رفتن به محتوای اصلی

مشکلات تشکل یابی نهادهای مدنی و دمکراتیک ایرانیان در خارج کدامند؟ - (بخش دوم و پایانی)

مشکلات تشکل یابی نهادهای مدنی و دمکراتیک ایرانیان در خارج کدامند؟ - (بخش دوم و پایانی)

کاهش درجه علاقمندی ایرانیان به فعالیت مدنی و دمکراتیک:
شاید یکی از اساسی ترین مشکلات ما ایرانیان در خارج از کشور، طولانی شدن زمان دیکتاتوری، تهییج نشدن روزانه آنان بدلیل دوری از ایران، پراکندگی، بی اعتمادی، بی تفاوتی، مشکلات زندگی، مشغله های مختلف و... باشد. همه این موارد می توانند باعث کاهش درجه علاقمندی و شور و شوق ما به فعالیت در عرصه های سیاسی و اجتماعی شود. ما اینرا هم می دانیم که بخش بزرگی از ایرانیان ساکن خارج به دلایل مختلف دیگر در حرکات اعتراضی برای دفاع از مردم در داخل کشور شرکت نمی کنند. علاوه بر موارد فوق باید توجه داشت که کاهش فعالیت فعالین اجتماعی، جمع شدن امکانات و تجربیات در میان یک عده از فعالین، کمبود وقت ایرانیان به دلایل مشکلات و مسائل زندگی و اشتغال باعث می گردد که زمان زیادی برای فعالیت در یک تشکل دمکراتیک برایشان باقی نماند. از این منظر در فعالیت ها، در گفتگوها و دیدارها ضرورت دارد که به این موارد توجه و دقت لازم صورت گیرد.
شعارهای تند و درخواست مطالبات بیشتر در آکسیون ها:
ما بخوبی در جریان شش ماه فعالیت مشترک مجدداً تجربه کردیم که در یک حکومت دیکتاتوری از نوع اسلامی اش در ایران، تنها گستردگی اتحاد عمل مردم است که نافذ است و نه درجه شدت شعاری که در یک آکسیون کوچک داده می شود. چنین حرکت های پراکنده ای حتی اگر خیلی هم شعارهای تند در آنها داده شود، تاثیر چندان زیادی بر حفظ اتحاد عمل بوجود آمده در میان مردم ندارند. از نظر من درست و عقلانی آن است که فعالین اجتماعی یا سیاسی همواره تلاششان در جهتی متمرکز شود که با اتخاذ و تکیه به روش های مناسب بتوانند هزینه مبارزه را در جامعه هر چه بیشتر کاهش و نیز حضور مردم در آکسیون ها را تا آنجا که امکانپذیر است افزایش دهند.
اگر ما بجای تقویت تاکتیک های فوق بیاییم و فضای آکسیون ها را هر چه بیشتر برای طرح شعارهای تندتر آماده کنیم، تعداد بیشتری از ایرانیان احساس خطر می کنند و در حرکت های اعتراضی ما شرکت نمی کنند. بنابر این بالا بردن سطح شعارها بدون فراهم آمدن شرایط آنها یک اشتباه تاکتیکی است و نیروی ما را در تظاهرات و حرکت های بعدی به اندازه کافی تضعیف می کند و به کاهش نیرو و پراکندگی میان ایرانیان منجر می شود. لذا تنظیم شعارها و خواسته ها در سطح معقول عاملی کلیدی در موفقیت و تداوم یک حرکت اجتماعی است. پس ایجاد حرکت های کوچک، سازماندهی نشده، ضعیف، پراکنده و کم تعداد باعث تضعیف فعالیت ها می شود و در انتها نیروی مردم را خسته می کند. ما برای جلب ایرانیان به آکسیون و برگزاری آکسیون های بزرگ، نیاز به همفکری و تبادل نظر با یکدیگر داریم. غرق شدن در فعالیت های کوچک توان و انرژی فعالین اجتماعی را می گیرد و سازماندهی فعالیت های آنان را کاهش می دهد و موجب تضعیف اعتمادها و پراکندگی نیروها و فعالین می شود. شاید برگشت به تجربه ده ماه اول پس از انتخابات تقلبی در ایران باعث شود که ما در نوع کار و فعالیت خود، تغییراتی را انجام دهیم.

بین کارکرد و مناسبات درونی سازمان های سیاسی و تشکل های دمکراتیک تفاوت وجود دارد
اعضای یک سازمان سیاسی هم و غم شان متوجه پیشبرد سیاست ها و برنامه حزبی ست که در آن عضویت دارند. بسیاری از احزاب برای پیشبرد برنامه شان از تاکتیک های مختلفی استفاده می کنند و تجربه نشان داده است که بنا به شرایط و موقعیت ها بعضی از آنها می توانند از یک تشکل دمکراتیک مدنی جهت پیشبرد برنامه های حزبی شان استفاده ابزاری کنند. 
اما تشکل دمکراتیک بر خلاف تشکل حزبی، بدنبال کسب قدرت سیاسی نیست و خودش را، مستقیما درگیر نمی کند. تشکل دمکراتیک به دنبال طرح آن خواسته هایی می رود که برای آن ها از آغاز تشکیل شده است. به عنوان مثال سازمانی که با هدف دفاع از حقوق بشر تاسیس شده است، همین هدف را پیش می برد. پیشبرد نظرات و عقاید حزبی در یک تشکل واقعاً دمکراتیک صحیح و اصولی نیست و تشکل دمکراتیک را از هدفش دور و آنرا منزوی می کند. یک تشکل که با هدف دفاع از مبارزات مردم در داخل کشور تشکیل شده است برای اینکه بتواند موفق عمل کند و بیشترین نیروی ممکن را با خود همراه نماید به هیچوجه نباید اجازه دهد که به زیر مجموعه یک حزب سیاسی معین تبدیل شود که اگر چنین شود کارآیی اش را از دست می دهد. مبنای اشتراکات در میان اعضای هر تشکل دمکراتیک پرنسیپ ها و اهدافی است که از آغاز روی آنها توافق شده. هر یک از ما در بلژیک به اشکال گوناگون فعالیت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود را پیش می بریم. اینکه در پیشبرد آن فعالیت ها موفق بودیم یا نه، می شود روی آن بحث و گفتگو کرد.
امروز شرایطی در ایران بوجود آمده که همکاری حول مطالبات عمومی و حمایت از مبارزین داخل کشور را الزامی می کند. ما باید تلاش کنیم اختلافات فرعی را کنار بگذاریم و برای دفاع از مردم در داخل کشور کارزارهایی را سازمان دهیم. و چنانکه مشخص است این مهم، جز در دفاع از خواسته های مبارزان داخل کشور نمی تواند میسر باشد. البته هر کسی می تواند فعالیت های معینی را به میل و سلیقه و فهم خودش از مسایل بصورت انفرادی پیش ببرد، ولی همه ما می دانیم که فعالیت های انفرادی کمترین تاثیرات را دارند و برعکس فعالیت های دمکراتیک هر چه گسترده تر و جمعی تر باشند تاثیرات شان ملموس تر هستند.
در رابطه با احزاب و سازمان های سیاسی هم بر این اعتقادم که وظیفه سازمان های جمهوریخواه، دمکرات و آزادیخواه چپ ایرانی مشارکت در این اکسیون ها و همراهی و همبستگی با مردم ایران است و در این عرصه احزاب و سازمان های سیاسی هنگامی می توانند از موفقیت و تاثیر گذاری در میان مردم برخوردار باشند که بتوانند با اتحاد میان خود خواسته ها و آلترناتیوهای خود را هر چه وسیع تر طرح کنند و چنانکه تجربه عملی ما نشان داد که ما بعد از هفته اول انتخابات 12 ژوئن، در آکسیون های بروکسل، هیچگونه مانع و مشکلی برای طرح رنگ ها، عقاید و تفاوت های موجود میان ایرانیان ایجاد نکردیم و از این بابت هزینه زیادی را هم پرداخت کردیم. اما ایجاد و دفاع از چنین فضای دمکراتیکی از طرف ما، مورد استفاده نامناسب برخی جریانات چپ تندرو و راست افراطی سلطنت طلب واقع شد و آنها با دادن شعارها، انتشار گزارشات غلط و تبلیغات منفی، قصد و تلاش برای ایجاد درگیری و تحمیل نظرات خود در واقع سعی داشتند برای این فضای دمکراتیک بوجود آمده مانع ایجاد کنند و به خیال خود رهبری تظاهرات و آکسیون ها را با این کارهای ناپسند خود و نیز ایجاد صف مستقل جداگانه در تظاهرات، بدست آورند. که با هوشیاری، گفتگو و رواداری مسئولین تشکل های دمکراتیک سازماندهنده آکسیون خوشبختانه نتوانستند در پیشبرد روش غیر دمکراتیک خود موفق شوند. آنها نمی دانند که در میان تشکل های دمکراتیک رهبری مستقل یا صف مستقل مفهوم ندارد و چنین واژه هایی متعلق به گذشته و احزاب توتالیتر است. مبنای فعالیت ما در یک تشکل دمکراتیک توافقات مشترک با رهبری جمعی و مسئولیت فردی و با تکیه اکید بر رعایت پرنسیپ های دمکراتیک مدنی و احترام به دگراندیشان می باشد.
پس می شود چنین نتیجه گیری کرد که تشکل های دمکراتیک ما ایرانیان که از تنوعات وسیع و گسترده برخوردار می باشند می بایست همواره هویت مدنی و دمکراتیک خود را حفظ کنند. و نیز نباید به هیچوجهی به رقابت و مقایسه خود با تشکل های حزبی مبادرت کنند. اعضای فعال در یک تشکل دمکراتیک با عنوان فردی وارد تشکل می شوند و همواره می بایست با عنوان فردی در فعالیت های آن تشکل شرکت و فعالیت کنند و منطقی و مناسب نیست در فعالیت های دمکراتیک با ایدئولوژی، مرام حزبی، مذهبی و گرایش سیاسی خود، فعالیت تشکل را مختل کنند. اینکه کی با چه گرایش فکری و یا با چه سابقه سیاسی حزبی در تشکل دمکراتیک حضور دارد به هیچیک از اعضای تشکل ربط ندارد. این موارد امر خصوصی افراد می باشد. تا هنگامی که اعضای تشکل دمکرات هستند و در چارچوب موازین دمکراتیک باقی می مانند و توافقات موجود تشکل را رعایت می کنند جز نیروهای آن محسوب می شوند. دخالت در حریم خصوصی افراد برای شرکت در فعالیت مشترک دمکراتیک و مدنی جز ایجاد تفرقه و پراکندگی مفهومی دیگر ندارد. و این برخوردها فعالیت دمکراتیک را مختل و تضعیف می کند.
بحران در فعالیت های دمکراتیک ایرانیان در بلژیک:
تاکنون بسیاری از فعالیت های دمکراتیک ایرانیان در عرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی همواره توسط تعدادی معدود از فعالین شناخته شده ایرانی سازماندهی شده است. نوع فعالیت، روش ها و تجربه های اتخاذ شده در چارچوب موضوعات فوق، منجر به طرح مسائل و مشکلات عدیده ای در میان فعالین بخش های مختلف شده است. همه مسائل بوجود آمده گویای وجود نوعی بحران در نهادها و در ارتباط با فعالین این تشکل ها می باشد. موارد و مشکلات طرح شده بیش از پیش نیاز به ایجاد یک بحث و گفتگوی عمومی در یک فضای مشترک و دمکراتیک که مسیری مناسب، با نوعی از تساهل و ارتباط دوستانه در آن همراه باشد را بیش از هر موردی از اهمیت برخوردار می سازد. مسیری که در آن به رسمیت شناختن برابری حقوقی میان انسان ها تنها مطرح نیست بلکه بوجود آوردن آن شرایط و زمینی کردن آن، از هر موضوعی پر اهمیت تر است. روشن است که با ایجاد چنین فضای دمکراتیکی، نباید به هیچوجهی واهمه از انگ خوردن، واهمه از دیگری، زیر سوال رفتن شخص، احساس قربانی بودن یا شدن، تهمت زدن، احساس گناه کردن، حق دوستی را بجا نیاوردن، خراب کردن، محدود کردن، حذف نمودن، له شدن و ... را مبنای گفتگوی افرادی قرار گیرد که می خواهند در عرصه های فوق بصورت فعال، نیمه فعال، کم فعال و یا دوستدار یا هوادار شرکت کنند. رویکرد ما فعالین ایرانی در بلژیک تاکنون نادیده گرفتن و کم توجهی به مشکلات موجود فوق بوده است. البته دلایل اتخاذ چنین رویکردی همواره تحت عنوان حفظ اتحاد در هر وضعیتی و جلوگیری از تفرقه توجیه شده است. تجربه نشان داده است که با روش های سنتی برای ایجاد و حفظ روابط برای فعالیت ها تحت هر عنوانی که صورت گیرد دیگر نمی تواند و نخواهد توانست جوابگوی مشکلات ما در فعالیت ها و توافقات باشد و اگر به آن موارد پرداخته نشود روابط و فعالیت ما ضربه پذیر و در ادامه بشکل ناهنجاری مختل خواهد شد.
موضوع دیگری که از خلال جلسات و بحث ها با دوستان و فعالین تشکل های ایرانی در بلژیک مورد توجه ام قرار گرفته، اين است که اغلب دوستان با طرح و ایده مشخص به جلسات تشکل نمی آیند و آنهايی هم که دارای نظر هستند پيشتر نظرات خود را براي فعالين و همراهان ارسال نمی کنند و بدین طریق قبل از جلسه ما را از فکر کردن نسبت به نظرات خودشان محروم می کنند و یکمرتبه بصورت فی البداهه و کلي آن نظرات را در جلسات مطرح مي کنند و ما هم فی البداهه نسبت به موارد طرح شده نظرات خود را ابراز می کنیم و بعد هم براحتی آن موارد فراموش مي شوند. حتي بارها ديده شده که اين دوستان در خصوص نظر خود پيگیری نمی کنند. برای من این نحوه برخورد بسیار عجیب است! به نظرم فعالیت و یا پیش بردن یک فکر توافق شده در تشکل ایرانیان نیاز به اندیشيدن فردي و جمعي دارد. برای ما بيش از هر موضوعی مناسب است که فعالیت هاي خود را درونی کنیم و در خلوت به لحاظ فکري به چگونگي گسترش و افزايش تاثیر آن در میان ایرانيان و خارجيان تا حدودی مکث کنیم. اهمیت حفظ تشکل های دمکراتيکی چون کانون مدافعان حقوق بشر در ایران یا اتحاد برای ایران یا جمعیت دفاع از جبهه جمهوری و دمکراسی در ایران و ...، ارزش فکر کردن، تبادل نظر و تجربه کردن ميان ما را دارد. در ضمن این هم در میان ما درست و واقعی است که همه فعالین اجتماعی و سیاسی از یک دسته و گروه نیستند، برخی اهل گفتگو و بحث ‌هستند، برخی چنین توان و ظرفیتی را ندارند. اگر فردی حاضر نشود چشم در چشم مسایل و مشکلات بدوزد، روشن است که نمی‌تواند به حل آنها مبادرت کند.
این موضوع قابل فهم است که بعضی از دوستان بخشی یا حتی همه نظرات این نوشته را نپذیرند، اما برایم این مهم بیشتر دارای اهمیت است که حاضر باشند مسأله‌ی بحران و این که مشکلات قابل توحهی را که در فعالیت های مشترک وجود دارند را ببینند و متوجه شوند که آن موارد، فعالیت های بی برنامه امروز آنها را موجه نمی‌کند. تجربه ما در حال حاضر گویای این واقعیت است که هر کس از دوستان با نوآوری های خود تلاش می کند که رنگ و حالی دوباره به فعالیت های دمکراتیک ایرانیان در بلژیک دهد. اما متأسفانه روابط، ارتباطات و روش هایی که در این عرصه برای تشکیل یا پیشبرد فعالیت های تشکل های موجود ایرانی به کار برده می شود بیشتر باعث این می شود که فعالیت های ما دچار اختلال و مشکلات عدیده ای شود و حتی روابط میان ما بشدت کاهش بیابد و این ضربه نهایی به فعالیت مشترک است.
برای من واضح است که تمام تلاش ها و فعالیت هایی که در بروکسل بوسیله همه ما در انجمن ها و نهادهای مختلف صورت می گیرد در جهت همبستگی با مردم ایران در داخل کشور است و چنین روحیه ای بسیار ارزشمند و اساسی برای جمع ما می باشد. اما متاسفانه در عمل و گاه در فکر ما متوسل به روش هایی شده ایم که در پیشبرد کارها باعث ایجاد مشکلات و تنش هایی در میان ما شده است که البته این برخوردهای بوجود آمده می توانند به راحتی در هر حرکتی به ضد خودش نیز تبدیل شوند و بدین طریق نهادسازی و فعالیت ها را تضعیف کند. مشخص است که چنین نتیجه ای نمی تواند به نفع فعالیت های پایدار و دمکراتیک ایرانیان در بلژیک تمام شود و هر بار مجبور می شویم دست به تشکیل تشکل با نامی جدید و با تعدادی کمتر باقی مانده از همان افراد قبلی بزنیم و رفته رفته چنین روشی برایمان بصورت طبیعی و عادی در آید. و متاسفانه چنین دور باطلی دارد در فعالیت ها همچنان به کار خود ادامه می دهد.
