اگر نوشم نهای نیشم چرایی؟

این روزها دوباره تنور انتخابات داغ شده است. آقای تاج زاده هم با یک بیانیه بلند بالا و سخنانی بسیار مقبول به میدان آمده تا دوباره امید ایجاد کند. مردم از آقای تاج زاده میپرسند: ای مرد مومن اگر نوشم نه ای نیشم چرایی؟ اگر نمی توانی کوهی از مشکلاتی که ما و جامعه با آن دست به گریبان هستیم را کمی التیام ببخشی، چرا توهم ایجاد می کنی؟ مگر نمیدانید این بیانیه شما در میدان بازی جمهوری اسلامی محلی از اعراب ندارد و هیچکدام از آنها عملی نمی شود؟ مگر نمی دانید که خود نیز رد صلاحیت می شوید؟ شما خود بهتر از ما می دانید که رژیم افرادی مثل شما را بر نمی تابد، پس هدف چیست؟
چرا میخواهید برای رژیم اعتبار بخرید؟ چرا می خواهید با ایجاد توهم در مردم و ایجاد امید، عمر حکومت ۴۲ ساله رژیمی که عامل ویرانی جامعه است را طولانی تر کنید؟ کارنامه رژیم را نمی خواهم ورق به ورق باز کنم، چون کاملاً سیاه است؛ شما خود که ۶ سال از بهترین سالهای عمر خود را در زندان بودید و خود زخم خورده هستید و بهتر از همه از درون و ماهیت رژیم اطلاع دارید، چرا و با چه هدفی به میدان آمدید؟ که چه بکنید؟
آقای تاجزاده، با کدام توان و ظرفیت و نیرو، امید دارید که مفاد این بیانیه را پیاده کنید؟ مردم تا کی باید بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنند و همین بد هم نتواند دردی از دردهای متعدد آنها را کمی التیام بخشد؟ مردم می گویند ما دیگر فریب نمیخوریم . به نظر شما کسانی که تلاش می کنند با ایجاد توهم و امید مردم را به پای صندوقهای رای بکشانند و عمر رژیم را طولانیتر کنند، تا هر چه بیشتر و بیشتر مردم را غارت کرده و کشور را هر چه بیشتر در قهقرا فرو برد، چه نام دارند؟
دیده و شنیده میشود که در کامنتهای پای مطالب، شما را مورد توهین و تحقیر و فحاشی قرار می دهند؛ اگر چه درست این است که باید آموخت تا با مخالفان با تعامل برخورد کرد و عفت کلام را فراموش نکرد، ولی اگر کمی انصاف داشته باشیم، باید این مردم رنج دیده، زخم خوره، غارت شده و نا امید به آینده را درک کرد؛ مگر نه این است که ۴۲ سال تحمل کردند؛ تا زبان به شِکوه باز کردند، زبانشان را بریدند؛ تا دهان باز کردند، دهانشان با سرب داغ خاموش شد و تا اعتراض کردند، زندان و شکنجه و حصر نصیبشان شد.
آقای تاج زاده چرا به جای همسویی با مردم در به انزوا کشیدن رژیم و اعتراف به این که:
- رژیم توان اداره جامعه را ندارد؛
- نه توان و نه اراده مهار گرانی و تورم بیدادگر را ندارد؛
- در مقابله با فساد و رانت و دزدی، تا قطع اعضای بدن سارقان خُرد را با توحش بسیار عمل می کند، اما در جلوگیری از اختلاسهای میلیاردی چهرههای ریز و درشت حکومت، "ناتوان" است؛
- برای مقابله با بیکاری و تلاش به کاستن فاصله بین فقر و ثروت، ناشی از حقوقهای نجومی و اختلاس های میلیاردی از یکسو، و حقوق بخور و نمیر کارگران هیچ صورت نمیگیرد؛
- جوانان آینده ای ندارند و همه خواهان فرار ازکشور هستند؛
- محیط زیست در حال نابودی است؛
- سپاه تمام مراکز قدرت اقتصادی را در دست دارد، و اکنون برای بدست گرفتن قدرت دولتی هم خیز برداشته است؛
- شکست سیاست خارجی که اظهر من الشمس است؛ دشمن تراشی و ایجاد تشنج و نا امنی و حمایت از حزب الله و هدر دادن پول و ثروت کشور که خود مردم ما بیش از هر کس به آن نیازمندند؛
- و ...
همه این موارد را با مردم مطرح کنید، تا که حداقل مردم با بیتفاوتی، به رژیم نشان دهند که دیگر امیدی به رژیم ندارند؛ مردم به پای صندوق های رای نیایند و انتخابات رژیم را بایکوت کنند. چه بسا این حرکت مردم در گذر از رژیم مؤثر واقع شود. مردم باید با بی تفاوتی خود نسبت به انتخابات، و عدم حضور در پای صندوقهای رأی، نشان دهند که دیگر رژیم هیچ اعتباری نزد آنان ندارد.
اگر چه می دانیم هنوز هستند کسانی که با استفاده از رانتهای اهدایی از جانب حکومت، با تمام وجود به این رژیم وابستهاند، و از رژیم و کاندیداهای مورد نظر آن حمایت خواهند کرد و در نهایت نام این کاندیدا نیز از صندوقها بیرون خواهد آمد؛ ولی با پرداختن آقای تاج زاده به مواردی که در سطور بالا به آنها اشاره شد، در تاریخ ثبت خواهد شد که حداقل ایشان به وظیفه ملی و انسانی خود عمل کرده است .