رفتن به محتوای اصلی

جنگ، طناب دار کارگران و فرودستان!

جنگ، طناب دار کارگران و فرودستان!
زحمتکشان و جنگ
image-20220429220259-1

شعار "کارگران سراسر جهان متحد شوید" در مانیفست حزب کمونیست، اثر کارل مارکس و فریدریش انگلس، در فوریه ۱۸۴۸ میلادی انتشار یافت. اما قبل از آن که به عینیت آن روز جامعه نگاه افکنده باشد، بیشتر از آرزوهای نیک این دو تئوریسین برجسته جنبش کمونیستی ـ کارگری سرچشمه می گرفت. کارل مارکس و فریدریش انگلس به درستی تشخیص داده بودند که تنها اتحاد و همبستگی در میان کارگران، می تواند آنان را از یوغ بردگی مدرن رها سازد. اما باوجود این که نزدیک به ۱۷۴ سال از طرح این شعار می گذرد، هنوز هم چشم اندازی برای تحقق این شعار در افق دیده نمی شود. نه تنها اتحادی بین کارگران جهان علیه سرمایه داری جهان شکل نگرفته است، بلکه حتی اتحاد در قامت منطقه ای بین کارگران نیز دیده نشده و نمی شود. شاید بتوان یکی از دلائل عمده در عدم تحقق این شعار را در تحول و رشد ناهمگون طبقه کارگر در کشورهای مختلف دید. همچنین تاثیر این ناهمگونیها در نوع مطالبات و مبارزات آنان برای بدست آوردن حقوق خود. ناگفته نماند قبل از این که این شعار از طرف مارکس طرح شود، کارگران انگلستان توانسته بودند خود را متحد سازند و اولین و برجسته ترین جنبش کارگری "چارتیست ها" به معنای منشور را بوجود بیاورند.

 شعار سمبولیک مارکس و انگلس در مانیفست حزب کمونیست "کارگران سراسر جهان متحد شوید" اگرچه تحقق عملی پیدا نکرد اما توانست به شعار سراسری و همبستگی تمام کارگران جهان در اول ماه مه تبدیل شود. همچنین در محدوده جغرافیایی هر کشوری، کارگران را به درجاتی حول خواسته های مشترک در سندیکاها و اتحادیه های کارگری متحد و سازماندهی کند.

امروز سرمایه داری نظام غالب بر جهان است و در حال حاضر هیچ نظام اقتصادی دیگری قادر به رقابت یا پس زدن آن نیست. ویژگی این نظام، توسعه طلبی و جهانگشائی است. در عین حال که نظام سرمایه داری همواره در مقابل طبقه کارگر متحد و یکپارچه عمل کرده است و در اتحاد با یکدیگر برای سرکوب جنبش های مطالباتی کارگران هیچگاه فرصت را از دست نداده اند، ولیکن در رقابت درونی خود و تلاش برای پس زدن هم و تسخیر جایگاه رقیب، از هر ابزاری سود برده اند؛ از جمله استفاده ابزاری از فرزندان کارگران و خود کارگران، کشاورزان و دیگر حقوق بگیران.

جنگ جهانی اول و دوم دو نمونه خونبار رقابت های درونی نظام سرمایه داری می باشند. تنها در جنگ جهانی دوم نزدیک به ۶۰ میلیون نفر جان خود را از دست دادند. با یک حساب سر انگشتی می توان حساب کرد که چه تعداد از این ۶۰ میلیون کشته شده متعلق به خانواده های کارگران بودند. بنابراین تعجبی ندارد که تعداد کسانی که در جنگ سرمایه دارن به اجبار حضور دارند از طبقه کارگر و دیگر حقوق بگیران هستند و نه خود طبقه سرمایه دار. طبقه کارگر علی رغم این که مورد سرکوب سرمایه دار و دولت مدافع آنان می گردد، همچنین در هنگام تخاصم درونی نظام سرمایه داری نیز تحت عناوین گوناگون، دفاع از دمکراسی یا میهن یا حقوق بشر و غیره توسط همین نظام سرمایه داری به جبهه های جنگ فرستاده می شود تا جان خود را برای دفاع از منافع و کشورگشایی این سردمداران فنا کند. اما صاحبان سرمایه اولین کسانی هستند که خود و اطرافیان نزدیک به خود را از مهلکه بیرون می برند تا از خطر دور بمانند تا گزندی به آنان نرسد.

جنگ اوکراین نیز از این قاعده مستثنی نیست. طبق اخبار ضد و نقیص تا کنون هزاران نفر جان خود را در این جنگ سرمایه داری از دست داده اند و میلیون ها نفر نیز مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده اند. امروزه منازعات نظامی میان سرمایه داری از شکل کلاسیک خود بیرون رفته و تبدیل شده به جنگ های نیابتی یا انتخاب ضعیف ترین حلقه ( بخوان کشور) برای جنگ های رقابتی سرمایه داران در آنجا، تا با حل یا حذف رقیب پایان یابد.

جنگ میان قدرت های سرمایه داری، طناب داری است که کارگران و فرودستان به اجبار و بدون رضایت آن را به گردن خود می آویزند. فرزندان و جان خود را در این آدمکشی از دست می دهند بی آنکه نفعی در آن داشته باشند. امروز مردم اوکراین در برابر تجاوز نظامی روسیه به خاک خود ایستاده اند. اما نمی توان این حقیقت را نیز از نظر پنهان داشت که این جنگ، جنگ اوکراین نبوده و نیست. آنچه که بایستی مورد توجه قرار گیرد نقش رهبران سیاسی یا بیخردی در نقشی است که جامعه به آنها داده، در بوجود آوردن فاجعه ای که با آن روبرو هستند.

جنگ اوکراین در حقیقت جنگی است بین روسیه، چین و غرب به رهبری آمریکا. اوکراین تنها قربانی لشکرکشی قدرت های جهانی برای تقسیم دوباره جغرافیایی جهان شده است؛ بدون آن که به آن واقف بوده باشد، یا این که همچون کبک سر در برف کرده و تعمداً از دیدن و فهم حقیقت طفره می رفته است. بهای سنگین این جنگ را مردمی می پردازند که هیچ نقشی در بوجود آوردن آن نداشته اند و این فقط تنها تبعات آن است که سهم آنان خواهد شد.

اول ماه مه روز همبستگی کارگران است و کارگران باید در این روز خواستار تحریم تمام جنگ هائی باشند که نظام سرمایه داری تاکنون عامل بوجود آمدن آنها بوده است. همچنین باید که از سربازان دخیل در جنگ بخواهند سلاح های خود را به زمین بگذارند و از کشتن یکدیگر بپرهیزند.

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید