ستاره ی امید!

ستاره ی امید!
به دومین کنگره ی حزب چپ
در آفتابی ترین روزِ پائیز
نشسته روبه رویِ پنجره ام
پرنده ای رهگذر
برتنِ تکیده ی شاخسارِ بی برگِ چنار
سرد وُ تلخ می خواند
میانِ برگ ریزانِ زرد
از امیدی دیرسال
و
بغضِ گلویش
گاه سبز می کند
نگاهم را
و
گاه چشمانم را
از اشک سرشار
و
حلقه هایِ اندوه
زنجیروار
بیرون می شوند
از سینه ی آهم
با این همه
دست می برم
به سویِ ستاره ها
تا سقفِ آسمان
رسول کمال
۰۷−۱۱−۲۰۲۱