زنان دانشجو، نسبتی با وضعیت التهاب اجتماعی دارد. یعنی وقتی قرار است همه را بترسانند، از این فشارها به عنوان ابزار ترساندن استفاده میکنند. اما همین مساله میتواند یک ظرفیت اعتراضی ایجاد کند. به این معنی که دختران دانشجو حتی با طرز پوشش خود، اعتراض خود را به این محدودیتها نشان میدهند. همانطور که میدانید در یکی دو سال اخیر چند اعتراض جدی به این برخوردها شده است و حکومت هم میترسد که این اعتراضات فراگیر شود. بنابراین محدودیتها را نه به صورت دائمی، بلکه به شکل یک ابزار فشار استفاده میکنند.
سوال- بحثی که در سالهای بسیار به آن توجه داده شده است، مفهوم «کالاسازی آموزش» به ویژه در دانشگاههاست. تجربهی شما در این زمینه چیست؟
پاسخ- پولی شدن آموزش، قبل از دانشگاه شروع میشود. شما نگاه کنید، در سالهای اخیر حتی یک نفر از نفرات برتر کنکور، در مدارس عادی درس نخواندهاند و دانش آموز مدارس غیرانتفاعی گران قیمت بودهاند. آموزشگاههای کنکور هم بخش دیگر قضیه هستند. برای کنکور دادن، دانش آموز مجبور است به این آموزشگاهها مراجعه کند. کتابهای کنکور هم این روزها قیمتهای عجیب و غریب دارند و با توجه به اینکه در سالهای اخیر نظام آموزشی تغییر شکل داد و کتابهای درسی عوض شدند، امکان استفاده از کتابهای دست دوم هم محدود شده است. یعنی حتی قبل از دانشگاه و برای ورود به دانشگاه، این پول است که تعیین خواهد کرد چه کسی کجا درس بخواند. حتی پس از آمدن نتایج کنکور، باز پرداخت پول به مشاوران انتخاب رشته است که با توجه به اضطراب آن دوران میتواند باعث انتخاب رشتهی درست بشود. پس از ورود به دانشگاه هم چنان که میدانید نود و سه درصد دانشجویان، شهریه پرداخت میکنند. از شهریههای نجومی و چند ده ملیونی دانشگاههای غیرانتفاعی خاص که با عنوان پردیسها شناخته میشوند، تا شهریههای حدود یک میلیون تومانی دانشگاههای دولتی شبانه. علاوه بر این باید هزینههای کتاب و لوازم التحریر را هم در نظر گرفت که آن دانشجویانی که شهریه پرداخت نمیکنند هم ناچار به پرداختشان هستند. علاوه بر این در رشتههایی که واحدهای عملی دارند، مانند رشتههای هنری و مهندسی، حتی اولیهترین وسایل، مثل یک تکه آهن برای آزمایش را خود دانشجو باید بخرد.
اما پولی شدن دانشگاهها دایرهی وسیعتری دارد. سلفهای دانشگاه به بخش خصوصی واگذار شدهاند. در یک دانشگاهی من شنیدم که کتابخانهی خوابگاه را به رستوران خصوصی تبدیل کردهاند! یعنی دولت عملاً هیچ قسمتی از هزینههای دانشگاهی را بر عهده نمیگیرد.
پروژههای درسی در دورهی لیسانس و پایاننامههای فوق لیسانس هم خریدنی هستند. بنابراین در پروسهی آموزش عالی، از چند سال پیش از ورود به دانشگاه تا پایان آن، خانوادهها مجبور به تقبل هزینهها هستند.
سوال- در قبال این هزینههایی که گفتید، مدرک دانشگاهی میتواند یک سرمایهگذاری تلقی شود؟
پاسخ- عملاً خیر! چون هر دانشجویی که روابط و پارتی نداشته باشد، مطمئن است که مدرکش به دردی نخواهد خورد و قرار نیست بتواند از آن کسب درآمد کند. دوران دانشجویی این روزها تبدیل به دورهای شده که فرد حداقل ناتوانی در پیدا کردن شغل مناسب و کسب درآمد را پشت گوش بیندازد.
سوال- خواستهی شما از نیروهای سیاسی اپوزیسیون چیست؟ آیا آنها میتوانند برای این شرایط سیاهی که توصیف کردید کاری بکنند؟
پاسخ- واقعیت این است که نسل ما امیدواری چندانی به تغییر ندارد. هر چند برای آن تلاش میکند. شاید انگیزهی این تلاشها این باشد که نسل بعد از ما گرفتار این مصیبتها نشود. اما نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی احتمالاً بتوانند با شناخت دقیق مسائل و مشکلات، راه حلهای کارشناسی شده ارائه بدهد و آن را در اختیار دانشجویان قرار دهند. این حداقل میتواند یک امیدواری نسبت به امکان تغییر وضعیت ایجاد کند.
- ممنون از شرکت شما در این مصاحبه و به امید موفقیتهای علمی شما.
- من هم از دعوت به این مصاحبه تشکر میکنم.