ژرفش همه سویه بحران درایران وگذار از جمهوری اسلامی

مرغ را پر میبرد تا آشیان
پر مردم همت است ای مردمان
مولانا
با افزایش تنش میان حکومتهای ایران و آمریکا و شدت گیری تحریمها از سوی دولت ترامپ علیه جمهوری اسلامیو جلوگیری از فروش نفت، و ناکارامدی حکومت اسلامی در سروسامان بخشی به امور مردم و چپاول سرمایه ملی از سوی دست اندر کاران نظامیوامنیتی و اداری رانت خوار این نظام، هرروز دامنه ی بحران اقتصادی واجتماعی و سیاسی در کشور گسترده تر و با افزایش بیکاری و تورم و سرکوب سخت اعتراضها ومخالفتهای مدنی وسیاسی ،عرصه ی زندگی بر میلیونها ایرانی تنگ تر و نارضایتی و خشم مردم از اوضاع اسفبار کشور بیشتر میشود. این وضعیت اسفبار و غیر قابل تحمل، کارگران و کارمندان و بازنشستگان ودانشجویان و دیگر قشرهای میانه و پایینی جامعه و همچنین کنشگران سیاسی و مدنی ایرانی در درون و بیرون کشوررا به واکنشهای جدی تر برمیانگیزاند.
یکی از این واکنشها بیانیههای 14 تن از هم میهنان ما در ایران است که در نخستین نامه شجاعانه خود خواستار استعفای خامنه ای و تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامیشدند و در دومین بیانیه شان به روشنی تاکید ورزیدند که:
ما جمهوری اسلامیرا نظامیبرآمده از قوانین استبدادی میدانیم و با نشانه رفتن دقیق مبانی و مظهر مفاسد این نظام که همانا قانون اساسی و جایگاه ولی فقیه و رهبری ست ، خواستار مطالبات بر حق خودو بخش وسیعی از مردم خویشیم. ما با کلیت این حکومت و حاکمیت و همه نهادها و قوای آن مخالفیم و معتقدیم هیچ راهی برای بازسازی و نوسازی این رژیم وجو د ندارد. ما چهارده تن در پی گذار کامل و مسالمت آمیز از این رژیم - ایران ویران کن - و در پی برپایی انتخاباتی آزاد هستیم.
این کنش سیاسی که تاکنون در داخل و بویزه خارج کشور با پشتیبانی شمار زیادی از کنشگران سیاسی و مدنی روبرو شد، از جمله نشانه ی آنست که وضعیت بحرانی کنونی کشور دیگر با شعارهای اصلاحی درون و برون حکومتی قابل توجیه نیست و شعار- اصلاح طلب ، اصولگرا دیگه تموم ماجرا -که یکی از شعارهای پر بسامد قیام و خیزش سراسری دی ماه 96 مردم ایران بود هرروز نماد وبروز بیشتری میابد. ناکارآمدی حکومت اسلامیدر گسترههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سرکوبگری و استبداد و غارتگری بی سابقه ی – مغول وار- دست اندرکاران این نظام سبب شده است که پس از جنبش سبز سال 88 ، مردم ایران دیگر بار از سال 96 پا به میدان نبرد بگذارند و با شیوههای گوناگون برای دستیابی به حقوق از دست رفته انسانی خود با نظام ولایت فقیه به مبارزه و رویارویی برخیزند. خواستهای این 14 نفر را باید در همین راستا ودر ادامه مبارزات خستگی ناپذیر سیاسی و صنفی و اجتماعی و فرهنگی قشرهای گوناگون مردم ایران علیه حکومت استبدادی ولایت فقیه ارزیابی کرد. نامههای این هم میهنان ادامه نرم و آرام و محدود انفجار سیاسی سراسری دی ماه 96 است.
قیام قشرهای متوسط و پایینی در دی ماه 96 در حدود 160 شهرکشور که همچون غرش رعدی در آسمان بی ابر، فضای سیاسی ایران را به لرزه در آورد و نزدیک به دو هفته ادامه یافت، چرخش مهمیدر مبارزات مردم علیه نظام ولایت فقیه بود که توجه درخور وشایسته ای از سوی اهالی سیاست و تحلیل گران بدان مبذول نشد. چندی پیش دو تن از مقامات سیاسی حکومتی نزدیک به حسن روحانی – ربیعی و آشنا -از آمار دقیق شهرهایی که در آن حرکتهای مردمیدی ماه انجام یافته بود پرده بر گرفتند و آشکار گشت که در 160 شهر مردم به جان آمده از استبداد و فقر و تبعیض و بیکاری و غارت به میدان آمده بودند. تا پیش از آن در بهترین حالت و حتی در رسانههای نیرومند خبری از 90 شهر شورشی سخن در میان بود.
نبود سازمانهای سیاسی مردمیسراسری نیرومند و ترکیب قشرهای اجتماعی به میدان آمده در دی ماه و سانسور و سرکوب شدید حکومتی سبب عدم دسترسی به اطلاعات دقیق و همراه با جزئیات از قیام 96 شده است . نداشتن اطلاع دقیق از شکلهای کنشهای مردمیونوع رویارویی آنها با نهادهای نظامیو امنیتی رژیم ، درس گیری از این قیام برای روبدادهای مردمیآینده را دشوار میسازد. نهادهای حکومتی کشتن 35 نفر از تظاهرکنندگان و دستیگری بیش از 5000 نفر از مردم معترض را اعلام داشتند . بدون تردید آمار کشته و دستگیر شد گان بسی بیش از این تعداد و حداقل دوبرابر آن است. بروفق اطلاع یکی از نهادهای دانشجویی تهران هنوز 150 نفر از دانشجویان دستگیر شده در دی ماه 96 در زندان بسر میبرند. سکوت و کم توجهی به این رویداد بسیار مهم چند دهه گذشته و عدم بررسی و بی توجهی به اهمیت آنرا در گسترههای گوناکون میتوان دید. شاید یک مقایسه تاریخی جالب باشد. شورش شماری اندکی از قشرهای سنتی و واپسگرا در دفاع از آیت الله خمینی در سال1342 در سه شهر ایران هنوز هم به عنوان یک حماسه سراسری بزرگ از سوی روحانیت حاکم و دستگاههای آوازه گری وابسته به آن در بوق وکرنا دمیده و در باره ی آن داستان سرایی میشود. اما نه از کشته و زخمیشدگان قیام دی ماه و نه از بازداشت شدگان و شکنجه دیدگان و محکوم شدگان این رویداد مهم ونه از اهمیت آن همچون نقطه ی عطفی در روند مبارزات مردم ایران در تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی سخنی جدی در میان است. باید امیدوار بود که خانوادههای کشته و زخمیشدگان و همچنین زندانیان قیام دی ماه و وکیلان آنان همانند آسیب دیدگان جنبش سبز سکوت را بشکنند و پا به میدان فضای عمومیبگذارند و اهل سیاست و پژوهشگران مسائل اجتماعی و سیاسی هم به سهم خود توجه بیشتری به آن پیدا کنند
قیام دی ماه 96 دارای ویژگیهایی است که به شماری از آنها میپردازم
1 . گستردگی جغرافیایی قیام
همانگونه که اشاره شد تودههای ناراضی از حکومت اسلامیو خشمگین از بی عدالتیها و فقر و استبداد، در 160 شهر کشور دست به اعتراض و تظاهرات زدند که یک کنش سیاسی گسترده و بی سابقه بود. حتی در دوره انقلاب سال 57 هم با جنبشی همزمان در این حد از گستردگی در 160 شهر حتی در ماههای پایانی سال 57 روبرونبودیم . در جنبش سبز سال 88 برغم اهمیت بسیار زیاد آن در روند تاریخی جنبش دمکراسی خواهی مردم ایران هم ، اعتراضها و تظاهرات بیشتر در چند شهر بزرگ صورت پذیرفت؛
2 .ترکیب جمعیتی اعتراض گران از قشرهای پایینی و میانه تشکیل میشد؛
3. بر وفق دادهها بیشتر اعتراض گران را جوانان زیر 30 سال تشکیل میدادند؛
4. اعتراضات مد ت زیادی به درازا نکشید و در کمتر از دو هفته به شدت سرکوب شدند؛
5. این قیام سراسری بدون وجود سازمانها ی سیاسی کنشگر وبدون رهبری معین و چهرههای شناخته شده مدنی وسیاسی صورت پذیرفت؛
6. نظام سیاسی و روحانیت حکومتی را هدف گرفت ، از جمله در برابر 60 دفتر امام جمعهها در شهرهای گوناگون تظاهرات شد؛
7. شعارهای تند ضد حکومتی و ضد نظام اسلامیو دگرگونی طلب سرداده شد.
بررسی شعارهای سرداده شده در قیام دی ماه که بیانگر ژرفای نارضایی تودههای میلیونی است نشان میدهد که بخش بزرگی از مردم ایران خواهان دگرگونی ساختاری در نظام کنونی و گذار از جمهوری اسلامیهستند. در واقع آنچه در بیانیههای 14 کنشگر سیاسی شجاع مطرح شده است ، ادامه مضمونی خواستهای مردم معترض دی ماه 96 در شهرهای گوناگون است که با شعارهای زیر، حکومت اسلامیو رهبری آنرا را هدف گرفته بودند
"چپاول و گرونی ، زمان سرنگونی"، "ملت گدایی میکند، رهبر خدایی میکند"، "مرگ بر گرانی، مرگ بر دیکتاتور" "اسلام رو پله کردید، مردم رو ذله کردید"، "آخوندا حیا کنید، مملکت رو رها کنید"، "مرگ بر جمهوری آخوندی"،
"جمهوری اسلامیمرگ به نیرنگ تو "، "مرگ بر اصل ولایت فقیه"، "اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا"، "این همه لشگر آمده، علیه رهبر آمده"، "خامنه ای حیا کن، مملکتو رها کن"، "رفراندم رفراندم ، اینست شعار مردم"
"استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی"!
این شعارها نشانگر گسست آشکار و روشن بخش بزرگی از ملت ایران و شاید اکئریت مطلق آن از نظام ولایت فقیه و در واقع ، نه به جمهوری اسلامی است، گسستی که قیام دی ماه را چون نقطه ی عطفی در چهار دهه ی عمر این حکومت برجسته میکند و نوید بخش فصل نوینی در مبارزه آزادی خواهانه و عدالت جویانه مردم ایران است . هزاران اعتصاب و گردهمآیی و تظاهرات کارگران و کارمندان و بازنشستگان و دانشجویان و زنان در یک سال وچند ماه گذشته و اقدام اخیر نویسندگان بیانیهها ی 14 نفره را در تداوم این خیزش سیاسی – اجتماعی مهم میتوان ارزیابی کرد. کنش سیاسی 14 نفره که خواستار استعفای رهبر نظام و گذار و عبور کامل از جمهوری اسلامیو برقراری – حکومتی دموکراتیک و سکولار که اعلامیه جهانی حقوق بشر سرلوحه مجلس آینده اش برای تدوین و تبیین یک قانون اساسی مدرن باشد- ، اصلاح طلبی و اصلاح طلبان و مجموعه نظام را پشت سر مینهد و همانگونه که در شعارهای قیام دی ماه شنید یم پایان ماجرای اصلاح طلبی حکومتی و نقطه پایان اصلاح طلبی در میان کنشگران سیاسی بیرون از حاکمیت را نوید میدهد. شمار زیادی از اصلاح طلبان حکومتی همچون محمد خاتمیو ابطحی در واکنش به حرکت توده ای دی ماه آنرا محکوم کردند و از سرکوبها و جنایت پیشگان پشتیبانی نمودند. ابطحی با گستاخی نوشت که تظاهرکنندگان بی هدف و بدون خواسته ی مشخص اصل نظام را نشانه رفتند و به خشونتهای غیرقابل توجیه رو آوردند. جالب آنست که هیچ گزارشی از سوی نیروهای امنیتی و نظامیدر باره ی استفاده از اسلحه گرم و یا سرد از سوی مردم بجان آمده منتشر نشده است و این نیروها هیچگونه تلفاتی نداشتند. ادعای ابطحی و دیگر افراد اصلاح طلب در واقع جز دروغ و تهمت زنی و خوش رقصی برای هسته ی سخت قدرت و سرکوبگران نظامیامنیتی نبود.
اوج گیری مبارزات مزد و حقوق بگیران ایران که روشن ترین نمودهایهای آن مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه و فولادسازی اهواز و اعتصابهای سراسری معلمان و رانندگان کامیون و اعتراضهای گسترده ی بازنشستگان بود، نشان داد که ژرفش اجتماعی اقتصادی وسیاسی بحران درکشور یک روند عمومیو فراگیر است و کمتر استان و شهر و واحد تولیدی و خدماتی از آن برکنار است. بر وفق آمارها در سالهای 97 و98 نزدیک به 2000 مورد اعتصاب و گردهمایی اعتراضی از سوی قشرهای گوناگون اجتماعی صورت پذیرفته است وبا آنکه تقریبا همه ی آنها در راستای استیفای حقوق صنفی بوده است اما چون نظام اسلامیبا آنها رویارویی میکند و ناکارآمدیها و غارتگریها وابستگان نظام سب ساز وضعیت فاجعه بار کنونی است همه کنشهای مردمیدر عمل جنبه سیاسی مییابد. به موردهای یادشده ی اعتراضی باید جنبش بانوان قهرمان ایرانی علیه آپارتاید جنسیتی و حجاب اجباری و لگد مالی پایه ای ترین حقوق زنان را افزود که مبارزه ی سراسری وبی وقفه و شجاعانه ودر خور ستایش زنان ، از جمله در جهت رفع حجاب اجباری یکی از چالشهای بزرگی است که جمهوری اسلامیبا آن روبرو است.
تا زمانی که حرکتهای اعتراضی مردمی، جدا جدا و بدون هماهنگی و سازماندهی آشکار و پنهان سراسری انجام پذیرد وسمت وسوی آشکار سیاسی پیدا نکند دایره تائیر گذاری آنها برای انجام دگرگونیهای بنیادین و فراروی از نظام کنونی و نه به جمهوری اسلامیدر گستره عمل سیاسی ، قطعی وکارساز نخواهد بود. با آنکه رژیم جمهوری اسلامیدر عرصهها ی بین المللی و داخلی با بزرگترین چالشها و بحرانهای دوران زندگی خود روبروست ودر هردو عرصه ، امکان واقعی دگرگونیهای اساسی فراهم است ، اما بدون به میدان آمدن همه ی نیروهای مخالف و بدون حرکتهای سازمان یافته و در صورت خیزشهای بزرگ همچون قیام دی ماه ، بدون وجود افراد و گروهها و سازمانهایی که نقش هدایت و سازمان دهی و رهبری جنبش توده ای را به عهده بگیرند موفقیت قطعی و دگرگون ساز به آسانی میسر نخواهد بود. ایجاد هستهها و محفلهای سازمانی پنهان در شهرها وروستاها و در میان قشرهای معترض و پایه گذاری نهادهای مدنی وصنفی آشکار و پشتیبانی هم سویه از سازمانهای مردم نهاد موجود- هر چند هم کوچک و کم توان - ، وظیفه هر ایرانی میهن دوست برای نجات کشور از چنگال ملایان و رهایی از وضعیت بحرانی کنونی است .
باید امیدوار بود که بویژه کنشگران مدنی و سیاسی مبارز درون کشور به اقدامهایی از این دست- بیانیههای 14 نفر- واکنش مثبت و حمایت آمیز نشان دهند و با ابتکارها و تدبیرهای گوناگون در همسویی و هم آوایی با برآمدهایی ازین دست همراه و همگام گردند. باید دید که در فرایند گذار مسالمت آمیز از جمهوری اسلامیبه یک جمهوری دمکراتیک لا ئیک که در آن دین و حکومت از هم جدا خواهند بود با چه شکلهای نوییی از مبارزه روبرو خواهیم شد.
برای رفع خطر جنگ و پایان تحریمهایی که از سوی تندروترین وهار ترین گروههای جنگ طلب آمریکایی و متحدانشان - که البته هسته ی سخت قدرت در ایران در دامن زدن به خطر جنگ و ادامه تحریمها نقش مهمیایفا کرده است - گریبان گیر مردم ایران شده است و برای آنکه ایرانی آباد و آزاد و مرفه و پیشرفته ومدرن و صلح جو داشته باشیم، هیچ راهی جزادامه مبارزه ای جدی و همه سویه وسراسری با حکومت استبدادی و سرکوبگرجمهوری اسلامی وجود ندارد.
نه به خطر جنگ و جنگ طلبان خارجی و نه به تحریمهایی که مردم رنج کشیده و آسیب دیده ایران را هدف گرفته اند از رهگذر نه به جمهوری اسلامیمیگذرد. این یک وظیفه ی ملی و میهنی است وهمه با ید با هم بکوشیم و دست در دست یکدیگر در این راستا در داخل و خارج کشور ، گامیبه پیش برداریم.