رفتن به محتوای اصلی

سندرم جدید سهم خواهی زیر پوشش هشدار به سوریه‌ای شدن! (بخش دوم و پایانی)

سندرم جدید سهم خواهی زیر پوشش هشدار به سوریه‌ای شدن! (بخش دوم و پایانی)

 

"حقیقت که مادر او تاریخ است، رقیب زمان، امانت دار اعمال، گواه گذشته، سرمشق وشناخت حال وهشدار آینده است." دون کیشوت

 

امروز از نظر من چگونگی برخورد با جمهوری اسلامی بطور صریح و آشکار بدون اما و اگر! و تلاش برای اتحاد عمل با دیگر گروه های مخالف رژیم نشانه پایبندی احزاب، سازمان ها و افراد به منافع ملی و آینده کشور است.

تعین کننده این که تا چه میزان می خواهند در عمل مشخص به خروج جامعه از این وضعیت جهنمی ایجاد شده توسط حکومت اسلامی یاری رسانده و در صف مطالبه کنندگان حقوق حقه مردم باشند. حقوقی که چهل سال است از مردم دریغ شده و جامعه را در آستانه فروپاشی کامل در تمامی جهات، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی قرار داده است.

چهل سال زمان کافی است تا ما را متقاعد سازد که ادامه این حکومت چیزی جز ویرانی بیشتر و کشاندن مملکت به ورطه گرداب های عمیق ندارد. هیچ ظرفیت و توانی برای اصلاح و یا حداقل تن دادن به یک اعتدال نسبی که لازمه آرامش اجتماعی و کم کردن از دامنه اضطراب و استرس مردم و فرصت برای سر وسامان دادن به معیشت مردم باشد دراین حکومت وجود ندارد.

حکومتی است فاسد، مستبد، نا بخرد، بازیچه در دست گروه های مختلف! چهل سال است در کمکشی سنگین بین نیروهای تشکیل دهنده حکومت زندگی مردم دست خوش امواجی است که از برخورد و تلاقی منافع این نیروها ایجاد می شود و یک روز زندگی آرام و خوش برای مردم نمی گذارند.

در چنین شرایطی حساس که هم حکومت وهم مردم دارند به آخر خط نزدیک می شوند.

لزوم هر چه بیشتتر روشن شدن خط مشی افراد و گروها به امری لازم و حیاتی بدل شده است!

اصلاح طلبان تکلیف خود را روشن ساخته اند "البته از قبل هم روشن بود! آن ها همیشه بخش جدائی ناپذیر این رژیمند که که بسته به شرایط مختلف گاه اذن دخول در هسته سخت را می یابند وگاه خارج از هسته سخت نقش به اصطلاح تلطیف کننده را بازی می نمایند."

امروز متاسفانه در اوج سرخوردگی مردم از رژیم و بالا آمدن دامنه اعتراض های مردمی رادیکال ترین افراد اصلاح طلب که مایه امیدواری برخی ها برای همراهی و ایستادن در صف مردم و معترضان به حساب می آمدند! با احساس خطر جدی خجالت را کنار نهاده به این نتیجه رسیده اند که باید با رژیم به گونه ائی کنار آمد و با نق و نوق چشم بر عمل کرد حاکم مستبد فرو بست و در کشتی حکومتی نشست و مردم را از اعتراضی که باعث غرق شدن این کشتی در هم ریخته می شود ترساند و بر حذر داشت.

تا کشور به قول آقای زید آبادی به سرنوشت جمهوری "وایمار" گرفتار نشود. "قیاسی مع الفارق" دریغ از یک حمایت ساده از این همه اعتراضات کارگری، اعتصابات معلمان، اعتصاب غذای زندانیان سیاسی، یا اعتراض به فساد عظیم در دستگاه قضائی، فساد های مالی ریز درشتی که حکومتیان، آقایان اصلاح طلب ودولتیان در تاراج اموال مردم مرتکب می شوند! نوع بر خورد با این مفاسد میزان خلوص آقایان را نشان می دهد.

چه امری باعث می شود که کوچکترین واکنشی به این همه ماجراجوئی و صرف هزینه های سنگین برای حزب الله، حماس و سوریه نمی کنند؟ چرا در مقابل راه اندازی دستگاه جدید سرکوب توسط رئیسی زیر عنوان مدافغان حرم دم بر نمی آورند؟ نه اصلاح طلب، نه اعتدالی، نه چهره های به اصطلاح شاخص مصلح هرگز کوچکترین اعتراضی به سرکوب خشن این همه هموطنان شریف و زحمت کش، اهل علم، حرفه و اهل مدارای بهائی انجام نداده اند و در مقابل اجحاف به تحصیل فرزندانشان، تاراج خانه ها وزندانی کردنشان دم بر نیاورده اند!

این چگونه دفاعی از حق مردم است که اجازه می دهند دستگاه سرکوب و جهنمی اطلاعات سپاه دسته دسته فعالان محیط زیستی را به صلابه بکشد در زندان حکم خودکشی برآنها صادر کند و آب از آب تکان نخورد. اصلاحاتشان از کجا آغاز می شود؟

موضع دولت اعتدال نیز مشخص است. بودن در دولت وحکومت به هر قیمت! حضور نعمت زاده ها شریعتمداری ها، و ده ها چپاول گر اقتصادی در دولت و وزیران اهدائی رهبر به کابینه که تنها به گفته های کنایه آمیز روحانی ختم می شود همه و همه نشانه همگرائی نهائی نیروهائی است که یک پارچه می خواهند به هر طریق و زیر هر عنوان که شده از موجودیت جمهوری اسلامی و به تبع آن از موجودیت خود دفاع کنند. قدرت لذت بخش است باید متحدا آن را خفظ کرد.

مسلما در روزهای آتی با سخت تر شدن شرایط اجتماعی و تنگ تر شدن حلقه محاصره اقتصادی ما شاهد اعتراضات گسترده مردم علی الخصوص جوانان نسبت به بیکاری، بی چشم اندازی، فقر، نا برابری، بی کفایتی و لجاجت رژیم در پافشاری نسبت به آنچه که آن ها را خط قرمز خود می داند خواهیم بود.

روز هائی که اگر اپوزیسیون نتواند نقش وجایگاه خود را به درستی ارزیابی کند به خارج از دایره معترضان و مبارزان در میدان پرتاب خواهدشد! حال روزی بد تر از این که دارد خواهد یافت!

هیچ راهی برای اپوزیسیون جدی برای رسیدن به یک حمهوری سکولار بر آمده از دل یک انتخابات آزاد مبتنی بر منشور حقوق بشر، نیست! جز همراهی کامل با نیروهای معترض و رهبران آن ها. تلاش برای ایجاد یک جهبه گسترده با دیگر نیروهای خواهان چنین جمهوری مهم ترین وظیفه اپوزیسیون است. بدون چنین جبهه وسیعی که بتواند اعتماد عمومی و مهم تر اعتماد نسل جوان را جلب کند امکان غلبه بر حکومت مستبد و سرکوبگر ممکن نیست!

ایجاد چنین جبهه ائی مسلما کاریست دشوار!

امری که طی چهل سال امکان پذبر نشده و در دایره تنگ نظری های گروهی و منیت های فردی ناشی از حقارت ذهنی و سخت تغیر پذیری و تهذب ما گرفتار آمده است. هر یک از ما مبارزان قدیمی و سازمان های سیاسی متاسفانه گرفتار در پوست گردوئی هستم که آن را مرکز جهان و خود را پادشاه بلا منازع آن می دانیم. همه چیز و همه کس را از این منظر به ارزیابی وقضاوت می نشینم.اصول گرایانی در سیمای اپوزیسیون خارج از کشور که نمی توانند با خود تسویه حساب کنند!

ما نیز اصول گر، اصلاح طلب و اعتدالی داریم!

سال هاست بر سر هم می کوبیم و بعد چهل سال همان جائی ایستاده ایم که بودیم. دور هم جمع می شویم حرف می زنیم، خط و نشان می کشیم، خودی وناخودی می کنیم، اما و اگر برای افراد وگروه ها می گذاریم، امکان هرگونه نزدیکی به هم دیگر را سلب می کنیم. همان پراکندگی ابدی که در حق اپوزیسیون خارج از کشور گفته می شود.

شعار نزدیکی واتحاد سر می دهیم اما نهایت بازهر کداممان برهمان کشتی شکسته خود می نشینیم و در انتظار باد شرطه که شاید مدد کند ودیدار آشنا را میسر سازد منتظر می مانیم. درد آور است اما چنین است!

هنوز اپوزیسیون پراکنده عمدتا خارج از کشور قادر نیست به جز آن چه که طی سال ها در ذهن خود ساخته است به گونه دیگری فکر کند! قضاوت کند! و عمل نماید.

قادر نیست حداقل تعامل و هم فکری را با دیگران داشته باشد و در جهت رسیدن به یک اتحادعمل با دیگر نیروهای اپوزیسیون که خواهان مبارزه براساس تکیه بر نیروهای داخل کشور و آحاد مردم هستند تلاش نماید.

اپوزیسیون اگر واقعا جدی است باید بتواند بر این دید دگم خود وپیشداوری عادت شده خویش فائق آید و باتمامی نیروهائی که خواهان انتخابات آزاد و دمکراتیک برپایه سکولاریسم وکنار زدن ولایت فقیه می باشند در جهت یک مبارزه جدی اقدام نماید.

باید ویژگی این دوره از مبارزه ونیروهای جوان پیش برنده آنرا در یابد وبراساس این دریافت تمام قد پشت سر این جوانان بیاستد و از خواسته های آنان دفاع کند.

  • از مبارزات جوانان معترض که جان برکف می گیرند وبه خیابان ها می آیند وظیفه اصلی اپوزیسیون می باشد. قانع ساختن مردم برای حمایت از معترضان جوان خیابانی وتلاش برای جلب اعتماد جوانان به اپوزیسیون خارج از کشور وبهره گیری از تجربه آن ها در گسترش دامنه جنبش امریست ضروری.

خیزش نهم دی ماه ضرورت این نزدیکی و حمایت را نشان داد. مبارزه جوانان بدون جلب حمایت اقشار مختلف مردم کار ساز نخواهد بود. اقشار مختلف معترض نیز بدون حضور پرشور جوانان کاری از پیش نخواهند برد. این دو لازم وملزوم یکدیگرند!

باید به تلاش هر فرد، هر جریان سیاسی، هررسانه، هر نهاد، هر شعار بر آمده از دل حنبش ومعترضان ارزش نهاد واستقبال کرد. به هر نیروئی بها داد. شعار ها، طرح برنامه ها، پیشنهادها، دعوت به همکاری وهم راهی ها را جدی گرفت ونقاط مشترک اصلی وتاثیر گذار را دید و برجسته کرد! حول آن ها اتحاد عمل ها را سازمان داد. برای پیشبرد اهداف این اتحاد از توان وامکانات یک دیگر بهره جست.

حل نقاط ناروشن رابه زمان مقتضی و پروسه مبارزه واگذار به رسم معمول قصاص قبل از جنایت نباید کرد.

برای رسیدن به مقصود باید از سرزنش خار مغیلان غمگین نشد و از هر آنچه که بر توانمندی جنبش افزوده می کند استقبال کرد با تمام نیرو تن به مبارزه سپرد!

 

 

دیدگاه‌ها

نجمیپور

جناب اقای محققی گرامی   با احترام         از انجاییکه همواره نوشته های شما را دنبال میکنم وتا انجاییکه حافظه ام یاری میکند وامیدوارم اشتباه کرده باشم ،شما مبلغ رای به اقای روحانی بودید .خواهش میکنم در کنار نقد رژیم ،که بسیار نقد جالبی است ،این رفتار خود را در ان دوره نیز نقد فرمایید .تغییر موضع چپ بخصوص مبارزی قدیمی چون جنابعالی در سکوت وبی نقد رفتار گذشته نچندان دور ،از سنت انتقاد از خود چپ دور است .     با بهترین ارزوها .

ی., 04.11.2018 - 10:53 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید