رفتن به محتوای اصلی

آزمون‌های استخدامی؛ یک نمایش تمام عیار دولتی برای فرار از مسئولیت

آزمون‌های استخدامی؛ یک نمایش تمام عیار دولتی برای فرار از مسئولیت

دور هفتم آزمون استخدامی دولت، سوم مهر ماه سال 1398 برگزار می‌شود. یک نمایش تمام عیار دولتی برای اثبات این نکته که دولت به وظیفه‌ی بدیهی خود یعنی ایجاد اشتغال اهمیت می‌دهد. دولت حسن روحانی با تکیه بر سیاست‌های نئولیبرال اقتصادی، عملاً خود را در هیچ زمینه‌ی اقتصادی‌ای نسبت به شهروندان «موظف» نمی‌داند. یکی از زمینه‌ها، حوزه‌ی کار و اشتغال است. از نظر سران اقتصادی دولت، وضعیت بازار کار را عرضه و تقاضا در بخش خصوصی مشخص می‌کند. «کار» هم مانند هر کالای دیگری در بازار آزاد خرید و فروش می‌شود و دولت حق و وظیفه‌ی دخالت‌گری در این خرید و فروش را ندارد.

اما مطالبه‌ی عمومی مبنی بر موظف بودن دولت برای ایجاد اشتغال، دولت را مجبور به استفاده از دو سیاست موازی در زمینه‌ی اشتغال می‌کند. سیاست اول دروغ ‌پردازی و آمارسازی است. دولت با معیارهای من در آوردی، تمام افرادی که دو ساعت در هفته کار می‌کنند، و همچنین محصلین دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی را شاغل حساب می‌کند. با این حساب بخش عمده‌ی بیکاران واقعی در آمار شاغلان ساختگی وارد می‌شوند. سیاست دوم برگزاری نمایش‌های آزمون استخدامی است که از سال 1394 پیگیری می‌شود. علاوه بر آمارسازی در مورد اشتغال، این سیاست اهداف دیگری نیز دارد که در زیر به آنها اشاره می‌شود.

یک- طبق آمار دولتی، جمعیت بیکار مطلق کشور، یعنی آنانی که نه دو ساعت کار در هفته دارند و نه در حال تحصیل هستند، بیش از سه میلیون نفر است. از طرفی شرایط تحصیلی و سنی برای شرکت در آزمون استخدامی، امکان ثبت نام را برای بخش عمده‌ی این سه میلیون نفر فراهم می‌کند. از دیپلم تا دکترا. از بیست تا چهل و پنج سال، با این قید که «جانبازان، آزادگان، فرزندان شهدا، فرزندان جانبازان 25 درصد و بالاتر و فرزندان آزادگان یک سال اسارت و بالاتر از سطح حداکثر سن معاف هستند.»

آمار دولت از دوره‌های پیشین آزمون استخدامی نشان می‌دهد در هر دوره حدود دویست تا سیصد هزار نفر در آزمون شرکت می‌کنند و این آمار هر سال افزایش پیدا می‌کند. حال از این تعداد ثبت نام شده، چند نفر استخدام می‌شوند؟ حدود بیست هزار نفر! یعنی کمتر از یک دهم ثبت نام کنندگان.

این تفاوت در آمار دو نکته دارد. اول اینکه هزینه‌ی شرکت در آزمون چهل و پنج هزار تومان است که کمکی به جیب دولت می‌شود. نکته‌ی دوم این است که این تاثیر روانی بر شرکت‌کنندگان در آزمون گذاشته می‌شود که فکر کنند بیکاریشان به دلیل ناتوانی خودشان بوده است و اگر شرایط علمی و عملی بهتری داشتند، می‌توانستند استخدام شوند.

دوم- آزمون استخدامی تنها مرحله نیست. دو مرحله‌ی دیگر باقی می‌ماند. کسانی که بتوانند حداقل امتیاز لازم را از آزمون کسب کنند، ابتدا مدارک خود را به نهادهای استخدام کننده ارائه می‌دهند. اما مرحله‌ی سوم اصل قضیه است: گزینش‌های تکمیلی! داستان گزینش‌های استخدامی از سال‌های دهه‌ی شصت تا کنون، به موضوع شوخی‌های مردم تبدیل شده است. از رنگ فرش‌های مصلی‌ی نماز جمعه تا جزئیات نماز جعفر طیار، سوالات این گزینش است. علاوه بر این آشنایی با مقامات و مسئولین خرده‌پای جمهوری اسلامی یا در اصطلاح عمومی، «سفارش حاج آقا» در عبور از این گزینش‌ها موثر است. بنابراین آزمون فقط قسمت نمایشی قضیه است و تکلیف استخدام در گزینش روشن می‌شود.

سوم- مسئولین وزارت آموزش و پرورش پیشتر گفته بودند که حدود سیصد هزار معلم در این وزارت خانه کم دارند. چند روز پیش وزیر آموزش و پرورش در این آمار تخفیف خودجوش داده است و گفته است 108 هزار معلم کم دارند. اما هر کدام از این دو عدد را قبول کنیم، در قیاس با آمار 18 هزار نفری استخدام وزارت آموزش و پرورش در آزمون استخدامی، با ارقام بزرگی طرف هستیم و خروجی آزمون استخدامی هیچ تاثیر معنی داری در کمبود نیرو در آموزش و پرورش نخواهد داشت.

از سوی دیگر معلمان حق التدریسی و همچنین آموزگاران نهضت سواد آموزی هنوز در بلاتکلیفی شغلی به سر می‌برند و هر از چند گاهی تجمعات اعتراضی برگزار می‌کنند. کمبود معلم مورد اشاره توسط مسئولین وزارت آموزش و پرورش، از سوی دیگر وضعیت اسف‌بار معلمان مدارس غیر انتفاعی را نادیده می‌گیرد. معلمانی که گاه با یک دوم حداقل دستمزد تصویب شده‌ی کارگری، در کلاس‌های درس حاضر می‌شوند.

چهارم- موضوع دیگری که حول مساله‌ی آزمون استخدامی باید مورد اشاره قرار بگیرد، اعتراضاتی است که گاه و بیگاه به آزمون‌های استخدامی مختلف جمهوری اسلامی شده است. هر چند امنیت و صحت آزمون‌های برگزار شده در ایران اعم از کنکورهای سراسری و آزاد همواره محل بحث بوده است و حتی در سال جاری این ابهامات موجب تجمع دانش آموزان شرکت کننده در کنکور دانشگاه‌ها شد.

اما اعتراض به نتایج آزمون‌های استخدامی از همان سال ابتدایی برگزاری این آزمون‌ها جریان داشته است و شرکت‌کنندگان در آزمون به صحت روند برگزاری آن بی اعتماد هستند.

پنجم- «اقتصاد کنکور» یک رسته‌ی اقتصادی غیر قابل چشم‌پوشی در اقتصاد امروز ایران است. موسسه‌های آموزشی کنکور و همچنین انتشاراتی‌های منتشر کننده‌ی کتاب‌های کمک آموزشی، تبدیل به مافیاهای گسترده‌ای شده‌اند که عموماً هم به نهادهای قدرت وابسته هستند. نمونه‌ی واضح برای اثبات این ادعا، انتشارات تعطیل شده‌ی اندیشه‌سازان است. اندیشه‌سازان در دوره‌ی حضور در بازار نشر، بر خلاف رویه‌ی سایر انتشاراتی‌ها و موسسات، در کتاب‌هایش فضایی ایجاد کرده بود که داوطلبان کنکور می‌توانستند با مطالعه‌ی این کتاب‌ها، از خرید کتاب اضافه و توسل به موسسات کنکور بی‌نیاز شوند. مدیر سابق این موسسه، فرهاد میثمی، امروز در زندان اوین است و موسسه توسط انتشارات مبتکران مربوط به سپاه پاسداران، قبضه شده است!

سوالات سال‌های گذشته‌ی آزمون‌های استخدامی و منابع کمک آموزشی برای شرکت در آزمون، به یک منبع درآمد جدید برای این موسسات تبدیل شده است که هر سال تنوع محصولات خود در این زمینه را افزایش می‌دهند.

بنابراین می‌توان به سادگی نتیجه گرفت آزمون‌های استخدامی اولاً برای استخدام بی‌تاثیرهستند و تنها یک مرحله‌ی پول‌ساز برای دولت را به روند پارتی‌بازی در استخدام اضافه کرده‌اند. یک امیدواری گسترده در میان نسل جوان، که پس از چند ماه نگرانی و معطلی، به ناامیدی و سرخوردگی منجر می‌شود...

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید