رفتن به محتوای اصلی

بحران مالی و بحران بدهکاریها

بحران مالی و بحران بدهکاریها

مقدمه

عمق و وسعت بحران اقتصادی اجتماعی جهانی دوران پسا کرونا را که بر شانه های بحران قبلی سالهای 2008-2009 سوار شده است را باید متوجه بوده و درک کرد. بشریت در شرایطی وارد بحران صدها تریلیون دلار بدهکاری های اقتصادی کشورهای کلان سرمایه داری امپریالیستی میگردد، که نه تنها پتانسیل میزان رشد طبیعی اقتصادی در کشورهای کلان سرمایه داری توان باز پرداخت میزان بدهکاری های دولتی و عموم اقتصادی را ندارند، بلکه از طرفی دیگر انسان با انقلاب تکنولوژیک مدرن به فاز خلق هوش مصنوعی، چاپ سه بعدی و تکنولوژی روبوتیک رسیده است، بلکه بحران زیست محیطی کلیت حیات بر روی کره زمین را نیز با خطر نابودی روبرو نموده است. در یک چنین شرایطی،  میباشد که  امپریالیست های کلان سرمایه داری جهانی توسط بانکداران، صاحبان صنایع نظامی و انرژی فسیل  و رسانه های تبلیغاتی آنها با اتکا به ارتجاعی ترین نظام های  ایدئولوژیک قهقرایی بشری،  با اتکا به قدرتمداری خویش، به سکانداران این روند های جنگ طلبانه،  ویران گرانه و جنایتکارانه تبدیل شده اند.

پیش زمینه

سیستم های بانکی در نظام سرمایه داری متکی بر سیستم خلق اعتبارات بصورت وام ها از حباب های تو خالی میباشد. اگر قرار باشد تا پس انداز های خانوارها در بانکها که بصورت ذخیره اندوخته میشوند و سپس بصورت وام جهت سرمایه گذاری های توسعه ای قرض داده شوند. اگر چه قرار بر این بوده باشد که درآمدهای بانک ها از ماحصل تفاوت نرخ سود ما بین تفاوت نرخ بهره های  وام های قرض داده شده ، با نرخ بهره ای که به پس انداز کنندگان پرداخت میگردد، حاصل گردد، این برداشت یک نظر خیلی ساده نگرانه ای جهت بیان  سیستم سود آوری بانک داران خواهد بود.

در شرایطی که به ظاهر قرار است درآمد بانکها از طریق تفاوت های نرخ بهره ای فاصله نرخ های بهره وام ها با پس انداز ها حاصل گردد، معادله دیگری وارد این پردایم میگردد. طی چندین صده گذشته نه تنها بانک داران سرمایه داران مالی قادر بوده اند تا خود را از طریق آفریدن بانک های  مختلف، و سپس   بوجود آوردن بانک های مرکزی کشورها جهت حمایت بیشتر از قدرتمداری سرمایه داری مالی خویش و بالاخره  بوجود آوردن بانک های جهانی از قبیل صندوق بین المللی پول، بانک جهانی، بانک ها توسعه سرمایه گذاری اروپا و غیره سلطه خویش را بر قله های قدرتمداری کلان سرمایه داری نظام های سرمایه داری تثبیت نمایند.

نکته کلیدی در اینجاست که، آنچه که بیش از همه قابل توجه میباشد این است که نظام های بانکی قادر میباشند، تا میزان دهها برابر اندوخته های پس اندازهای موجود در آنها،  از باد و هوای حباب های تو خالی پول تولید کرده و بصورت وام و تامین اعتبارات به متقاضیان واگذار کرده و بفروشند. اگر بانک ها قادر میباشند به ازای صد دلار پس انداز موجود از بابت اندوخته های  مردم در حساب خویش ، به میزان هزار دلار وام، یا اعتبار تولید نموده و به مردم واگذار نمایند، آن وقت وام گیرندگان باید بابت همین اعتبارات و پول های مصنوعی که  از حباب توخالی تولید نموده اند، باید بهره بانکی پرداخت نمایند، و باک ها قادر میباشند تا برای دهها سال از آنها بهره بانکی بگیرند. بلی، بانک ها  دهها برابر ذخیره های موجود خویش قادر میباشند تا وام و اعتبار تولید نموده و به مشتریان خویش فروخته، و از بابت آن برای دهها سال بهره بانکی بگیرند.

 اگر سیستم بانکی از حباب های خالی پول تولید میکند، بخشی از آن را به مصرف کنندگان جهت خرید خانه، ماشین و دیگر لوزام زندگی واگذار میکند، و  بخش دیگر آن را به موسسات، کارخانجات جهت سرمایه گذاری قرض داده و از آنها بهره وام گرفته و به صندوق های بانک داران واریز می نماید. اگر تا دیروز این پول ها بصورت اسکناس های بدون پشتوانه بودند، امروز این پول ها بصورت ارقام دیجیتال، در حساب های بانکی ماها ظاهر میگردند. وامهایی که بانک ها توسط پول های ناشی  از باد و هوای خالی خلق میکنند، هم به تولیدکنندگان کالاها و خدمات داده میشود، هم به مصرف کنندگان، جهت خرید کالاهای اساسی خانه و زندگی خویش. از این طریق میباشد که صاحبان موسسات تولیدی و توده های مردم عادی باید تا عمر دارند، کار و تلاش نمایند تا  بتوانند این قرض ها را با بهره های ناشی از آنها را به نظام بانکی پرداخت نمایند. ادوار تسلسل های بحران های رکود، تورّمی نظام سرمایه داری،  توام با بحران های بدهکاری ها،  این نظام را مجبور می نماید تا بطور همزمان از طریق به راه انداختن جنگ های ادواری منطقه ای و جهانی، که موجب قتل عام و جنایت  دهها میلیون نفر میگرد، این بحران ها را مدیریت نمایند.

بحران امروز

امروزه اگر گفته باشیم که میزان بدهکاری های دولت های کلان سرمایه داری به میزان دو تا سه برابر بودجه سالانه آنها بوده، و بطور همزمان، میزان بدهکاری های عمومی و کل اقتصادی این جوامع  به اندازه دو تا سه برابر تولید های ناخالص ملی کشورهای کلان سرمایه داری امپریالیستی می باشد، این امر خود به تنهایی این سوال را مطرح میکند، که آیا اقتصاد این کشورها تا چه اندازه باید افزوده انباشت ارزشی ایجاد بکنند تا بتوانند این میزان بدهی ها را به بانک ها پرداخت نمایند؟   این کشورها حتی در زمینه  توان پرداخت بهره های این وام های خلق شده توسط این حباب ها، در باطلاق های عمیق به گیر افتاده اند. آیا دولت ها خواهند توانست از رگ های مردم این کشورها آنقدر خون مالیلتی بمکند، تا بتوانند بهر های بدهکاری های دولتی و عموم اقتصادی خویش را همراه با خود وام های قرض گرفته را پس بدهند.

به عنوان نمونه، کشورهای امپریالیستی آماده میباشند تا دهها، بلکه صدها میلیارد دلار یا یورو، پول های دیجیتال ایجاد شده از هیچ و پوچ، از حباب های بانکی را به کشور اکرائین جهت بازسازی آن کشور قرض بدهند. کشور اکرائین تا خرخره توی قرض رفته و باید دهها سال ارزش های انباشت افزوده اقتصادی خویش را جهت پرداخت این بدهی ها همراه با بهره های آنها را به کشورهای امپریالیستی پرداخت نماید. همانطوری که کشورهای امپریالیستی جهت ارسال میلیاردها دلار مهمات به اکرائین، باید از بودجه های دولتی خویش به کمپانی های مهمات سازی سفارش تولید بدهند. در بازار مبادلات پولی، معمولا جنگ ها مهمترین میدان بازارهای تقاضا را برای دلار و یورو ایجاد نموده و از طریق افرایش تقاضا، هم ارزش آنها را تا حدودی حفظ می نمایند، و هم از این طریق سلطه جهانی واحدهای پولی مانند دلار و یورو را بعنوان واحدهای اصلی مبادلات پولی بین المللی تثبیت می نمایند.

در دنیایی که صدها تریلیون دلار و یورو پول های بدون پشتوانه در اقتصادی جهانی بصورت قرض ها و وامهای بانکی تزریق گردیده است، شکل گیری بازارهای منطقه ای مستقل جدا از کشورهای امپریالیستی، روش های مبادلات تهاتری ما بین کشورهای جهان سوم، استفاده از واحدهای پولی مجازی از قبیل بیت کوین، و بالاخره، توجه خیلی از کشورها به امر گسستن از وابستگی به دلار و یورو، از طریق انجام مبادلات بین کشوری به وسیله واحدهای پولی کشورهای منطقه ای و دیگر واحد ها، سلطه نظام های بانکی جهانی را از کشورهای خویش بکاهند. این سری سیاست گزینی ها سلطه دلار را به خطر انداخته و خطری برای تسلط بلامنازع  دلار آمریکا و یورو در اقتصاد کشورهای جهان سوم میباشند.

مصرف گرایی  انفجاری

آن بخش از حباب های اعتباری سرمایه های دلاری بدون پشتوانه که به روند سرمایه گذاری در تولید کالاها و خدمات وارد میگردد نیز، باید همراه با بهره های بانکی به بانک های وام دهنده بازگردانده شوند. در حالیکه صاحبان موسسات و کمپانی های وام گیرنده نیز، انتظار افزایش سود آوری بیشتر از نرخ بهره از تولیدات کالاها و خدمات خویش میباشند. تنها راهی که یک موسسه میتواند در این شرایط به حیات خویش ادامه بدهد این میباشد که چرخه خرید کالاها و خدمات موسسات آنها بصورت توقف ناپذیری ادامه داشته باشد. یعنی باید مردم، این کالاها و خدمات را بدون توقف و بصورت ادامه دار خریداری نمایند، تا این موسسات هم بتوانند وام ها و بهره های بانکی مربوط به این وام ها را پرداخت نمایند، هم اینکه صاحبان و سهام داران این موسسات نیز درآمد مورد انتظار خویش را از این طریق بدست بیاورند.

این موسسات اکثر مجبور میباشند تا بخش های قابل توجهی از کالاهای خویش را نابود کرده و از بین ببرند، تا اینکه بتوانند سطح قیمت ها را در میزان مورد قبول نگه دارند. تزریق وام بیشتر، تولید بیش از اندازه، مصرف گرایی انفجاری و انگیزه افزایش سود بیشتر سهامداران این موسسات با اتکا به حباب های تورمی و تزریق بیرویه پول های بدون پشتوانه در بازار، عرصه را برای نابودی منابع طبیعی، گرمایش کره زمین، فقر اکثریت جامعه به قیمت میلیاردر شدن یک اقلیت ناچیز، به سرکردگی سردمداران سرمایه های مالی در بانک ها فراهم می نماید.

سرمایه داری مالی و نظام بانکی نیز برای تداوم سلطه قدرتمداری خویش احتیاج دارد تا بازار تقاضا برای حباب های پولی بدون پشتوانه دیجیتال امروزی فراهم بوده و هرچه بیشتر گسترش یابند. افریدن جنگ و ویرانی که در وحله اول بوسیله مهماتی که توسط شرکت های مهمات سازی تولید میگردند، مهمترین نقش را در فراهم کردن چنین شرایطی فراهم می نمایند.

نه تنها کشورهای امپریالیستی همیشه کشورهای جهان سوم، از جمله ایران را بصورت مستعمرات خویش در نظر گرفته و با این شیوه ها با این کشورها رفتار نموده اند، بلکه در مقیاس اقتصادی بین المللی نیز آنها، این کشور ها را تحت سلطه هژمونی حباب های دلارهای میلیاردی بدون پشتوانه درآورده اند.

وقتی که بخش هایی از این حباب های پولی خلق شده در کشورهای امپریالیستی بصورت دلارهای سرگردان از طریق سرمایه گذاری های خارجی راه به کشورهای جهان سوم، یا کشور های دیگر می یابند، بخاطر ارزش رقابتی پایین واحدهای پولی داخلی  کشورهای جهان سوم در مقابل دلار و یورو، دلارهای سرازیر شده توسط سرمایه گذاری خارجی قادر میباشند تا ثروت های طبیعی و دارائی های سرمایه ای کشورهای جهان سوم را به چنگ خویش دراورده و از این طریق، انباشت ارزش های اقتصادی تولید شده در این کشورها را از اقتصاد آنها مکیده و به سمت کشورهای امپریالیستی سرازیر نمایند.