مهم‌ترين مشکلات نهادهای دمکراتیک ايرانی در بلژیک و یا در دیگر کشورها کدامند؟
نسل اول و دوم ایرانیان از جنبه زندگی و رفاه اجتماعی از موقعیت مناسبی برخوردارند. سطح تحصیل و تخصصی ایرانیان، آنها را در موقعیت مناسبی نسبت به دیگر اقلیت های خارجی در بلژیک قرار داده است. در اواخر سال 2008 ما با جمعیتی در حدود 15 هزار ایرانی در بلژیک مواجه هستیم. روشن است که ما امکان اینکه بتوانیم همه تعداد فوق را در نهادهای مدنی سازماندهی کنیم، نداریم. در آکسیون هایی که برگزار شد ما تنها توانستیم بین 800 تا 1000 ایرانی مقیم بلژیک را به تظاهرات خود بکشانیم. اگر هم در آکسیون هایی این تعداد افزایش پیدا کرد به دلیل حضور ایرانیان از دیگر کشورها بوده است. البته شاید جا داشته باشد به چرایی عدم شرکت بقیه ایرانیان(90 درصد دیگر) در آکسیون های انجام شده پرداخته شود تا بلکه از این طریق نسبتاً بشود دلایل آن برشمرد. در این خصوص می توان به پراکندگی ایرانیان در سطح بلژیک، بی ارتباطی یا کم ارتباطی با تشکل های ایرانی و فعالیت های آنان، مشغلات زندگی، کم اعتمادی، عدم آگاهی به منافع عمومی و مشترک، فاصله و دوری میان نسل های جدید و قدیم مهاجرین ایرانی، ترس در هنگام بازگشت به ایران، اختلافات، نبود اتحاد میان احزاب و تشکل های ایرانی، وضعیت اقامت، مشکلات مهاجرت، عدم وجود اتکا به یک مرکز یا تشکل قابل اعتماد، درگیری های سیاسی که گاه بصورت خشونت آمیز انجام می گیرد، تجربه استفاده ابزاری شدن، خودی و غیر خودی کردن، تهمت زدن، جو ناسالم نسبت به فعالین اجتماعی درست کردن، دروغ گفتن، تنبلی، سستی، بی علاقه گی، عمومی نشدن مبارزه، منافع شخصی و ... را بعنوان موضوعات اساسی نام برد.( تعداد قابل توجهی از ایرانیانی که در آکسیون ها شرکت نمی کنند از خواسته های دمکراتیک ایرانیان معترض در داخل کشور حمایت می کنند اما ترجیح می دهند که به دلایل متفاوت در آکسیون ها و اعتراضات شرکت نکنند اما از نزدیک مسائل را دنبال می کنند و در جریان حوادث قرار دارند. با توجه به صحبت هایی که با ده ها نفر از ایرانیان طیف فوق انجام گرفته می توان بصورت تقریبی گفت که در حدود 30 درصد از آمار 90 درصد ایرانیانی که در آکسیون ها شرکت نمی کنند و بصورت خاموش با مطالبات مردم ایران موافق هستند و به طرق غیر علنی فعالیت هایی را برای همبستگی با آنها انجام می دهند اما نمی خواهند بنا به دلایلی که پیشتر متذکر شدم حضور مستقیم علنی در بیرون داشته باشند.). البته در دیگر کشورهای اروپائی که ایرانیان حضور دارند شرکت شان در آکسیون های اعتراضی بین 5 تا 10 درصد است. دو مثال مشخص برای تائید حرفم ارائه می دهم. در آلمان در حدود 200 هزار ایرانی حضور دارند. در دو تظاهراتی که در برلین و کلن از ایرانیان برگزار شد جمعیتی بالغ بر 7 الی 8 هزار نفر روی هم رفته شرکت کردند. در سوئد در مقطع فعالیت های مربوط به جنبش سبز، جمعیتی بالغ بر 75 هزار ایرانی زندگی می کردند. بزرگترین تظاهرات ایرانیان در این کشور در آنزمان پنج هزار نفره بود. همه فاکتورهای فوق گویای این است که 90 درصد ایرانیان در خارج از کشور خاموش اند. و حتماً هم برای این سکوت خود دلایل گوناگونی دارند.
مشکلات تشکل یابی نهادهای مدنی و دمکراتیک ایرانیان چه می باشد؟
ما همواره بعد از مدتی بحث و گفتگو یکسری توافقات را با هم اتخاذ می کنیم اما نسبت به ابزار، راه و چگونگی رسیدن به این اهداف توافق شده با هم صحبت نمی کنیم. ما در چارچوب توان، ظرفیت و نیروی حقیقی و حقوقی خود اقدام نمی کنیم. ما عادت به تقسیم کار نداریم. ما مسئولیت پذیر نیستیم. ما در سطح توافقات انجام شده باقی نمی مانیم. کارهای فردی و دلبخواهی تا دلمان بخواهد انجام می دهیم. قوانین و پرنسیپ های یک تظاهرات را رعایت نمی کنیم. اگر هم مسئولیتی را بپذیریم در چارچوب توافقات فکر و عمل نمی کنیم. ما دیگر فعالین را بطور مدام در برابر کار انجام شده قرار می دهیم. ما استاد در تکروی و به انحصار در آوردن امکانات در فعالیت ها هستیم. ما به تلاش دوستان خود بی توجهی و بی احترامی می کنیم. تئوری توطئه در ما بشدت عمل می کند و این موجب بی اعتمادی و فاصله گیری میان فعالین و در ادامه با مردم می شود. به جوانها بی اعتمادی می کنیم و فضا را برای فعالیت دمکراتیک آنان باز نمی گذاریم.
مثلا برای تعيين دستور جلسه و يا يک تصميم گيری ساده که صرفا يک کار ساده و پیش پا افتاده است، ساعتها وقت تلف می کنیم، و شدیدترین درگیری های خسته کننده میانمان در می گیرد و بدین طریق انرژی بسيار زيادی بيهوده از بین مي رود که نتيجه آن دلسرد شدن، فاصله گیری و کناره رفتن بسياری از فعالین می‌شود. اما در ضمن لازم است که ما توجه داشته باشیم که تجمع فعالین در یک تشکل دمکراتیک برای فعالیت مشترک است و نه برای پیش بردن چنین بحث هایی خسته کننده و تکراری در درون و بیرون آن. در واقع هدف همفکری و هماهنگی هر چه بیشتر در جهت گسترش توافقات برای چگونگی پیشبرد دفاع از مبارزین مدنی و مردم در داخل کشور می باشد.
روشن تاکید کنم که ما می توانیم از بعضی از فعالین و هواداران یک تشکل دمکراتیک خوشمان نیاید و از نظر من این حق هر فردی است و نمی شود به آن فرد اشکال گرفت. اما اگر چنین نگاهی به کار جمعی توافق شده لطمه وارد کند و به تخریب و ضربه زدن به تشکل منجر شود، بهتر است آن دوستان با هم در یک جمع باقی نمانند و هر کدام راه خود را پیش ببرند. یادمان نرود که هر کدام از ما در تشکل های موجود ایرانیان شرکت داریم و فعالیت های خصوصی، گروهی و جمعی خود را در آنجا، سازمان می دهیم. توجه داشته باشیم که حضور همه ما در یک تشکل دمکراتیک با عنوان فردی و تنها برای دفاع از مبارزه مردم در داخل کشور است و بس! البته اين مشکلات فقط مربوط به تشکل‌های اجتماعی و فرهنگی ایرانیان نيست. ما باید شرایط دمکراتیکی را ایجاد کنیم که بتوانیم تفاوت ها و اختلافات را با هم بصورت گفتگوی مشترک روشن کنیم و در ادامه ببینیم با توجه به سطح اختلافات و تفاوت ها چگونه می توانیم گام های مشترک را با یکدیگر برداریم. ما می توانیم دلایل زیادی را برای عدم همکاری با هم ارائه دهیم. و در این خصوص دلایل منطقی و غیر منطقی برای هم عرضه کنیم. اما فکر می کنم و مناسب هم می دانم که علاوه بر نقد و مخالفت با یکدیگر نیز مناسب باشد که بشکلی در تلاش برای چگونگی پیشبرد همکاری های حداقل با توجه به تمام نواقص موجود با هم داشته باشیم. با گفتگو و مشارکت صمیمانه در بحث ها می توان عملکرد و مواضع نادقیق و یا اشتباه من و ما را تصحیح کرد و فکر می کنم ما هنوز از چنین ظرفیت و پتانسیلی برخوردار هستیم.
در فعالیت های دمکراتیک ایرانیان اهمیت دارد که در تشکل، تفکيک وظايف و اختيارات و ايجاد يک سيستم دمکراتيک نظارت و کنترل و احترام به انتخاب ها و پرنسیپ ها بوجود آید. روشن است که فعالین تشکل هایی که در بلژیک تلاش می کنند بدلیل داوطلبانه بودن فعالیت، نمی توانند به منافع و سود خود بیاندیشند. چون در فعالیت در این نوع تشکل های دمکراتیک صاحب پول و در آمد نمی شوند بلکه باید از جیب و وقت خود نیز مایه بگذارند. مسئولین و فعالین یک تشکل دمکراتیک ایرانی اگر انگيزه نيرومند مردمی نداشته باشند، نمی توانند به فعالیت وسیع، رایگان و گسترده بپردازند. اگر ما بتوانیم مجموعه نیروهایمان را خوب سازمان دهیم حتما امکان استفاده مناسب و معقول از ظرفیت های آنان بوجود می آید و در شرایط خارج با تقسیم کار و سازماندهی توام با برنامه می توانیم قدرت فعالیت خود را افزایش دهیم و فعالیت ها مختص چند نفر باقی نمی ماند. به علاوه نباید فراموش کرد که اگر تشکل‌های ما نتوانند نسل دوم و سوم ایرانیان را جذب کنند در پیشبرد فعالیت ها دچار اشکال خواهند شد و بی توجهی به این موضوع نیروی مقاومت و همبستگی با مردم و مبارزین داخل را تضعیف می کند. بنابراين تشکل های ايرانی ساکن بلژیک بطور آگاهانه باید در پی جذب نسل دوم و سوم ايرانيان که در بلژیک بدنیا آمده اند یا بزرگ شده اند برآیند و نيز در ايجاد يک نهاد بسيار گسترده ايرانيان مترقی طرفدار حاکمیت مردم در سراسر بلژیک بصورت با برنامه، آرام و فکر شده اقدام کنند.
چگونه می‌توان تجربه‌های مثبت سازمان‌ها و نهادهای مردمی در بلژیک را با نيازها و امکانات کنونی جامعه ايران منتقل و منطبق کرد؟
بنظر من شيوه دمکراتيک اداره اختلافات بر مبنای اجماع عمومی، بردباری و مدارا به کار ما ايرانيان بسيار کمک می‌‌کند. همينطور انباشت تجربه و آگاهی از طريق قابل رويت کردن اشکالات و جلوگيری از تکرار آنها و بويژه تاکيد بر امر آموزش ميتواند، ما را کارآمدتر کند. اهميت دادن به کار تخصصی و کارشناسی در حيطه‌های گوناگون از مهم‌ترين نيازهای نهادهای مردمی مدرن است. انباشت تجربه و آگاهی در هر تشکل، شرط استمرار و بيرون آمدن از دور تسلسل باطل و اتلاف انرژی است. علاوه بر اينها يادگيری از اشتباهات و ارزيابی انتقادی فعاليت‌های سالانه هر تشکل، تفکر انتقادی و سازنده را همگانی می‌‌کند و فعاليت‌ها را بطور مستمر نوسازی می‌‌نمايد. همچنين جذاب کردن محيط فعاليت نهادهای مردمی برای جوانان و زنان از طريق ابتکارات گوناگون و در نظر گرفتن روحيه و سليقه آنها بسيار مهم است. بدون ورود خون تازه، فعالیت های تشکل‌های مردمی و مدنی بسته می‌‌شود. 
نتیجه گیری
تجربه کار، زندگی و فعالیت در تشکل های دمکراتیک در بلژیک نشانگر این واقعیت است که فعالیت های تشکل های دمکراتیک بلژیکی از درون يک چارچوب سازمانی نهادينه شده، بوجود می آیند و اعضا و موسسین آنها از دوران کودکی و نوجوانی با شيوه کار انجمنی بصورت دمکراتیک آشنا می‌گردند، اما بر عکس در تشکل های ايرانی روند یادگیری پس از تشکيل تشکل تجربه می‌شود و این امر باعث ایجاد مشکلات اساسی در فعالیت های دمکراتیک ایرانیان می گردد. مبنای فعالیت بیرونی تشکل دمکراتیکی چون کانون مدافعان حقوق بشر در ایران- بلژیک یا دیگر تشکل های دمکراتیک ایرانی، با توافقات اختياری، داوطلبانه‌ و بحث شده همراهان و فعالین آن توام بوده است. متاسفانه به دلیل عدم تجربه‌ کار جمعی لازم و اعتماد متقابل افراد تشکیل دهنده تشکل و نیز سطح پایین روحیات و منش دمکراتیک و حسادت های موجود نسبت به یکدیگر و خود بزرگ بینی های کاذب، همواره در میان مدت و مشخصاً در دراز مدت از کارائی تشکل ‌هایی چون کانون و یا دیگر تشکل ها به شدت کاسته است. و متاسفانه گویا قرار است این دور باطل همچنان تکرار و تکرار شود. ما برای مقابله با این روحیات منفی در میان خود می بایست بر رفتار و منش های دمکراتیک تاکید کنیم و همواره وجود تشکل هایی چون کانون و... را مناسب‌ترين بستر برای آموزش و تمرين دموکراسی در میان خود تلقی نماییم. در کشورهای آزاد و دمکراتیک، ايده‌ی کار مشترک از طریق تشکیل یک تشکل را می توان تجمع داوطلبانه یکسری افراد حول اهداف مشترک و توافق شده تعریف کرد. اما در تجربه میان ایرانیان و در تجربه حکومت های دیکتاتوری ايران همواره تشکیل چنین تشکل های دمکراتیکی به معنی تهديدی جدی عليه رژیم یا علیه منافع شخصی و گروهی افراد دانسته شده است. چنین نگرشی چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور صدمات زیادی به کارهای دمکراتیک و مدنی زده و می زند. ما ایرانیان نیاز به این داریم که تجربه کار دمکراتیک را هر چه بیشتر در خود تقویت کنیم. فضای دمکراتیک در کشورهای غربی می تواند در این راه به ما یاری رساند. ما وظیفه داریم که همواره با تشويق و دعوت از ايرانيان به شرکت در انجمن‌‌های موجود و تأسيس انجمن‌‌های جديد، این پیام را به گوش آنها برسانیم که بهترين شيوه برای دنبال کردن علايق اجتماعی، فرهنگی، علمی، تخصصی، سياسی، ورزشی و تفريحی، همکاری با ديگر افرادی است که با ما در اين زمينه‌ها علايق مشترک دارند. ما این فضای دمکراتیک و دوستانه را هنگامی می توانیم ایجاد کنیم که در فعالیت های دمکراتیک خود دست از انحصار بازی ها، خودخواهی ها، حسادت ها و دشمنی ها برداریم و بر دوستی و تقویت روحیه همکاری ها در چارچوب دمکراتیک و مدنی تاکید کنیم!

دیدگاه‌ها

خسرو

به نظرمن بایدازدیدایده آلی به هرتصمیم کوچک چشم بپوشیم هدف ها را تقسیم بندی وبه هدف های بزرگ میانه وکوچک تقسیم کنیم ودراتحادعمل اگربه طرف مقابل بفهمانیم که این کاریک هدف کوچک یا میانه است وربطی به ایده آل نداردشایدراحت ترقبول کند.وتاسف بارترازسازمانهای چپ است که دایم یک ایده آل شهررابرای مخاطبان خودتصویرمیکنندولی حاضربه هیچ همکاری بادیگران نیستندمثلا هسته اقلیت بااقلیت چه تفاوت فاحشی دارد.درپس ازاکتبرازهمان افسران تزاراستفاده کردندمنشویک یارسولیونرکه جای خودش راداشت .تمام نقص ها ازهمین نگاه ایده آل به هدف است.

س., 04.02.2020 - 17:21 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید