به نام آینه درد و رنج

م. شفق
به نام آینه درد و رنج
در آن هشت بهار
به نام خاک تفته
به نام شوره زار
به پیوند دستهای ویرانگر کاخ ظلم
به سرخی نام بلوچ
به تکه های تن من
به خشم و خروش زن و مرد
در آن جمعه ی کارزار
به نام من و تو
به پیوند ما
به هر سربدار.