حزب کمونیست ایران و انقلاب اکتبر روسیه

مقدمه:
حزب کمونیست ایران سرآغاز تاریخ صد سال گذشتهی جنبش کمونیستی و کارگری ایران است. انتخابها و رویکردها و اسلوب آن، همواره سرمشقی برای همهی جریانها و احزاب بعد از خود بوده است. این حزب را اگرچه می توان محصول تلاشهای جنبش سوسیال دموکرات و کارگری ایران از انقلاب مشروطه تا سازمانهای کارگران مهاجر ایرانی در قفقاز دانست، اما تشکیل آن در آن مقطع، نقطهی عطفی درجهتگیریهای آتی جنبش کارگری و کمونیستی ایران و پیوند تنگاتنگ آن با انقلاب اکتبر روسیه بود که تاثیرات آن تا امروز هم پا برجاست. انقلاب اکتبر به عنوان اولین انقلاب پیروز کارگری سیمای جهان را دگرگون ساخت. نگاهی به بازتاب انقلاب اکتبر در کشور ما و اهمیت و جایگاه ان برای فعالان کمونیست و چپ ایران، می تواند در شناخت نقش و تاثیر حزب کمونیست ایران در تاریخ صد سالهی مبارزات جنبش کمونیستی و کارگری ایران و جهتگیریهای آن موثر باشد.
سلطانزاده در میان جمعی که با لنین مباحثه می کنند.
سلطانزاده (آوتیس میکائیلیان) متولد ۱۲۶۸(۱۸۸۹) در مراغه. از نظریهپردازان و متفکران برجستهی زمان خود، از رهبران حزب کمونیست ایران، نمایندهی این حزب در کمینترن. از سال ۱۹۳۱ در اتحاد شوروی ممنوع القلم شد و سال ۱۹۳۸ در جریان تصفیههای استالینی اعدام گردید.*
انقلاب اکتبر و ایران:
انقلاب اکتبر تاثیرات مهمی در تحولات سیاسی ایران در آغاز قرن بیستم داشت. اولین اقدام دولت شوراها بعد از تشکیل آن، لغو تمامی قراردادهای اسارتبار امپریالیستی بود. در بیستم نوامبر سال ۱۹۱۷ شورای کمیساریای خلق طی بیانیه ای مخالفت خود را با اشغال و تصرف سرزمینهای دیگر اعلام نمود. در این بیانیه تاکید شد که: «قرارداد مربوط به تقسیم ایران[۱] باطل و از درجهی اعتبار ساقط است… به محض قطع عملیات جنگی، قشون روسیه از ایران فراخوانده میشود و به مردم ایران امکان داده میشود که خود سرنوشت خویش را تعیین کنند.»[۲] این تخلیه در سال ۱۹۱۸ صورت گرفت و دولت شوروی در ژانویهی ۱۹۱۸ به دولت ایران اعلام داشت که کلیه قراردادها و موافقتانامههای غیرعادلانه و نابرابر که «به نحوی از انحاء حقوق مردم ایران را در زمینهی موجودیت مستقل و آزاد خویش محدود مینماید، از درجهی اعتبار ساقط است».[۳]
انقلاب اکتبر یک اتفاق مهم برای مردم ایران و به ویژه فعالان چپ بود. این انقلاب فضای مناسبی را برای فعالیت نیروهای چپ در ایران فراهم ساخت که در عمل نیز، رابطهی تنگاتنگی با سوسیال دمکراسی روسیه داشتند، بهخصوص در جمهوریهای قفقاز که صدها هزار نفر کارگر مهاجر ایرانی در آن جا مشغول کار بودند. برای فعالان جنبش کارگری و کمونیستی ایران، پیروزی هم پیمانان آنان در روسیه و در جمهوریهای قفقاز و آسیای میانه پیروزی خود نیز محسوب میشد.
حزب عدالت و انقلاب اکتبر:
سقوط تزاریسم طلیعهی شروع فعالیت حزب عدالت بود. این حزب ادامهی حزب «اجتماعیون عامیون» در ایران و فعالیت نیروی سوسیال دمکرات ایرانی در ماوراء قفقاز بود. نخستین جلسات آن در سال ۱۹۱۶ در مناطق نفتخیز آذربایجان تشکیل شد. کمیته ها و تشکیلات آن از میان فعالان کارگری ایرانی در این مناطق شکل گرفت. برچیده شدن دستگاه سرکوب تزاری، امکان ایجاد تشکیلات علنی را برای کارگران مهاجر ایرانی و فعالان چپ در آن خطه فراهم آورد. تاسیس دفتر، کلوب، کتابخانه و عضوگیری وسیع را امکانپذیر ساخت. بسیاری از فعالان این حزب سابقهی فعالیت در انقلاب مشروطه در ایران و نیز سوسیال دمکراسی چه در ایران و چه در جمهوریهای ماورای قفقاز داشتند. اسدالله غفارزاده دبیر اول «عدالت» از اهالی اردبیل و فارغالتحصیل دارالفنون بود.[۴]
جعفر جواد زاده معروف به پیشهوری که خود از فعالان حزب عدالت و بعد ها عضو کمیتهی مرکزی حزب کمونیست ایران بود، در معرفی حزب عدالت و چگونگی شکلگیری آن، در مورد اهداف سیاسی عدالت تاکید کردهاست که:
کارگر ایرانی فهمیده بود که جنگ اساس دنیای قدیم را متزلزل کرده، ریشه و بنیان دولتها سست شده و نهضت عمومی جهان آغاز گردیده است، او می خواست این نهضت را به میهن خود کشانده، انتقام بکشد.
«عدالت» می خواست در انقلاب داخلی روسیه هم مداخله نماید. عدالت احساس کرده بود که اگر در روسیه انقلاب فاتح شود، برای نجات زارع و کارگر ایرانی هم راه نجاتی پیدا خواهد شد. عدالت خود را مدیون حزب سوسیال دموکرات قفقاز میدانست. عدالتچیان در میان مشروطه خواهی ایران، مجاهدین گرجیها و ارمنیها و ترک های قفقاز را دوش به دوش خود دیده، شهدای این مجاهدین جسور را که با کمال افتخار در راه آزادی ایران جان خود را فدا کرده بودند، با دست خود به خاک سپرده بودند. عدالت تصمیم گرفته بود در انقلاب طبقاتی دخالت بکند و این کار را جدا شروع کرده بود. پس این جا می توانیم نتیجه گرفته بگوییم که، پس دومین هدف عدالت کمک و مساعدت عملی با انقلابیون روسیه بود.»[۵]
هدف از تشکیل حزب عدالت همان طور که گفته شد، علاوه بر تلاش برای تغییر و تحول اساسی در ایران، در عین حال مداخله در انقلاب روسیه و کمک و مساعدت عملی به انقلابیون روسیه و همراهی با انقلاب اکتبر نیز بود. کما این که بعد از برافروختن آتش جنگ داخلی در روسیه، چهرههای برجستهی «عدالت» حیدرخان عمواوغلی، آوتیس میکائیلیان (سلطانزاده)، نیک بین و … به ترکستان اعزام شدند تا با سازماندهی در آن منطقه به مقابله با گاردهای سفید برخیزند. «عمواوغلی در آسیای مرکزی، همدوش دیگر نیروهای خلقی و انترناسیونالیستی متشکل از رزمندگان وابسته به ملیتهای گوناگون و بخشی از اردوی سرخ متشکل از ایرانیان ساکن آن سامان، با جنگیدن علیه مداخلهگران انگلیسی … و مرتجعان یاغی علیه دولت شوروی و وابستگان به گارد سفید به وظیفهی انترناسیونالیستی خود در قبال نخستین انقلاب پیروزمند سوسیالیستی عمل می کرد.»[۶] وظیفهی این هیات سازماندهی کارگران مهاجر، دهقانان و افسران ژاندارمری و قزاق ناراضی و ایجاد گردان های ایرانی بود. در ادامهی همین سفر نیز در اوائل آوریل ۱۹۲۰کنفرانسی از کمونیستهای ایرانی در تاشکند برگزار شد. در این کنفرانس علاوه بر سلطانزاده و حیدر عمواوغلی، مصطفی صبحی فعال کمونیست ترک و بنیانگذار حزب کمونیست ترکیه نیز حضور داشت.
کنفرانس تاشکند در عین حال تدارکی برای ایجاد حزب کمونیست ایران نیز بود. در این کنفرانس روی اساسنامهی حزب و اهداف آن و در مورد ایجاد گردانهای رزمی برای مقابله با ضد انقلاب بحث و تبادل نظر شد.
تشکیل حزب کمونیست:
روز ۲۹ اردیبهشت ۱۲۹۹، نیروی دریایی ارتش سرخ اتحاد شوروی در تعقیب نیروهای ضدانقلاب روسیه وارد بندر انزلی شده و در مناطقی از گیلان مستقر شد. با ورود ارتش سرخ نیروهای انگلیسی از شمال عقب نشینی کردند. عرصه برای نیروهای انقلابی بازتر شد. نیروهای حزب عدالت هم به فعالیت علنی در گیلان پرداختند. پیش از این تاریخ حزب عدالت در گیلان، آذربایجان، خراسان و تهرات فعالیت زیر زمینی داشت.[۷] با ورود نیروهای جنگل به رشت، جبههای از نیروهای طرفدار کوچک خان،احسان الله خان و خالو قربان و حزب عدالت ایجاد شد. این جبهه به رهبری میرزا کوچک خان سلطنت را ملغی و تشکیل جمهوری شورائی ایران را اعلام کرد.
بعد از تشکیل جمهوری در گیلان، نخستین کنگره حزب کمونیست ایران در ۲ تا ۴ تیر ماه ۱۲۹۹ برابر با ۲۲ تا ۲۴ ژوئن ۱۹۲۰، با حضور ۵۱ نماینده از شهرهای مختلف برگزارشد. در این کنگره علاوه بر برنامه، اساسنامه و سیاستهای حزب در مورد رابطه با جنبش جنگل، هم چنین بر «انکشاف بخشیدن به سازمانهای خود در میان توده»، بر وظایف بینالمللی حزب نیز تاکید شد، در آغاز بند ششم قطعنامهی هشت مادهای و پایانی کنگره در این مورد آمده است که:
« وظیفه حزب کمونیست ایران عبارت است از نبرد علیه سرمایهداری جهانی در کنار روسیهی شوروی» در ادمهی این بند بر وظائف داخلی نیز تاکید شده است: «حمایت از همهی عناصری که علیه انگلستان و دولت شاه مبارزه می کنند و بخشیدن ماهیتی هر چه جدیتر به این مبارزه و جلب تودههای دهقانی و کارگری به آن و پارالیزه (خنثی) کردن عناصری که از مبارزهی انقلابی میهراسند بود و در عین حال خواهان اخراج انگلیسیها هستند.» شعار قطعنامهی پایانی «مبارزهی بیرحمانه علیه امپریالیسم انگستان، علیه دولت شاه و همهی کسانی که از آن حمایت می کنند»[۸] بود.
فعالان چپ در ایران در آستانهی قرن بیستم، موفقیت انقلاب اکتبر را موفقیت خود نیز می دانستند.
اعضای حزب کمونیست از مدافعان انقلاب اکتبر بودند و از جمله نیروهایی محسوب می شدند که تردیدی در دفاع از نخستین انقلاب سوسیالیستی پیروزمند جهان نداشتند و بیشتر آنها در حوادث بعد از انقلاب اکتبر مشارکت فعال داشتند. بسیاری از آن ها حتی اسلحه به دست گرفتند و در کنار کمونیستهای روسیه علیه مخالفان انقلاب اکتبر جنگیدند.
لادبن اسفندیاری با اسلحه کمری
لادبن اسفندیاری از اعضای حزب کمونیست ایران، متولد ۱۲۸۰ شمسی در یوش مازندران. جزو اعضایی از حزب کمونیست بود که بعد از شکست جمهوری گیلان به اتحاد شوری رفت، حدود ۱۳۰۶ از اتحاد شوروی به کشور بازگشت. اما باتصویب قانون ۱۹۱۰ دوباره مجبور به ترک ایران شد. در اواخر دههی ۳۰ میلادی قربانی تصفیههای استالین شد.*
بخشی از جنبش کمونیستی جهانی:
انترناسیونال کمونیستی یا کمینترن، ادامهی شکافی بود که در آستانهی جنگ جهانی اول در صفوف سوسیالدمکراسی بر سر نحوهی برخورد به جنگ ایجاد شده بود. مخالفان جنگ، صف خود را از گرایش همراهی با بورژوازی خودی در این جنگ جدا کردند. بلشویک ها در روسیه از این جمله بودند و بعد از انقلاب اکتبر، نام حزب سوسیالدمکرات روسیه را به حزب کمونیست روسیه تغییر دادند. این صفبندی در تشکلهای سوسیال دموکراتیک دیگر نیز رخ داد. در ایران نیز «حزب عدالت» با تشکیل انترناسیونال سوم به آن پیوست و در کنگرهی موسس کمینترن با همین نام شرکت کرد و پیام کوتاهی هم به کمینترن داد[۹]و در اولین کنگره، نام خود را به «حزب کمونیست ایران» تغییر داد.
کنگرهی انزلی با تغییر نام حزب از «عدالت» به «حزب کمونیست ایران»، در واقع با گرایش عمومی بخشی از سوسیالدموکراسی جهانی در عنوان نیز همراهی کرد و به یکی از تاکیدات انترناسیونال سوم عمل نمود و به عنوان حزب کمونیست ایران، عضو انترناسیونال احزاب کمونیست گردید. نمایندگان حزب کمونیست ایران در هیات اجرائی کمینترن نیز حضور داشتند.
حزب کمونیست ایران سرآغاز تاریخ جنبش کمونیستی و کارگری ایران، در همهی زمینهها، از جمله در برخورد به انقلاب اکتبر و درک از وظائف انترناسیونالیستی در این جنبش است.
_______________________
۱ - منظور قرارداد ۱۹۰۷ بین دولتهای روسیه و بریتانیاست، که بر اساس آن ایران به سه منطقه تقسیم شده بود: شمال ایران حوزه نفوذ روسیه، جنوب آن حوزه نفوذ دولت انگلستان و منطقه مرکزی بی طرف اعلام شده بود. با آغاز جنگ جهانی اول، عملا ارتشهای دو کشور در ایران مستقر شدند.
۲ - م. س. ایوانف، تاریخ نوین ایران، ترجمه هوشنگ تیزابی و حسن قائمپناه، از انتشارات حزب توده ایران، ۱۳۵۶، صفحه ۳۰
۳ - م.س. ایوانف، همان جا
۴ - یرواند آبراهیمیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمهی احمد گلمحمدی و محمد ابراهیم فتاحی، نشر نی ، ۱۳۸۴، صفحه ۱۴۲
۵ - جعفر پیشهوری، تاریخچهی حزب عدالت، برگرفته از «اسناد جنبش کارگری، سوسیال دمکراسی و کمونیستی ایران» جلد ۳، به همت خسرو شاکری، به نقل از روزنامهی آژیر
۶- رحیم رئیس نیا، گذر از طوفانها، انتشارات دنیا ۱۳۶۰، صفحه ۲۳۱،
۷ - رحیم رئیس نیا، همان منبع، صفحه ۲۳۴
۸ - رحیم رئیسنیا، همان منبع، صفحه ۲۴۱
۹ - پیام حزب کمونیست ایران به کنگره موسس کمینترن ۲۰ مارس ۱۹۱۹ برابر با ۲۹ اسفند ۱۲۹۷
حزب کمونیست مسلمان* ایرانی« عدالت) برگزاری نخستین کنگره انترناسیونال سوم را تهنیت گفته، شادباشهای برادرانهی خود را تقدیم میدارد و موفقیت در مبارزه علیه سرمایه، این دشمن دیرین رنجبران را آرزو می کند.
فرقه عدالت - باکو (ترجمه از روسی)
* در قفقاز به ایرانیان و دیگر مسلمانان محلی - در تقابل با اهالی مسیحی- « مسلمان» خطاب میکردند.
منبع: اسناد تاریخی جنبش کارگری سوسیال دموکراسی و کمونیستی ایران، جلد ۶ چاپ دوم، انتشارات مزدک، تهران، ۱۳۵۸، صفحه ۸۹
*عکس ها از : دکتر سوتلانا راوندی- فدایی