مثلا، آنها از این طریق میتوانند فرودگاه ها، خطوط آهن،  بنادر و دیگر تاسیسات کشوری از قبیل برق و گاز و تلفن و تاسیسات کلان دیگر را خریداری نمایند. سپس، مردم این کشورها باید ارزش های تولیدی اقتصادی کشور خویش را از طریق پرداخت هایی که بابت این کالاها و خدمات ضروری می نمایند، به سمت کشورهای امپریالیستی سرازیر نمایند.

آیا سیستم اعتباری میتواند موجب رشد اقتصادی گردد

اگر سیستم اعتباری  بصورت مدیریت شده به کار گرفته شود، نه تنها میتواند در عرصه های رشد اقتصادی نقش خیلی موثری ایفا نماید، بلکه مدیریت کنترل شده آن توسط یک حکومت کارسالاری سوسیالیستی، مانع از سوء استفاده های بحران زا و جنگ آفرینانه و جنایت کارانه سرمایه داران و بانکداران مالی میگردد. نظام سوسیالیستی نه تنها میتواند از نظام اعتباری مدیریت شده جهت رشد واحدهای اقتصادی کوچک و بزرگ استفاده نماید، بلکه میتواند از آن جهت راه انداختن پروژه های کلان توسعه اقتصادی که به نفع عموم جامعه میباشد استفاده نماید.

 در نظام کلان سرمایه داری امپریالیستی حاکمه سیستم بانکی اعتباری موجود، به نوعی عموم مردم این کشورها، خصوصا مردم کشورهای جهان سوم  را به برده های نامرعی این نظام تبدیل نموده است. در نظام سوسیالیستی، نه تنها نظام اعتباری به این صورت انفجاری و بیرویه توسط سرمایه داری مالی مورد سوء استفاده قرار نمیگیرد، بلکه مدیریت آن توسط نظام کارسالاری سوسیالیستی، نه فقط موجب بروز بحران های اقتصادی ادواری نمیگردد، بلکه تنها بصورت یک موتور محرکه جانبی و تکمیلی جهت پیاده کردن پروژه های اقتصادی ارزش آفرین مورد استفاده قرار گیرد.

در نظام سوسیالیستی ابزار اعتباری می تواند نه تنها در مورد کمک به راه انداختن یک رستوران، نانوایی و یا کارگاه مکانیکی کوچک مورد استفاده واقع گردد، بلکه میتواند در مورد پیاده کردن پروژه های کلانی مانند نظام راه آهن، پروژه های شهری، ساختن فرودگاه ها و بنادر، پروژه های تولیدات کشاورزی و تعاونی های تولیدی خدماتی مورد استفاده قرار گیرند. بر عکس نظام کلان سرمایه داری، از نظام بانکی برای مکیدن خون توده های مردم تا آخر عمر شان از طریق اخذ بهره های بانکی بابت پول های بدون پشتوانه مجازی، که همیشه متاثر از تورم در حال افزایش میباشند،  آنها را به بردگان نظام برده داری مدرن تبدیل می نماید.

سیستم بانکداری در نظام های سرمایه داری امپریالیستی، سوسیالیسم را برای بانکداران، و بردگی را برای توده های مردمی به ارمغان می آورد. در حالیکه در نظام سوسیالیستی که مبتنی بر ارزشمداری کار سالاری می باشد، در نهایت این نمایندگان کارگران و زحمتکشان میباشند که کنترل انباشت ارزش هایی را که به نظام بانکی منتقل می گردد در دست های خویش دارند. از این طریق است که در نظام کار سالاری سوسیالیستی، از نظام بانکی و سیستم اعتبارات و وام دهی  به نفع توسعه عموم اقتصادی و رفاه عمومی و سعادت بشریت استفاده خواهد شد.

دنیز ایشچی 05 می 2022

 

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید