شورش تاریخی گسترده در میانمار علیه ارتشی بی رحم

در میانمارکه به برمه هم شهرت دارد، گروههای غیرنظامی - شاید متحدتر از همیشه -در حال ایجاد مقاومتی شجاعانه علیه دیکتاتوری نظامی خونخوار هستند. میانمار کشوری با تنوع قومی عظیم، زبانها و مذاهب زیاد و تبعیض جنسی بسیارپایدار است. چنین مبارزه جویی اشتیاق نومیدانه ای را برای دموکراسی واقعی بازتاب میدهد.
درانتخابات نوامبر 2020، زمانی که حزب ارتش با 83 درصد باخت، ژنرالها نتیجه انتخابات را تقلبی خواندند. دراول ماه فوریه، آنها دولت غیر نظامی آنگ سان سوکی را برکنار کردند. چهار روز بعد، فعالین اقلیتهای قومی، کارگران زن نساجی، دانشجوها، دراعتراض به بیعدالتی به خیابانها آمدند. ارتش، معروف به تاتمادو، از آنزمان شورشیان را کشتار و دستگیر کرده است. تا کنون، نزدیک به1.000 نفر کشته شده اند، چندینهزار نفر دستگیر شده اند، و دههاهزار نفرتحت قانون بیرحم جنگی تبعید شده اند.
اگرچه اتحادیهها تا سال2011 غیر قانونی بودند، اما کارگران عضو و غیرعضو اتحادیه ازتمام بخشها با موجی از اعتصابها علیه کودتا اعراض کرده اند، در آخرماه فوریه، میلیونها نفر دست به اعتصاب عمومی زدند. کارکنان پزشکی بیمارستانهای دولتی را تعطیل و کلینیکهای رایگان به راه انداخته اند. "اعتصاب خاموش" سراسری خیابانها را تهی از میلیونها نفری کرده است که در خانه مانده اند. در 7 ماه می، اتحادیههای مهم خواستار اعتصاب کامل شدند. اقتصاد میانمار فلج شده است.
تا اوایل ماه می نیروهای هوادار دموکراسی به صورت فزاینده ای درگیر مبارزه مسلحانه بودند، که از سوی شبه نظامیان مستقر در مناطق مرزی قومی که ارتش درحال بمباران هوایی مرگبار آنجا هست هدایت و آموزش میبینند. با معلوم بودن میزان عظیم مخالفت و بیرحمی تاتماندو، برخی سربازها از اعتراض کنندهها دفاع و محافظت میکنند! شورش گسترده تر از همیشه است، به موازات آن که نیروها یک پارچه میشوند ،مقاومت مسلحانه رشد میکند، و درخواستها برای کمک بینالمللی بیشتر میشود.
شرایط تحمل ناپذیر
میانمار کشوری تقریبا 55 میلیون نفری است که سرانجام در سال 1948 از 120 سال اشغال استعماری بریتانیا رهایی یافت. میانمار پس از استقلال با بی ثباتی عظیم سیاسی و اقتصادی دست به گریبان بود و دههها از حاکمیت ارتش رنج برد. سیستم اقتصادی امروز آن «سرمایهداری خاکی» (رنگ لباس ارتش-مترجم)توصیف میشود، کشوری تحت سلطه ارتش که در جنوب شرق اسیا مستقر است.
ملیتهای قومی تقریبا یکسوم جمعیت و نیمی از ساکنین مناطق خشکی کشور را تشکیل میدهند. نفوذ بامار، قوم مسلط و ممتاز میانمار، به انتخاب آنگ سان سوکی منجر شد، که خود او دختر بنیانگذارارتش برمه است. دولت او قدرت را از ارتش گرفت. و او از نسل کشی روهنگیای میانمار در افکارعمومی جهانی دفاع کرد. بسیاری از اعتراض کنندهها خواهان بازگشت او به قدرت هستند، اما اقلیتهای قومی، که مدت طولانی مورد سوء استفاده قرار گرفته اند، به عنوان« پّستها» جدا شده اند و به کارهای با کمترین دست مزد وادار شده اند ،علیه یک دیگر چاله میکنند.
سرمایهدارهای جهان از نیروی کار به صورت ناامیدکننده ای فقیر برمه سود میبرند و مالک بخش اعظم ثروت کشورهستند. میانمارمنابع طبیعی فراوان از جمله برنج، سنگهای قیمتی(جواهر)، نفت و گازدارد. چین و تایلند طرف بیش از نیمی از ارزش تجاری کشورهستند، در حالیکه سنگاپور، به تنهایی بزرگترین سرمایهگذار خارجی در میانمار است. صنعت نساجی دومین صنعت صادراتی کشور و تحت تسلط سرمایه داران چینی و ویتنامی است که از دستمزدهای قحطی زده میانمار سود میبرند.
ستم دیده ترین سرمشق
از همان آغاز، قویترین مقاومت در برابرتاتماندو(ارتش) از سوی کارگران سازمان یافته صورت گرفت، که بسیاری از آنها از اتحادیههای مستقلی هستند که کارگران نساجی، معلمان و کارکنان پزشکی – بخشهایی که به طور برجسته متشکل از زنان است- را نمایندگی میکنند.
استر زی ناو، 28 ساله از قوم کاچین، که اولین اعتراض بزرگ را در 6 ماه فوریه هدایت کرد، حزب سیاسی سو کی ،اائتلاف ملی برای دموکراسی (NLD)را به خاطر آن که « تمام مسائل مناطق قومی را نادیده گرفت» و اقلیتها را به«شهروندان درجه دو در کشور خودمان» تبدیل کرد مورد انتقاد قرارمیدهد. رهبر فمنیست دیگری تاکید میکند که « اولین کسانی که علیه دیکتاتور نظامی به خیابان ها آمدند... زنان جوان کارگران کارخانه بودند.»
گروههای قومی میانمار دههها برای حق تعیین سرنوشت مبارزه کرده اند، و درموارد بسیاری دروضعیتی غیررسمی قرار دارند که نظارت، مدارس و خدمات عمومی را فراهم می کنند. بیش از دو جین شبه نظامی آموزش دیده قومی نقش فزاینده ی مهمی در مبارزه ایفا میکنند. بسیاری اکنون شیوه دفاع از خود مسلحانه آنها با مخالفان شهری را به اشتراک میگذارند.
به خاطر موقعیت تحقیرشده و غیر قانونی ، صد ها نفر از فعالان LGBTQ+ دگرباشان جنسی هم به مبارزه پیوسته اند و به حمایت فزاینده از حقوقشان در دموکراسی آینده امیدوارند.
دانشجویان بی باک، ناامید از بقا و آینده، در کمیته اعتصاب عمومی ملیت ها (GSCN)، که اعتراض های کشوری را هماهنگ می کند با کارگران نساجی همکاری میکنند. برنامه کمیته...خواهان یک دموکراسی است که در آن ملیتها نمایندگان برابر دارند.
آینده چه می شود؟
فعالان کفجامعه در کشورهای بسیاری خواهان واکنش دولت هایشان هستند. ایالات متحده امریکا انتقال یک میلیارد دلار از برمه به بانک فدرال امریکا را فلج و تجارت سنگهای قیمتی را تحریم کرد. اما تحریمهای بریتانیا، اتحادیه اروپا تا حد زیادی افراد را هدف گرفت. انجمن ملتهای شرق آسیا(اسه آن)، که خود آن از رژیمهای سرمایهداری خاکی تشکیل میشود، مانند چین و روسیه خواهان« راه حل مسالمت آمیز» شده است. همه آنها به صورت سر راست تحریمها را رد کرده اند. آنها از اقتصاد میانمارسود میبرند، و مایل نیستند کسب و کارها گسسته شوند.
درمقابل، نیروهای هوادار دموکراسی خواهان هدف تحریم قرار دادن کسب و کارهای تحت مالکیت و کنترل ارتش، تحریم تسلیحاتی جهانی، و پایان دادن به حملات هوایی تاتماندو به سرزمینهای قومی، ومتوقف کردن شرکتهای نفتی خارجی که با ارتش میانمار دادوستد میکنند، و70 درصد ازعملیات آنها از سوی صنعت نفت پشتیانی میشود، هستند. مهم ترین مسئله بازداشتن دولتهای بزرگ جهان از دخالت نظامی است.
لازم است اتحادیههای(کارگری) بینالمللی، کوچک یا بزرگ، به سازمان دادن مشتاقانه صندوق اعتصاب و کمکهای انسان دوستانه بپردازند. فشار شدید جهانی کف جامعهها برای متوقف کردن کسب و کار سودمند شرکتی در معامله با دیکتاتوری میانمار یک باید است.
قیام جاری برمه ، شجاعت، مهارتها و همبستگی طبقهی کارگر به شدت متمایز آن را اثبات میکند. همانطور که مورخ برمه ای تانت مینت یو میگوید،« در نهایت نوعی انقلاب باید رخ دهد» انقلابی برای« تغییر درمیان خطوط قومی، به سوی جامعه ای عادلانه تر و آزادتر برای تمام مردم برمه».
امروز، مردم علیه ارتشی اعتصاب به راه میاندازند که با هر رگ وپی خود به سرمایه دارانی بسته است که آنها را سرکوب میکند. مبارزه آنها برای دموکراسی میتواند به صورت منطقی به مبارزه علیه خود سیستم سود سرکوبگرمنجر شود و شورشهای همانندی رادرمنطقه شعله ور سازد.