من از آبان،،،
چگونه‌ بغض برچینم،
که آبادان به خون خفته است،
ورنگین جامگان چون برگ می‌ریزند،
گلایول‌های سبز و ارغوان همراه،
غرق اند در کف سرخاب،
هزاران حنجره خونرگ،
هزاران حنجره فریاد،
من از آبان چگونه بغض برچینم،
که آبادان به خون خفته است،


Source URL: https://bepish.org/node/7040