رفتن به محتوای اصلی

جنبش کارگران ونزوئلا بر سر دوراهی (بخش اول)

جنبش کارگران ونزوئلا بر سر دوراهی (بخش اول)

تصمیم پرزیدنت هوگو چاوز در نهم آوریل ۲۰۰۸ برای ملی کردن مجدد کارخانه ذوب‌آهن سیدور که در دوران قبل از ریاست جمهوری وی به بخش خصوصی واگذار شده بود به دنبال ماه‌ها اعتصاب کارگران اتفاق افتاد. بلافاصله بعدازاین اقدام نیروی بولیواری کارگران سوسیالیست (FSBT)، که بخشی از اتحادیه ملی کارگران (طرفدار جاوز) است، خواستار انشعاب برای ایجاد یک فدراسیون ملی گردید. دو روز بعد وزیر کار خوزه رامون ریورو، یکی از اعضای FSBT که از سوی کارگران سیدور متهم به حمایت از کارفرما در آن چالش شده بود از کار برکنار شد و جای خود را به روبرتو هرناندز، نایب رئیس مجلس ملی و عضو حزب کمونیست ونزوئلا(PCV) داد که حالا خود را حزب متحد سوسیالیست ونزوئلا (PSUV) می‌نامد.

این وقایع بار دیگر سؤالی را به‌پیش کشیده است که نقش کارگران در انقلاب بولیواری ونزوئلا چیست، که تاکنون به‌عنوان یک طبقه منسجم و سازمان‌یافته و اما عمدتاً متغیر و با فراز و نشیب بوده است، آن‌هم در روندی که مدعی ساختمان سوسیالیسم برای قرن بیست و یکم است.

اتحادیه‌های نولیبرال

تا قبل از انتخاب هوگو چاوز در سال ۱۹۹۸، سیستم سیاسی ونزوئلا برای چهار دهه تحت کنترل احزاب سنتی کشور بود: حزب دموکرات مسیحی COPEI و حزب عمل دموکراتیک ADT، یک تشکل سوسیال‌دموکرات. کنفدراسیون کارگران ونزوئلا CTV، فدراسیون اصلی اتحادیه‌های کارگری گرچه زائیده چالش‌های جنبش کارگری بود سریعاً به زائده‌ای از AD تغییر شکل داد و در دهه‌های هشتاد و نود به عامل دست دولت‌های نولیبرالی تبدیل شد که یکی پس از دیگری در ونزوئلا به قدرت می‌رسیدند.

 



تصویر 1جمعیت زیر خط فقر در سال‌های حکومت چاوز 1998-2012

در زمینه امواج پی‌درپی خصوصی‌سازی، گسترش بیکاری و هشتاد درصد جمعیت زیر خط فقر، چاوز در سال ۱۹۹۸ با یک برنامه ضد نولیبرالی به‌عنوان رئیس‌جمهور ونزوئلا انتخاب شد. انتخاب او نه‌تنها نقطه پایانی بر ادامه برنامه خصوصی‌سازی‌ها گذاشت، که شامل صنعت نفت و انرژی و تولید برق هم می‌شد، بلکه آغازگر برنامه‌های دولتی باهدف بهسازی وضعیت زندگی مردم تهیدست و اقشار تحت ظلم گردید. این برنامه‌های عدالت اجتماعی تأثیرات عمده بر زندگی کارگران داشت.

در سال ۲۰۰۵ در دیدارهایی که با اعضای اتحادیه‌ها در شهر صنعتی والنسیا در سفری به ونزوئلا داشتیم، آن‌ها بر تأثیرات ریاست جمهوری چاوز بر زندگی کارگران و اهمیت آن تأکید کردند. لوئیس فلوگو یکی از فعالین نوپای کارگری بما گفت "اگر از تمام کارگاه‌ها سرشماری به عمل‌آورید خواهید دید که در همه‌جا اتحادیه‌های جدید تشکیل ‌شده است، برای آنکه کارگران در رأی‌گیری‌های مکرر پیروز شده‌اند و قوانین دولت چاوز آن‌ها را در برابر اجحاف کارفرما و ممانعت‌های کارفرما از تشکل کارگران حمایت نموده است." اتحادیه فلوگو در آن زمان درگیر ستیزه 9 ماهه با کارفرما (کمپانی آسون Aseven-KR، یک تولیدکننده نوشابه) بود.

"این همان چیزی است که چشم‌بند را برداشته است و به کارگران کمک کرده است ببینند که آن‌ها هم می‌توانند در مبارزه برای گرفتن حقوقشان پیروز شوند." قوانین جدید به کارگران اجازه داد که در کارگاهشان برای انتخاب نمایندگان در مذاکره جمعی با کارفرما رفراندوم برگزار کنند و فضا را برای فعال شدن رهبران جوان از بدنه اتحادیه باز کرد.

گرچه قوانین جدید و سیاست‌های دولتی ابزار لازم را در اختیار مبارزات کارگری قرار می‌داد، چالش از پایین بود که اتحادیه‌ها و جنبش کارگری را دگرگون کرد. درزمینهٔ همکاری و همسویی فاحش CTV با فدراسیون کارفرمایان و اتاق بازرگانی، موجی از تظاهرات ضد دولتی از اواخر ۲۰۰۱، و مشارکت آن در کودتای نافرجام علیه چاوز در آوریل ۲۰۰۲، یک تجمع ملی به انشعاب از CTV و تشکیل یک اتحادیه ملی رأی مخالف داد و تصمیم گرفت به مبارزه از درون برای به دست گرفتن کنترل اتحادیه سراسری CTV ادامه دهد.

 

منبع:
www.Venezuelanalysis.com

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید