رفتن به محتوای اصلی

انگار که هشت سال پیش است

انگار که هشت سال پیش است

حدود یک سال به پایان دومین دورۀ ریاست جمهوری حسن روحانی باقی مانده است. به اعتباری وضع کنونی در حاکمیت جمهوری اسلامی، خاصه در مناسبات با امریکا، با وضع هشت سال پیش، که حدود یک سال به پایان دومین دورۀ ریاست جمهوری احمدی نژاد باقی مانده بود، از هیچ نظر شباهت چندانی ندارد. سوای شیوع کرونا، که واقعیتی محدود به وضع کنونی ایران نیست، در سالهای پایانی ریاست جمهوری احمدی نژاد تنش فزاینده و چاره ناپذیر بین او با خامنه ای – همچون مناسبات دیگر رؤسای جمهور پیش از او – دیگر به سطح عمومی کشیده شده بود؛ تا آنجا که مدتی بعد به "دورکاری" 11 روزۀ احمدی نژاد – یعنی در اصل به "استعفای آزمایشی" و تهدید به استعفای واقعی او - هم کشیده شد. در حالی که به نظر نمی رسد مناسبات روحانی و خامنه ای، به "یمن" رفتار بی اصل و استخوان روحانی، هرگز به چنان درجاتی از اصطکاک با خامنه ای بیانجامد. به علاوه اگر قیمت نفت در چند ماه اخیر و مشخصاً سه هفته پیش به پائین ترین مقدار در خلال بیست سال گذشته سقوط کرده بوده است، هشت سال پیش درست یکی از نقاط اوج خود را در تمام تاریخ نفت طی می کرد. نیز، بی آن که بتوان تداوم رئوس کلی سیاست خارجی امریکا را تحت ریاست جمهوری این یا آن کس نادیده گرفت، از این تفاوت نباید به سادگی گذشت که در آن زمان اوباما بر مسند ریاست جمهوری امریکا نشسته بود و اکنون ترامپ؛ دو نفر با دو رویکرد متفاوت نسبت به مناسبات ممکنۀ ایران و امریکا، و شیوه های حل مسائل بین دو دولت.

 

با این حال شباهتهای وضع کنونی با هشت سال پیش هم کم نیستند. مناسبات بین جمهوری اسلامی و امریکا همچنان و بیش از پیش تنش آلوده است و در این فاصله، برجام، که می توانست سکوئی برای رفع بیشتر تنشها باشد، "از فرط خونریزی در حال مرگ" است. همچنین در شباهت با آن زمان به نظر می رسد که باز برای طرفین آشکار شده است که پیشروی خود یا عقب نشاندن دیگری بدون هر هزینه و امتیازی ممکن نیست. اما شاید بزرگترین شباهت وضع کنونی با وضع آن زمان، تداوم ولایت خامنه ای بر حاکمیت جمهوری اسلامی باشد، و شاید درست به دلیل همین شباهت است که بتوان سیر مناسبات ایران و امریکا در سال پیش رو را، در سمت "ایرانی" آن ترسیم کرد.

 

اهمیت این شباهت چیست؟ کشور بماند! گرفتاری جمهوری اسلامی در تنگناهای متعدد دیگر از هیچ چشمی پوشیده نیست، و بیرون کشیدن جمهوری اسلامی از هر یک از این تنگناها بدون برهم زدن توازن نیروی کنونی علیه گرایشهای فوق ارتجاعی تمامیتخواه در درون آن ناممکن است. تنگناهای ناشی از مناسبات تنش آلودۀ جمهوری اسلامی با امریکا و اقدام برای برون برد جمهوری اسلامی از آنها نمونۀ شاخصی از این نکته است. سوای سمتگیری سیاسی خامنه ای، او شخصیتی است نه چندان با مناعت که ابتکار و پیشگامی دیگران را در این دست اقدامات برتابد، و نه چندان با شجاعت که خود اگر بتواند در این زمینه مبتکر و پیشگام باشد، حاضر به میدانداری گردد. کیفیت رفتار و عمل او از زمانی که به الزام توافق با امریکا بر سر پروندۀ هسته ای جمهوری اسلامی رسید، تا زمانی که با انکار نقش خود در این توافق به تعارض با برجام برخاست، کیفیتی نمونه وار از این شخصیت کم مناعت و شجاعت است.

واقعیت این است که سیاست "فشار حداکثری" ترامپ - علیرغم عدم توفیق و تلاش او، برخلاف اوباما، برای ایجاد اجماعی بین تمام طرفهای صاحب نفع و نفوذ در ارتباط با جمهوری اسلامی – بر متن وضع عمومی جمهوری اسلامی دشواریهای سنگینی را برای آن به بار آورده است. انتشار توئیتی از خامنه ای در روزهای گذشته در ارجگزاری بر شجاعت امام حسن، امام دوم شیعیان، برداشتهائی را دایر بر تدارک مذاکرات با امریکا در ماه های آینده موجب شده است. خامنه ای در این توئیت امام حسن را شجاع ترین چهرۀ تاریخ اسلام می نامد، زیرا "او حاضر شد خود را و نام خود را در میان دوستان نزدیک اش، فداى مصلحت واقعى کند و تن به صلح دهد، ..." توئیت خامنه ای را باید جدی گرفت، اما نه به عنوان نشانه ای از یک اقدام برای روزهای آتی، بلکه برای فصلهای آتی. مذاکره، اگر این ارزیابی درست باشد که طرفین، یعنی جمهوری اسلامی و دولت ترامپ، به این نتیجه رسیده اند که پیشروی خود یا عقب نشاندن دیگری بدون هر هزینه و امتیازی ممکن نیست، منطق خود را خواهد یافت.

منطق آشکار مذاکرات آن است که طرفین - و در موضوع حاضر جمهوری اسلامی - برای این که به پای میز مذاکره برود، نیاز دارد دست اش خالی نباشد. از این نظر وضع منطقه برای جمهوری اسلامی خیلی امیدوارکننده نیست و قیمت نفت به شدت ناامیدکننده است. توفیق در قرار دادن ماهواره در مدار زمین، ولو که حامل یک "وب کم" باشد، و کجدارومریز کردن تا آستانۀ انتخابات امریکا، بیشترین نقاط جمهوری اسلامی اند. به نظر می رسد جمهوری اسلامی هم به این تحلیل رسیده که پیروزی ترامپ در انتخابات آتی ریاست جمهوری امریکا ابداً منتفی و حتی با احتمال اندک نیست و بنابراین اگر بخواهد مذاکره هم بکند این را نه در ماه های آتی بلکه در نزدیکیهای انتخابات و در زمانی که بتواند از ترامپ امتیاز بگیرد، آشکار خواهد کرد. به علاوه اکیداً بعید است که عدم انتخاب ترامپ وضع را به ضرر جمهوری اسلامی تغییر دهد.

اما، سوای احتمال همیشه موجود بروز رویدادهای پیش بینی نشده، به بیشترین احتمال منطق پنهان مذاکرات را همان شخصیت گفته شدۀ خامنه ای تعیین می کند. توفیق گشایش مذاکرات نصیب روحانی نخواهد شد. انتخابات دورۀ آتی ریاست جمهوری اسلامی در راستای مطلوب خامنه ای زمینه چینی خواهد شد، "توئیت پراکنی" و هرگونه اظهارات شبهه انگیز خامنه ای سمت صریحتر، اما همواره قابل تفسیری، به خود خواهند گرفت، ... و البته اگر اوضاع این گونه پیش برود، آن گاه می توان - به شباهت با سانتریفیوژها و باقی تجهیزات اتمی در مذاکرات منجر به برجام - ماهواره را هم برای مذاکره در فردای انتخابات امریکا "خرج" کرد. انگار که هشت سال پیش است.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید