رفتن به محتوای اصلی

برگهایی از تاریخ جنبش سندیکایی ایران – ١٣

برگهایی از تاریخ جنبش سندیکایی ایران – ١٣

شاە همانطور کە اشارە شد از یکسو بە شدت با تشکیل سندیکاهای واقعی مخالفت می کرد و حتی نگران فعالیت سندیکاهای فرمایشی بود و ساواک را مامور کنترول آنها کردە بود و از سوی دیگر مدعی بود کە وضعیت کارگران ایران بهتر از کشورهای پیشرفتە و سوسیالیستی است و آنرا مدیون توجە و کوشش خودش جا می زد. او ادعا می کرد کە کارگران بدون داشتن حزب و اتحادیە هم در ایران می توانند بە همە خواستە هایشان برسند و نیازی بە تشکل ندارند و او خودش بجای تشکل خواستە های کارگران را برآوردە می کند.

در سالهای اول دهە ٥٠ در همان حال کە او مشغول این تبلیغات کاذب بود، دولت از اجرای قانون حداقل دستمزد سرباز می زد و بە رغم افزایش قیمت های مواد خوراکی و کرایە مسکن دستمزد اکثر کارگران غیر فنی و متخصص تا سال ١٣٥٤ روی٣٦٠ تومان باقی ماندە بود.

فشار گرانیها بخصوص افزایش شدید کرایە مسکن موجب یک رشتە اعتصابات و اعتراضات در شماری از کارخانە ها شد. شاە در همان ایام بە کارگران وعدە سە برابر شدن حداقل دستمزد تا سال ١٣٥٧ (پایان برنامە پنجم) و خانەدار شدن شان را می داد اما هیچ کدام از این وعدەها در این مدت عملی نشدند و سرنوشت بهتری از سهامدار کردن کارگران و سهیم کردن آنها در سود کارخانە ها پیدا نکرد.

در دهە ٢٠ وضعیت کارگران و کارمندان بواسطە مبارزات اتحادیە های کارگری غیر دولتی از هر لحاظ بهبود سریع و چشمگیری یافت. بعد از سرکوب و کودتا سرمایە داران شروع بە پس گرفتن قسمتی از دست آوردهایی کردند کە نتیجە یک دورە مبارزات فشردە و سازمان یافتە بود. بهمین دلیل طبیعی بود کە بدون وجود اتحادیە های واقعی کارگری سرمایە داران فرمانهای ملوکانە در مورد ساختن مسکن برای کارگران و افزایش دستمزد را نادیدە بگیرند و کاری را کە خودشان می پسندیند و بە نفع شان بود انجام دهند. خود شاە هم بسیار بعید بود کە از این اقدامات بی خبر باشد، با این حال هیچگاە اقدامی برای متوقف کردن آن نکرد. این تجربە بە کارگران آموخت کە نە شاە و نە هیچ دولت و دولتمردی نمی تواند جای اتحادیە واقعی و نیرومند غیر دولتی را برایشان بگیرد و توهماتی کە در اثر فرمانهای شاە برای عدەای از آنها پیش آمدە بود در جریان عمل فرو ریخت و تلاشها برای تشکیل اتحادیە های کارگری واقعی تشدید شد. او فرمان پشت فرمان صادر می کرد اما هیچ کدامشان بە اجرا در نمی آمد و تصور می کرد با صدور فرمان می تواند کارگران را برای همیشە فریب دهد و فکر تشکیل اتحادیە را از سرشان بیرون کند.

آصف بیات در یک برسی کە در مورد وضعیت سندیکاها در آن دورە از ١٢ سندیکا انجام دادە است، نشان دادە است کە بە رغم همە فشارها و کنترول پلیسی بر سندیکاها، سە دوازدهم رهبران آنها مستقل و پایبند بە منافع و حقوق کارگران بودە اند، پنج دوازدهم شان در استخدام ساواک، سە دوادهم شان غیر وابستە بە ساواک ولی بە اعضای شان خیانت می کردند سو یکی شان نیز بی رهبر بودە است. فشار ساواک بە رهبران مستقل سندیکایی بە حدی بود کە حتی یک بار منجر بە خودکشی یکی از آنان بلافاصلە بعد از تن دادن اجباری بە خواست ساواک شد. "صادق صمدگلی " دبیر سندیکای کارگران چاپ کە در سال ١٣٣٩ خواستار افزایش ٥٠ درصد بە دستمزد کارگران چاپ شدە بود توسط ساواک بازداشت و او را مجبور کردند کە از خیر ٥٠ درصد بگذرد و بە ٢٠ درصد افزایش دستمزد رضایت دهد. او هم بە ناچار تن بە این خواست داد ولی بخاطر عذاب وجدان بعد از آزادی دست بە خودکشی زد کە البتە از مرگ نجات اش دادند.

در عین حال در تعدادی از کارخانە ها کارگران همین فرامین شاە را بهانە اعتصاب هایشان قرار دادند و از آن وسیلەای ساختند برای پیشبرد خواستە هایشان و مصونیت در مقابل دستگاە سرکوب شاهنشاهی! حتا در واحدهای صنعتی مثل ایران ناسیونال و شرکت نفت کە در آن مقطع کمتر انتظار می رفت کارگران شان اعتصاب کنند، کارگران از فرصت استفادە نمودند و دست بە اعتصاب و اعتراض زدند و با سر دادن شعار "جاوید شاە" و چسباندن عکس شاە روی درب خودروی روسای شرکت نفت خواستار اجرای فرامین شاە مبنی بر ساختن خانە و افزایش دستمزد شدند و با این وسیلە دست ساواک و وزاری دولت را کە عادت بە تحمل اعتصابات نداشتند در پوست گردو گذاشتند. این در حالی بود کە در ١٣ اردیبهشت سال ١٣٥٠ اعتصاب هزاران کارگر روغن و بافندگی جهان در کرج با کشتار تعدادی از کارگران آن پایان دادە شد.

در روز کارگر سال ٥٧ یعنی درست چند ماە پیش از شروع اعتصاب سراسری شاە همچنان از اینکە کارگران ایران را برخوردار از مترقی ترین قانون کار در جهان نمودە کە نظیر آن در دنیا وجود ندارد صحبت می کرد! عجیب اینکە بعد از انقلاب او بازهم همین ادعا را تکرار کرد و تا آنجا پیش رفت کە در کتاب "داستان شاە"ادعا کرد کە کارگران کارخانە شکر در قوچان کە وی در سال ١٣٥٢ از آن بازدید کرد، ٨٠ درصدشان اتوموبیل داشتند و ٥٠ درصدشان خدمتکار!

این دروغ های شاخدار واقعا از رهبر یک کشور بسیار عجیب و مضحک بە نظر می رسد. تو گویی کە مردم کشور و خارجی ها از آنچە در ایران می گذشتە آنقدر بی خبر بودەاند کە آنها را باور کنند! همە را بە غیر از خودش یا هالو فرض کردە یا از وضع مردم و مملکت آنقدر بی خبر بود کە نمی دانستە چە بر سرشان آوردە است!

بە رغم همە این ادعاهای ضد و نقیض اعتصابات پراکندە کارگری در اوج حکومت نظامی بلافاصلە پس از کشتار ١٧ شهریور در میدان ژالە فزونی و شتاب گرفت و بعد از آغاز اعتصاب کارگران ساختمانی و نفت دامنە آن همە واحدهای تولیدی و خدماتی و اداری را در سراسر کشور در بر گرفت. زندە یاد غلامحسین ساعدی در مورد نقش کارگران در انقلاب بهمن گفتە است "روشنفکران استارت انقلاب را زدند، ولی همینکە جنبش نیرو گرفت، اعتصصابات کارگران ضربە سختی بە حکومت سلطنتی زد و اسباب سرنگونی آنرا فراهم آورد" و آبراهیمیان نیز در کتاب "ایران بین دو انقلاب" خود گفتە است، " در شورشهای پایان سال ١٣٥٦، غیبت مزدبگیران شهری آشکار بود. با اینهمە پس از خرداد هنگامی کە تهیدستان شهری و بویژە کارگران ساختمانی، پیوستن بە تظاهرات خیابانی را آغاز کردند، وضع بە طرز فاحشی تغییر یافت. مشارکت آنان نە تنها وسعت تظاهرات را از دەها هزار راهپیما بە صدها هزار و حتی بە میلیونها افزایش داد، بلکە ترکیب طبقاتی آنرا نیز دگرگون ساخت و اعتراض طبقە متوسط را بە اعتراض مشترک طبقە متوسط و طبقە کارگر بە تظاهرات پیروزی نهایی انقلاب را تحقق بخشید". و "حبیب لاجوردی" نویسندە کتاب اتحادیە های کارگری و خود کامگی در ایران" پس از نام بردن از سازمانهای چریکی فدایی و مجاهد می نویسد " با شکست اینهمە وعدەهای عظیم و اینهمە نابرابری و سرکوب، شگفت انگیز نبود کە برخی از کارگران جوانتر سیاسی شوند و بە آموزە های... این دو سازمان روی آورند... ".

در هفتە آیندە برگ های دیگری از تاریخ جنبش کارگری در سالهای بعد از انقلاب را مرور می کنیم

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید