طبقاتی شدن آموزش عالی ثمرە خصوصی سازی و بی حقوق سازی است!

روزنامە "جهان صنعت" کە بطور خاص نقش سخنگو و مدافع بخشی از تولید کنندگان را دارد و عموما مدافع بخش خصوصی وخصوصی سازی است در این هفتە با انتشار مقالەای بە طبقاتی شدن شدید آموزش اذعان نمودە است. روزنامە در این مقالە کە با عنوان (نابرابری فزایندە در دانشگاە)منتشر کرد با استناد بە آماری کە از مصاحبە«منصور کبگانیان» یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با شبکە چهارم تلویزیون مطرح شدە بە برسی علل و سبب نابرابری در آموزش عالی پرداختە است.
بە گفتە عضو شورای انقلاب فرهنگی بیشتر ورودی دانشگاە ها و کسانی کە بهترین ردە های کنکور را بە خود اختصاص دادەاند از میان کسانی هستند کە در مدارس خصوصی و یا مدارس نمونە دولتی دیپلم خود را گرفتەاند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی ظاهرا از اینکە گروەهای "برخوردار" یا در واقع فرزندان ثروتمندان و آقازادگان در دانشگاە ها و آموزش عالی هم موقعیت برتر طبقاتی خود را حفظ کردەاند، ظاهرا اظهار نگرانی نمودە و آمارهایی هم ارائە دادە است کە حرف او را تائید می کنند.
"این اطلاعات از این قرار است؛ سهم مدارس و دهکهای مختلف از رتبههای زیر ۳۰۰۰ کنکور: «دهک اول، دوم و سوم (کمبرخوردار): ۲ درصد»، «دهک ۸، ۹ و ۱۰ (برخوردارترین): ۸۰ درصد»، «دهک اول (ضعیفترین): ۲ دهم درصد»، «دهک دهم (ثروتمندترین) ۴۸ درصد»، «مدارس دولتی: ۳/۲ درصد» و «مدارس غیردولتی: ۸۰ درصد» در رشتههای پزشکی و دندانپزشکی:«دهک اول: ۳/۱ درصد» و «دهک ۸ و ۹ و ۱۰: ۸۶ درصد» در برق شریف:..."
روزنامە جهان صنعت اما در برسی خود تلاش کردە است کە علت سیطرە و برتری فرزندان ثروتمندان در آموزش عالی را در تورم خلاصە کند و عامدانە بە جهت اینکە نقش خودش را در قضیە از دید افکار عمومی پنهان سازد از کنار مسائل مرتبطە دیگر عبور کردە است.
این آمار ابدا تازگی ندارد و در گذشتە کە ابعاد تورم هم اندکی کمتر بود یکی از چهرە های وابستە بە جریان موسوم بە "عدالتخواە" در ویدویی آمار مشابەای با ذکر دلایل و جزئیات آن ارائە کردە بود. بنا براین اگر چە انگیزە عضو شورایعالی انقلاب فرهنگی از اعلام آمار نامعلوم است، آمار تازە هم نیست و روزنامە جهان صنعت هم بعید می دانم پیش از این با قضیە برخورد کردە باشد.
البتە تاثیر تورم روی هزینەها و گسترش فقر قابل انکار نیست. اما طبقاتی شدن آموزش کە فقط منحصر بە آموزش عالی هم نیست ریشە ها و عوامل مهمتر دیگری هم دارد، کە نام بردن از آنان برای روزنامە جهان صنعت و جریانی کە هموارە از خصوصی سازی ولنگ واز همە چیز، از آموزش و درمان گرفتە تا همەی منابع طبیعی حمایت کردە و می کند، بە صلاح آن نبودە است. کلا این نوع نقد فرافکنانە است.
خصوصی سازی و پولی سازی آموزش، همراە با تلاشهای کە برای منجمد کردن دستمزدها از طرف محافل وابستە بە سرمایە داری ایران کە غالب شان هم از خصوصی سازی آموزش و همراە با آن سرکوب مزدی حمایت کردەاند، یقینا و بە مراتب نقش عمدە تری در طبقاتی شدن از صدر تا ذیل آموزش داشتە و دارند و با کاهش تورم نیز ممکن است اندکی تغییر کنند، ولی اساس شان سر جای خود باقی خواهند ماند.
تشکلهای صنفی معلمان بە همراە سایر نیروهای دمکراتیک و عدالتخواە سالهاست کە نسبت بە خصوصی سازی و پولی شدن امر آموزش و طبقاتی شدن آن زنهار باش دادە و برای آن بهای سنگینی پرداختە و هم اکنون نیز با اسارت در زندانها دارند این بها را می پردازند.
مسلم است کە در مدارس خصوصی با شهریە های کلانی کە می گیرند، می توانند نخبە ترین معلمان و آموزش یاران را برای آموزش فرزندان ثروتمندان بە استخدام خود در آورند و امکان وکیفتی را برای دانش آموزان فراهم کنند کە در مدارس دولتی محروم شدە از بودجە و امکانات کافی آرزوی دست نیافتنی تلقی می شود، بنا بر این جای شگفتی نیست اگر اقلیت کوچکی از فرزندان ثروتمندان کە از رفاە و آسایش و امکانات خوب برخوردار بودەاند بتوانند دست بالا در آموزش عالی را هم از آن خود کنند.
بر اساس آمار های رسمی، هر سالە صدها هزار دانش آموز کە بضاعت و امکان کافی برای تحصیل حتی در مقطع ابتدایی را ندارند و یا قبل از اخذ دیپلم مجبور بە ترک تحصیل و راهی بازار کار شدە یا بە خیل فزایندە کودکان خیابانی می پیوندند و در معرض انواع مخاطرات قرار می. حالا هم دولت بجای فراهم کردن امکان تحصیل کودکان دارد با طرح های نظیر استاد شاگردی بە این وضعیت مشروعیت می بخشد و با این طرح عقب ماندە بە آموزش نیروی کار متخصص آسیب . وارد می کند. سالهاست کە این سیاستها در جامعە دنبال می شود محافل سرمایە داری هم از عواقب آن مطلع اند ولی نە تنها اعترضی و تلاشی برای متوقف کردن آن نمی کنند، بلکە بە غیر از مواقع نادری کە احساس می کنندتصمیمی گرفتە می شود کە بە منافع خود آنها هم لطمە وارد می کند، از آن حمایت می کنند. جای دور نرویم، نمونە های بسیاری را می توان بر شمرد. نمونەهای همچون بحث دستمزد، تغییر حداقل های حمایتی، خصوصی سازی آموزش و بهداشت و بسیاری دیگر. اینها درست است کە بە قول خودشان بە ضرر نابرخوردار ها و بقول ما بە فقر کشیدە شدگان آسیب می رسانند و بە تضاد و قطب بندی های و تضاد طبقاتی در جامعە دامن می زنند و بر سود سرمایە داران می افزایند، ولی در دراز مدت بسود خود آنها هم نیست. چون در کشوری با وجود این همە تضاد و شکاف و فقر و تبعیض هیچکس در آسایش و آرامش نمی تواند کار و زندگی کند حتی اگر همە کشور را از پاسدار وآخوند، زندان و دژ پر کنند.
آری برتری در آموزش عالی حکم تثبیت و تضمین سلطە ثروتمندان بر ارکان کشور را هم با خود بە همراە دارد.