رفتن به محتوای اصلی

بیم و امید در زمانۀ اتوماسیون انبوه: مباحثه در آیندۀ کار بخش سوم

بیم و امید در زمانۀ اتوماسیون انبوه: مباحثه در آیندۀ کار بخش سوم

گریز از کار: مقایسۀ مارکس و کینز – ادامه
کینز نیز، اگرچه از منظر ایدئولوژیکی بسیار متفاوتی، منادی کاهش زمان کار از طریق اتوماسیون بود. البته او در ترسیم راهی که به این مقصود راه می برد نیز با مارکس اختلاف داشت. برای کینز نیل به آینده ای با کار کمتر به یک انقلاب اجتماعی و گذر به کمونیسم نیازی نبود، بلکه به زعم او چنین هدفی در نظام سرمایه داری ممکن بود و در همین نظام هم تحقق می یافت. کینز در رسالۀ مشهورش به نام "امکانات اقتصادی برای نوه های ما"، که در سال 1930 نوشت، دیدگاه اساساً مثبتی را نسبت به آینده ترسیم کرد، که در آن انباشت مداوم سرمایه به جهانی با کار کمتر و اوقات فراغت بیشتر خواهد انجامید. کینز در صدد بود خوانندگانش را نسبت به فواید اساسی سرمایه داری متقاعد کند. او می خواست به آنان نشان دهد که سرمایه داری سرانجام بر مشکل کوتاه مدتی که "بیکاری تکنولوژیک" (بیکاری در اثر پیشرفت تکنولوژی) نامیده می شود، غلبه خواهد کرد. در واقع به نظر کینز جایگزینی کار انسانی با تکنولوژی مبین پتانسیلی برای آیندۀ بهتری با بار کار کمتر بود که در آن پیشرفت تکنولوژی به وقت آزاد بیشتری برای جامعه می انجامد.

کینز در سال 1930 نوشت که یک قرن طول خواهد کشید تا هفتۀ 15 ساعت کار تحقق یابد. به زعم او در حوالی سال 2030، مسئلۀ مبرم جامعه پیدا کردن کار برای آحاد انسانها نیست، بلکه یافتن راه هائی برای پر کردن خلاقانۀ اوقات فراغت است. کینز نگران این بود که عادت کار در روان بشریت حک شده است، و کارگران به زمان نیاز دارند تا بتوانند خود را با اوضاعی که کار فقط چند ساعت در هفته را اشغال خواهد کرد، انطباق دهند. با این حال او از حرکت به سوی یک هفتۀ کاری کوتاه استقبال می کرد و به آینده ای مبتنی بر فراغت امید داشت.

به نظر کینز، یک هفته کاری کوتاه توسط سرمایه دارانی تحقق خواهد یافت که همانا در تعقیب انگیزۀ خویش برای سود بیشتر اند. اگرچه کینز این انگیزه را ناخوشایند و غیراخلاقی می شمرد، اما آن را مایه اصلی برای توسعۀ تکنولوژی لازم برای ارتقاء تولیدوری می دانست. جامعه، بدون انگیزۀ کسب سود بیشتر، ابزارهای اقتصادی کردن کار را از دست خواهد داد. اما او [بر خلاف تصویری که هربرت جرج ولز در کتاب مشهورش "ماشین زمان" به دست می دهد]، احساس می کرد که حرص پول به مرور زمان رنگ خواهد باخت. وقتی جامعه امکان کار کمتر را تضمین کند، ارزشهای عالیتری به میدان خواهند آمد و رفتار انسانها را هدایت خواهند کرد. کینز پیش بینی می کرد که در یک آیندۀ بهتر (پساسرمایه داری) جامعه بر هنر و زیبائی نسبت به حرص پول ارجحیت قائل خواهد شد و از این رو زمان بیشتری را به فعالیتهای خلاق خارج از بافتار کار صرف خواهد کرد.

دیدگاه کینز از دو زاویه با دیدگاه مارکس تفاوت اساسی دارد. اول این که او گذار به آینده ای با کار کمتر را یک ضرورت تلقی می کرد که حاصل الزامی انباشت سرمایه است. او، برخلاف مارکس، فراخوانی برای حرکت به سمت کمونیسم را رد می کرد و خوانندگانش را به وفاداری به سرمایه داری دعوت می کرد. چنان که گفته شد، کینز احساس می کرد که نیل به کار کمتر، خود سرمایه داری را به چالش خواهد کشید و آن را خواهد خشکاند. دوم این که کینز، باز برخلاف مارکس، این ایده مرسوم در اندیشه های اقتصادی را حفظ کرد که کار در اساس نوعی "بی ثمری" است. به نظر او هدف اتوماسیون نفی کار است و نه – چنان که مارکس می گفت - آزادی از بیگانگی آن در نظام سرمایه داری. کینز به هیچ عنوان کار را اجری برای خودِ کار به شمار نمی آورد، و به عوض دیدگاهی را در بارۀ آینده عرضه کرد که در آن تکنولوژی به خدمت بسط آزادی انسان برای یک زندگی بدون کار درآمده است.

 

دیدگاه‌ها

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید