رفتن به محتوای اصلی

کالایی شدن آموزش، تحصیل رایگان و با کیفیت را از بین برده است!

کالایی شدن آموزش، تحصیل رایگان و با کیفیت را از بین برده است!

در مهرماه هر سال والدین بسیاری از دانش آموزان سخت به تکاپو می افتند تا بلکه بتوانند فرزندان خود را در یک مدرسه مناسب و بهتر ثبت نام کنند. اصل هفتم اعلامیه حقوق کودک مصوب 20 نوامبر 1959 می گوید:" کودک محق به برخورداری از تعلیم و تربیت است که دست کم در مرحله ابتدائی باید مجانی و اجباری باشد. او باید از تعلیم و تربیتی برخوردار باشد که فرهنگ عمومی وی را ارتقا دهد و او را قادر سازد که بر بنیاد حقوق برابر، توانایی ها، قضاوت های فردی، حس مسئولیت اخلاقی و اجتماعی خود را رشد داده و عضو مفید جامعه گردد. اساس راهنمای آنان که مسئول تعلیم و تربیت و هدایت کودک اند باید بیشترین منافع کودک باشد و این مسئولیت در درجه اول بر عهده والدین است. کودک باید از فرصت کامل برای بازی و تفریح که متوجه همان اهداف تعلیم و تربیت است برخوردار باشد. جامعه و مقامات دولتی باید در راه تامین این حقوق بکوشند".
ماده 28 کنوانسیون حقوق کودک مصوب نوامبر 1989 و ماده 26 بند اول کنوانسیون حقوق بشر مصوب 10 دسامبر 1948 موکدا بر تحصیل رایگان کودک تاکید دارند. بنابراین تحصیل و آموزش حق مسلم هر کودک است و دولت مکلف است وسایل آموزش و پرورش رایگان و با کیفیت را برای کودکان که بخشی از سرمایه های مهم آینده این کشورند، فراهم نماید. نمی توان با دستاویزی از قبیل فقر خانوادگی، نیاز به دستمزد کودک، بعد مسافت و دوری راه، نداشتن مدرک قانونی برای اقامت و ...کودکان را از تحصیل منع کرد.
متاسفانه با شروع هر سال تحصیلی بخش بزرگی از خانوادە های دانش آموزان با مشکلات بیشمار اقتصادی و اجتماعی گریبانگیر هستند. امسال نیز همچون سالهای گذشته از یک سو گروه زیادی از کودکان و نوجوانان بدلایل اقتصادی و اجتماعی از ادامه تحصیل باز می مانند و بخش عمده کودکان جویای کار در جوامع شهری و روستایی بدون هیچگونه فعالیت سازنده ای به حال خود رها می شوند. و از سوی دیگر، بخشی از کودکان 10- تا 14 ساله که بجای برخورداری از امکانات آموزشی، بازی و شادی های زندگی در پایین ترین و نامطلوب ترین شرایط زندگی بسر می برند. آمارهای جمهوری اسلامی گویای این است که رژیم هر ساله با سیاست های غلط و مخرب خود به مشکلات انبوه و حل نشده آموزش و پرورش دامن می زند.

 

تصویر

 

برنامه ریزی آموزشی و تربیت نیروی انسانی
سال جدید تحصیلی با " 14 میلیون و 860 هزار دانش آموز در نزدیک به 110 هزار مدرسه، به اضافه وزارتخانه ای با 870 هزار نفر نیروی شاغل که از این تعداد 64 درصد معلم، 11 درصد نیروهای حق التدریسی، پنج درصد نیروی کیفیت بخشی و 20 درصد مدیر آموزشگاهی هستند، آغاز شد". نسبت به سال گذشته بیش از 500 هزار نفر به جمعیت دانش آموزی کشور افزوده شده است و در مقابل تدابیر مناسب و لازمی برای آماده ساختن موسسات آموزشی کشور جهت پذیرش این تعداد دانش آموز صورت نگرفته است. و به این ترتیب هر ساله گروه زیادی از جوانان و نوجوانان کشورمان از دستیابی به امکانات آموزشی محروم می شوند.
اغلب کارشناسان و متخصین آموزشی بر این باورند که اولین قدم در جهت توسعه اقتصادی، آموزش نیروی انسانی است و برای تحقق توسعه اقتصادی به انسان هایی با ذهن و نگرش معقول احتیاج است. اما تنها وجود انسان هایی که از جهت فرهنگی متحول گشته اند، باعث توسعه اقتصادی کشور نمی شود بلکه لازم است انسانها در چارچوب برنامه های آموزشی مناسب، از تخصص و دانش نیز برخوردار باشند. در هر نظام سیاسی، تربیت نیروی انسانی مشخصا از وظایف سیستم آموزشی کشور است.
تعلیم و تربیت به عنوان یک پدیده اجتماعی جزء لاینفک زندگی بشمار می رود و اهمیت و تاثیر آن در بهبود وضع اجتماعی- اقتصادی، صنعتی، سیاسی، فرهنگی و ... یک کشور بر کسی پوشیده نیست. بر این اساس سیستم آموزشی می بایست با در نظر داشتن نیازمندیهای کشور و مردم جهت نیل به توسعه اقتصادی نسبت به برنامه ریزی آموزشی و تربیت نیروی انسانی متخصص و ماهر همت گمارد. طبیعتا سرمایه گذاری در آموزش و پرورش در این چارچوب نه تنها به هدر نمی رود بلکه بازده اقتصادی آن بسیار بیش از سرمایه گذاری در سایر بخش ها خواهد بود.
با توجه به مختصات بالا می بایست بررسی کرد که آیا حکومت جمهوری سالامی ایران توانسته به سرمایه گذاری و برنامه ریزی دقیق در این عرصه بپردازد؟
مدارس خصوصی و رایگان بودن تحصیل، دروغی بزرگ در ایران
ظاهرا آموزش در ایران یک خدمت دولتی است. بر اساس ماده های 19، 20 و 30 قانون اساسی حکومت اسلامی ایران، دولت موظف است که آموزش ابتدایی و متوسطه رایگان و با کیفیت را برای همه بدون در نظر گرفتن جنسیت، رنگ، نژاد، قومیت و ... تامین نماید. ولی در عمل بعد از چهار دهه پس از انقلاب،
صدها هزار کودکان ایرانی هستند که خانواده های آن ها قادر نیستند هزینه آموزش و کتاب و نوشت افزار آنها را تامین کنند و بدین ترتیب تعداد زیادی از خانواده ها بە دلیل فقر و مشکلات اقتصادی دیگر نمی توانند کودکان خود را به مدرسه بفرستند. به عنوان مثال فقط در شهر قم بقول یک عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی "بیش از ۲۰ هزار دانش‌آموز در استان قم نتوانستند نوشت افزار در سال تحصیلی جدید تهیه کنند".
در گذشته و دهه اول انقلاب، شمار مدارس پولی یا ملی، اندک بود و در سطح کل آموزش و پرورش کشور چندان نمودی نداشت. ولی طی دو دهە اخیر هر روز که می گذرد، دایره عمل آموزش غیر رایگان گسترده تر شده است و در اثر ناتوانی و سودجویی های های گردانندگان دستگاه آموزش و پرورش، در تمامی مقاطع تحصیلی، علم فروشی جای آموزش و پرورش رایگان را گرفته است و می گیرد و می توان با جرات گفت که اصل 30 قانون اساسی، اصلی زائد و توخالی برای شعار دادن شده است.
به همان نسبت که تحصیل تجارتی، مایه تفاخر و تکبر است، تحصیل رایگان موجب سرافکندگی و شرمساری شده است!
بی توجهی به مدارس دولتی و تلاش برای خصوصی کردن آنها و تبدیل مدارس بە مراکز تجاری هر سال بیشتر می شود. در این بین مراکز دولتی به اصطلاح آموزشی نیز به اشکال گوناگون والدین را سرکیسه می کنند.
آمار و ارقام دولتی گویای این واقعیت است که مسئولین دولتی نه تنها به مشکلات آموزش و پرورش بی توجه هستند بلکه مشکلات زیادی را هم در این عرصه ها موجب گردیده اند. در واقع تمام هم و غم دولت یا آموزش و پرورش این است که کمکها و اعتبارات دولت به آموزش و پرورش را کاهش داده و اگر امکان پذیر باشد به صفر برساند. شعار اصلی و فریبنده وزارتخانه آموزش و پرورش این است که از بار تصدی دولت در این عرصه بکاهد و مشارکت مردم را با اصطلاح "سپردن کار مردم به دست مردم" (بخوان سپردن کار مردم بە صاحبان سرمایە و قدرت) فراهم کند! یعنی اینکه دولت کوشش می کند مشکلات و مسایل آموزش و پرورش را با خصوصی کردن موسسات آموزشی کشور حل نماید. کارگران، زحمتکشان، مزدبگیران و دیگر اقشار پائینی و متوسط جامعه سالهاست که شاهد تبدیل
آموزش عمومی و رایگان به کالا هستند. با خصوصی شدن روزافزون آموزش، شکاف طبقاتی و اجتماعی در جامعه عمیق تر شده است و کیفیت آموزش بە شدت تنزل پیدا کردە است. آمار و ارقام دولتی گویای آن اند که دولت از بودجه آموزش و پرورش می زند و در بخش های دیگر که اصلا ربطی به تعلیم و تربیت ندارد، هزینه می کند.
مشکلات موجود در آموزش و پرورش و مدارش غیر انتفاعی
در برابر همه کاستی هایی که از نظر وسایل اولیه تحصیل دانش آموزان کشور مانند، نبود فضای آموزشی،
ساختمانهای فرسوده، استیجاری بودن مدارس، تراکم زیاد دانش آموز در کلاس درس، کمبود معلم، پایین بودن بودجه مدارس دولتی، دو یا سه شیفته بودن مدارس، نبود عدالت آموزشی در مناطق قومی و حاشیه کلان شهرها، وضعیت تغذیه دانش آموزان و .... وجود دارد، وزارت آموزش و پرورش، فقط به این دستاویز چسبیده است که بودجه و اعتبارات مالی در خور ندارد و نمی تواند کاری بکند و طبعا اجرای اصل 30 قانون اساسی نیز، از عهده اش بر نمی آید.
این در حالی ست کە با گسترش فزایندە مدارس غیرانتفاعی نظام آموزشی در ایران بشدت طبقاتی و کالایی شده است. در حالی که مدارس دولتی در ایران از امکانات حداقل برای آموزش و تربیت اکثر کودکان کشور برخوردار نیستند چرا باید بیشترین امکانات آموزشی را در اختیار مدارس خصوصی قرار داد تا بدین طریق تنها در حدود 20 الی 30 درصد از کودکان کشورمان که والدین آنها امکانات پرداخت شهریه این نوع مدارس را دارند به این مدارس راه پیدا کنند و بقیه کودکان باید با کمبودات و تبعیض ها بسازند و بسوزند. تشکیل مدارس غیرانتفاعی که ظاهرا برای حل مشکلات آموزش و پرورش از طرف دولت مد نظر قرار گرفتە بجای اینکە بە رفع مشکلات کمک کند بە دامن زدن بە مشکلات، نابرابری و تبعیض و تضعیف آموزش عمومی لطمە زدە و می زند و تنها در خدمت فرزندان خانوادەهای ثروتمند قرار دارد.

تصویر

 

13 درصد از جمعیت کشور بی سوادند
طبق نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395، در گروه سنی 10 تا 49 سال دو میلیون و 700 هزار بیسواد وجود دارد که حدود 400 هزار نفرشان را اتباع خارجی( البته طبق دیگر آمارهای مسئولین دولتی این رقم بمراتب بیشتر است) تشکیل می‌دهند. در گروه سنی 10 تا 49 سال حدود 7 میلیون نفر کم سواد و در تمام گروه‌های سنی 10.5 میلیون نفر بیسواد در کشور داریم. در حال حاضر نزدیک به 13 درصد از کل جمعیت کشور طبق آمار دولتی بی سواد هستند. طبق آمار کشوری 2 میلیون و 670 هزار نفر خود را زیر 50 سال و بی سواد اعلام کرده اند که 3/5 دهم درصد جمعیت را تشکیل می دهند در حدود 6 میلیون نفر افراد بی سواد در کشور نیز بالای 50 سال سن دارند. وضعیت سواد زنان و مردان در شهرها بهتر از روستاها می باشد. طبق آمار سواد زنان روستایی پایین است. در برخی از استان ها بی سوادی زنان به 27 درصد رسیده است. در استان های سیستان و بلوچستان درصد بی سوادی 16 درصد می باشد. استان‌های سیستان و بلوچستان و خوزستان همانند سال‌های گذشته بیشترین آمار دانش‌آموزان بازمانده از تحصیل را دارند. در تهران بیش از 500 هزار نفر بی سواد هستند. براساس گزارش مرکز آمار، سهم آموزش در سبد هزینه خانوارها به کمتر از دو درصد کاهش یافته است. بخش هایی از کودکان به دلیل معلولیت یا دوری محل زندگی کودک از مدرسه و معلم و یا بدلیل فقر، پایین بودن درآمد خانواده، عدم وجود زیر ساخت‌های دستیابی به امکانات آموزشی مناسب، امکان ثبت نام و شرکت در مدرسه را به کودک نمی دهد و بدین طریق آنها از دسترسی به تحصیل محروم می شوند.
مشکلات مناطق مختلف ایران در عرصه آموزش
بخش قابل توجهی از مردم کشور ما اعم از ترک، کرد، بلوچ، عرب و ترکمن از حق آموزش زبان مادری و یا آموزش به زبان مادری خود محروم هستند. در تمامی اسناد بین‌المللی بر داشتن این حق تأکید شده است. این حق در جمهوری اسلامی نادیده گرفته شده است. و کودکان مردمان این مناطق اجازه آموزش زبان مادری یا بزبان مادری خود را ندارند.
علاوه بر این کودکان، موانع تحصیل برای بخش قابل توجهی از کودکان مهاجر افغان و افغانی تبارها در مدارس ایران نیز نادیده گرفته شده است و آنها علنا و رسما از حق دسترسی به آموزش محروم هستند.
بخش مهم دیگری از شهروندان کشور که ایرانی تبار هستند نیز از حق داشتن هویت، یعنی داشتن برگی که نام‌ و مشخصات شان ثبت شده باشد و به آن نامیده و شناخته شوند را ندارند. آنها بدلیل نداشتن مدرک قانونی تابعیت و اقامت از حق تحصیل و آموزش برخوردار نیستند و نمی توانند به مدرسه بروند. حتی اگر بخش های کوچکی از آنان هم بتوانند با سختی های بسیار درس بخوانند اجازه رفتن به دانشگاه را ندارند. آنها طبق قوانین جمهوری اسلامی شهروند ایران محسوب نمی شوند.

آموزش و پرورش و دختران
مدیرکل دفتر جمعیت نیروی کار و سرشماری مرکز آمار علی اکبر محزون، "جمعیت ایران را 83 میلیون نفر در سال 98 اعلام کرده است. برآوردهای جمعیتی در سال 98 نشان می‌دهد که حدود ۲۴ و شش دهم درصد جمعیت کشور زیر ۱۵ سال و ۲۲ درصد یعنی حدود ۱۸ میلیون و ۲۶۹ هزار نفر جمعیت جوانان ۱۵ تا ۲۹ سال و حدود ۴۷ درصد جمعیت کشور، میانسال ۳۰ تا ۶۴ ساله و ۶ و چهار دهم درصد جمعیت بالای ۶۵ سال است. اکنون جمعیت سالمند بالای ۶۰ سال کشورمان با رقم ۸ میلیون و ۲۳۱ هزار نفر، حدود ۹ و ۹ دهم درصد جمعیت کشور است". نرخ رشد جمعیت سالمندکشورمان سه و ۶۲ دهم درصد است.
از جمعیت 83 میلیونی ایران، 48.5 درصد را دختران و زنان تشکیل می دهند. طبق قانون اساسی دولت مکلف است آموزش رایگان را برای همگان فراهم کند. در عرصه قانونی باید ساختار و محتوای آموزش برای دختران و پسران یکسان باشد. یعنی کتابهای درسی برای هر دو جنس یکسان باشند. اما کتابهای درسی زنانها و دختران را کمتر نشان می دهند. و بسیاری از تصاویری که از زنان در کتابها وجود دارد بیشتر آنان را در حال کار خانگی، بچه داری و ... نشان می دهند. در واقع محتوای کتابهای درسی همچنان سرشار از آموزه ها و کلیشه های جنسیتی است.
اسلامی شدن جامعه بعد از انقلاب باعث ایجاد محدودیت های بسیاری در زمینه شعلی و نیز جداسازی زیادی از فضاهای عمومی بویژه مدرسه شده است. در نظام آموزش و پرورش بعد از انقلاب، مدارس دخترها و پسرها جدا از یکدیگر در نظر گرفته شده است. و معلمان مرد در مدارس دخترانه شهری نمی توانند تدریس کنند(متاهل ها با شروطی می توانند). به عبارتی دیگر معلمان زن تنها به شاگردان دختر می توانند درس بدهند. از طرفی بعد از انقلاب با اسلامی کردن جامعه و فضای عمومی (ضرورت استفاده اجباری از حجاب اسلامی) باعث شده است که خانواده های سنتی و مذهبی نسبت به آموزش دختران و زنان کمتر حساسیت نشان می دهند. به یک عبارت میزان نابرابری های جنسی در زمینه آموزش نسبت به قبل از انقلاب کمتر شده است. ولی با این حال وضعیت آموزش دختران و زنان در ایران با کاستی ها و بی عدالتی های زیادی همراه است.
از مجموعه دخترانی که به مدارس راه نمی یابند و یا در مقاطع ابتدایی و راهنمایی مجبور به ترک تحصیل می شوند بخش زیادی در شهرهای کوچک و روستایی جذب کارگاه های قالیبافی می شوند. این دختران که زیر 15 سال هستند توسط کارفرمایان برای کار انتخاب می شوند زیرا قانون کار شامل آنها نمی شود. بدین ترتیب تبعیضات و امکانات کم و فقر اقتصادی و اجتماعی باعث می شود که بخشی از کودکان دختر هرگز به مدارس راه نیابند و یا بدلیل مشکلات برشمرده در بالا مجبور به ترک تحصیل شوند.

تصویر

دانش آموز یک ذخیره اجتماعی برای جامعه
کودک یا دانش آموز یک ذخیره اجتماعی برای جامعه است که میزان رشد و توسعه اجتماعی و اقتصادی جامعه ای که او در آن زندگی می کند و رفاه نسبی و شرایط مساعد تحصیلی که در یک فضای غیر متشنج بدست می آید تعیین کننده آن است که چه مقدار از استعدادها و مهارتها و قدرت های جسمی و روحی او در نظام فرهنگی و آموزشی جامعه اش شکفته شده و به ثمر رسد. در محیط های آموزشی اگر ناآرامی، تناقض رفتاری، تبعیضات، دو گانگی برخورد و تمایز سلطه بیاید، امکان حرکت با ظرفیت کامل دانش آموزان واقعا میسر نیست.
در مدارس دولتی و غیرانتفاعی دانش آموز بطور روزانه شاهد مناسبات نامطلوب و غیر منتظره ای است که برای او قابل توجیه نیست. دانش آموزان مدارس دولتی با شرایط بدتر و با فضاهای آموزشی تنگتر و امکانات ناچیز مواجه هستند. و از آموزش های جانبی همچون هنر و ورزش و غیره محروم می باشند. در آموزش طبقاتی رشد و توسعه به خطر می افتد زیرا، در این نوع از آموزش مردم را بر حسب درآمدشان تقسیم بندیی می کنند و آنهایی که ثروت بیشتری دارند از آموزش بیشتری نسبت به کل جمعیت کشور برخوردار می شوند. متاسفانه تعلیم و تربیت هیچگاه در کشور ما همراه با نیازها و ویژگیهای دانش آموزان نبوده است و همشیه آموزش و پرورش این سرزمین در اختیار کسانی بوده است که به دانش آموزان گفته اند چه یاد بگیرند و چه چیزی را نیآموزند. آیا چنین سیستم آموزشی می تواند کارآمد و پاسخگوی جامعه ایران باشد؟
تغییرات در آموزش و پرورش
این امر مسلمی است که بعد از انقلاب نظام آموزش و پروش در کشورمان می بایست تغییر می کرد. و در این اصلا تردیدی وجود ندارد زیرا نظام آموزشی گذشته با نیازها و تحولات اجتماعی جامعه هماهنگی نداشت بخصوص باید در نظر داشت که هر پنج سال حجم اطلاعات در جهان دو برابر می شود و طبیعی خواهد بود که روش های آموزش و پرورش و انتقال این اطلاعات نیز تغییر کند. موضوعی که در اینجا اهمیت دارد این است که چگونه این تغییرات متحقق می شوند.؟ بخصوص اینکه تغییر نظام آموزشی باعث تغییر فرهنگ هم می شود و برنامه ریزی های مقطعی و سلیقه ای برای نوجوانان و جوانان کشور به سلوک فرهنگی و تربیتی آنها لطمه می زند.
در ایران چندین بار است که تغییرات اساسی در نظام آموزشی متوسطه بوجود آمده است ولی تا کنون هیچگاه نخواسته اند دانش آموزان، استادان و معلمین را برای چنین تغییراتی قبل از اجرا آماده کنند. این نوع برخورد اغلب باعث شده است که نسل جوان با عدم ثبات مواجه شود. زیرا تغییرات در نظام آموزش متوسطه بدون آگاهی و مشارکت عمومی بصورت مکانیکی از بالا دیکته می شود.
در نظام آموزشی ایران دانش آموز هدفش بیشتر قبولی در کنکور دانشگاه است و اغلب بدنبال یافتن جواب تست های آزمون دانشگاهی می باشد. متاسفانه سیستم آموزشی گذشته و امروز کشور باعث تولید فکر و اندیشه در دانش آموزان نمی شود. ما زمانی می توانیم از یک تغییر و تحول اساسی در نظام آموزشی کشور سخن بگوییم که ماهیت، طرز تلقی و نگرش حاکم بر نظام آموزش و پرورش تغییر کند و از یک بینش بسته به یک بینش باز، آزاد، نقاد و منطبق بر نیازهای زمانه تغییر جهت دهد.
برای موفقیت در آموزش باید نظام فکری سیستم اداری حاکم بر آموزش و پرورش تغییرات بنیادین ایجاد شود. متاسفانه برنامه ریزان آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی بیشتر به تغییراتی می پردازند که باعث کاهش بودجه آموزش و پرورش از بودجه کل کشور شود و این چنین نگرشی با سیاست های خود موجب کالای شدن و طبقاتی شدن آموزش و انباشته شدن بیش از بیش معضلات آموزش و پرورش و به عبارتی کودکان و نوجوانان کشورمان شده است.

معلمان و شرایط سخت زندگی
معلمان در ایران وظیفه‌ خطیر آموزش آیندهسازان جامعه را بر عهده دارند. اما آنها سالهاست که در شرایط بسیار دشواری زندگی می کنند. از نظر حقوق صنفی شرايط معلمان بسيار بد است و از نظر شغلی نيز سخت ترين کار را انجام می دهند. معلمان حق التدريس در سخت ترين شرايط و دور افتاده ترين نقاط کار می کنند، ولی نه حقوق و مزايای درستی دارند و نه آينده ای. حتی دفترچه بيمه خدمات درمانی هم به آنها نمی دهند.
معلمان با مشکلات زیادی از جمله حقوق‌ و دستمزد پایین در مقایسه با شغل‌های دیگر دولتی،کمبود زمان بدلیل چند شغله بودن، کمبود منابع یا آموزش کافی، عدم ‌رسیدگی مسئولان دولتی به معیشت این گروە که دریافتی شان به هیچ وجه کفاف زندگی شان را نمی دهد. عموما در زیر خط فقر زندگی می کنند و با مشکلات معیشتی دست بە گریبان هستند.

این وضعیت موجب انبوهی از مشکلات برای معلمان و فرهنگیان شدە است. آنها سالهاست در تلاشند تا با سازماندهی خود شان در تشکلهای صنفی و مبادرت بە اعتصاب و تظاهرات دولتمردان را وادار بە رسیدگی بە وضعیت نامساعد شان کنند. افزایش دستمزد و یکسان سازی حقوق با سایر کارمندان دولت، برسمیت شناختن حق فعالیت مستقلانە تشکلهای صنفی، آزادی رهبران زندانی و قطع پیگرد فعالین صنفی، توقف خصوصی سازی و پولی سازی آموزش، بیمە کارآمد، افزایش بودجە آموزش و غیرە هستند. خواستهای کە بە رغم بە حق بودنشان تا کنون با مشت آهنین و زندان و اخراج از طرف حکومت مواجە شدە است، ۱۳ معلم دلسوز و زحمتکش همچنان در زندان و یا تبعید به سر می‌برند. خواست معلمان، تشکلهای صنفی و سندیکایی، مردم و دانش آموزان آزادی معلمان زندانی و دادن پاسخ مثبت بە مطالبات بر حق معلمان است.

منابع:

1.خبرگزاری ایسنا

https://www.isna.ir/news/98070100046/%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D8%AA%D8%AD%D8%B5%DB%8C%D9%84%DB%8C-%DB%B1%DB%B4-%DB%B6-%D9%85%DB%8C%D9%84%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1-%DB%B1%DB%B1%DB%B0-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D8%AF
 

2- وزیر آموزش و پرورش حاجی میرزایی: ۱۴ میلیون دانش آموز سال تحصیلی جدید را آغاز کردند

https://fa.shafaqna.com/news/814706/

3- اعلامیه حقوق کودک
4- کنوانسیون حقوق کودک
5- اعلامیه جهانی حقوق بشر
6- صحبت های
مدیرکل دفتر جمعیت نیروی کار و سرشماری مرکز آمار علی اکبر محزون
7- آمار
نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395

8- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
9- عکس ما فرزندان ایرانیم از شاپور شیلاندری

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید