رفتن به محتوای اصلی

یوزپلنگ یا گراز؟

یوزپلنگ یا گراز؟
یادداشت فرهاد میثمی
کنش کوچکِ ایستادگیِ ما در تلاش برای لغو اجرای اعدامِ دکتر جلالی در شرایط خاصِ خود شکل گرفت و امروز دهمین روزِ آن است؛ فقط ۵ روزِ دیگر تا پایانِ ضرب‌الاجلِ اعلام شده‌ی حاکمیت برای اجرای این حکم باقی است. در این مدت، اقداماتِ ارزشمندِ عدیده‌ای را در قالب‌هایی متنوع جهت اعتراض به اجرای این اعدام شاهد بوده‌ایم که بسیار قابلِ تقدیر است، اگرچه کافی نیست. در پی تأکید سخنگویِ قوه‌ی قضاییه بر این که حکم قطعی است و حتماً اجرا می‌شود، برآوردِ من چنان شد که در صورتِ تداومِ سکونِ نیروهای مخالفِ این امر، احتمالِ اجرای این اعدام به بالای ۸۰درصد می‌رسد (عاقلانه نمی‌نمود که اعلامِ چنان ضرب‌الاجل و پخش چنین تأکیداتی را صرفاً بلوف فرض کنیم.). طی روزهای گذشته، تغییراتِ قابل توجهی در آرایشِ نیروهای بزرگِ مؤثر در این امر رخ داد (طبعاً بدونِ ارتباط با کنش‌های کوچکِ جاری در این باره). به عنوانِ نمونه، انریکه مورا (مسؤولِ احیای برجام از طرفِ اتحادیه‌ی اروپا) در توئیتی نوشت که در سفرش به ایران "لزومِ توقفِ اعدام جلالی" را با مقاماتِ جمهوری اسلامی مطرح کرده است. این بدان معناست که ادامه‌ی مذاکره در راستای برجام، منوط شده است به لغو اجرای این اعدام. نیروهایی بزرگ از دو طرف در مسأله‌ای بسیار مهم برای هر دو طرف، منافع‌شان اینک در راستای لغو این اعدام قرار گرفته است. نمی‌خواهم واردِ تحلیلِ سیاسیِ جزئی شوم، اما همه می‌دانند که حاکمیتِ ایران خصوصاً در این ایّام تا چه حدّ نیازمندِ امکانِ فروش نفت و وصولِ سهلِ پولِ آن است و از سوی دیگر، ۲۷ کشور اروپایی و بسیاری کشورهای دیگر نیز برای رفع اثرات تحریم نفت روسیه، به ورود نفت ایران به بازار نیازمندند (در کنارِ کاستن از سرعتِ حرکتِ جمهوری اسلامی به سمت سلاح اتمی وسطِ این اوضاعِ بلبشوی جهان). در چنین شرایطی، در این آرایشِ جدیدِ بازیگرانِ بزرگ، و البته در کنارِ چند خبر و تحلیلِ مهمِ دیگر، تصور کنونیِ من بر آن است که از احتمالِ اجرای حکم اعدام احمد‌رضا جلالی در ضرب‌الاجلِ تعیین شده بسیار کاسته شده (به نظرم اینک این احتمال زیرِ ۲۰درصد است.)
 
آیا این بدان معناست که ما باید مسیری را که در پیش گرفته‌ایم رها کنیم یا در ادامه‌ی آن سست شویم؟ کَلّا و حاشا؛ ابدا و اصلا! پی‌جویانِ حقوقِ انسان نمی‌توانند و نباید کنش‌های خود را متوقف بر تعاملاتِ پر زد‌و‌بندِ سیاسی و نتایجِ آن‌ها کنند که معلوم نیست در میانه‌ی بده-بستان‌هاشان چه حق‌هایی پایمال بشود یا نشود. البته این‌ها حتماً باید که در محاسبات در نظر گرفته شوند، اما به آن‌ها "اطمینان" نمی‌توان کرد. لذا کنش‌گران باید بدونِ کوچک‌ترین فتوری، مسیر مستقلِ خویش را همچنان مستحکم ادامه دهند. در عین حال، طی روزهای اخیر از طرق مختلف در جریان نگرانیِ عزیزان و دوستانی درباره‌ی این اعتصاب غذا قرار گرفته‌ام؛ همچنین در جریانِ نامه‌ی مملو از مضامینِ انسانیِ خانواده‌ی محترم جلالی-مهران‌نیا نیز، آن هم نه یک نامه بلکه دو نامه با فاصله‌ی کوتاه. این که ما اساساً نه مسیرمان را رها می‌کنیم و نه در آن سُست می‌شویم، البته بدان معنا نیست که با کلّه‌شقّیِ غیرِمنطقی، هیچ توجهی به تغییراتِ شرایطِ بیرونی نمی‌داریم. شیوه‌ی حرکتِ کنش‌گرانِ مدنی شباهتی به شیوه‌ی حرکتِ "گراز" ندارد که وقتی به سوی هدفی یورش می‌برد، اگر وضعیتِ هدف ناگهان کمی جا‌به‌جا شود، همچنان با همان سرعت قبلی در همان مسیرِ مستقیمِ خود می‌رود! بلکه این حرکت باید بیش‌تر به حرکاتِ پرظرافتِ یوزِ ایرانی شبیه باشد که در پی‌جوییِ هدف، در مواجهه با تغییر وضعیتِ پی‌در‌پی شکار، خود را در کسری از ثانیه با آن تغییرات هماهنگ می‌سازد و این نه‌تنها به معنای دست برداشتن از پی‌جوییِ هدف نیست، بلکه دقیقاً به معنیِ مؤثرتر ساختنِ آن پی‌جویی و افزایشِ امکانِ موفقیت است.
 
کنش‌گرانِ این مسیر در جریانند که دست زدن به کنش اگر ناشی از خشم، لجاجت، تمایل به آسیب زدن به حریف، تأثرات عاطفی و هیجانی یا وجودِ زیرپوستیِ خواسته‌های فردی یا نمایشی باشد، تا چه حد می‌تواند بر اصالتِ حرکت و بر تحققِ اهداف، اثرِ منفی بگذارد (ادعا نکردم که من از این امور بَری هستم؛ فقط ادعا کردم که از اثرِ منفیِ آن‌ها آگاهم.). تحلیلِ عقلانی-اخلاقیِ مستمرِ شرایط، جزء لاینفکِ یک کنشِ منسجم، به‌جا و بابرنامه است. در وضعیتی که از یک‌سو احتمالِ اجرای این اعدام به زیر ۲۰درصد کاهش یافته (اگرچه همین را اصلاً نباید دست‌کم گرفت) و از سوی دیگر، نگرانی‌های عزیزان، دوستان و مخاطبانِ گران‌قدری به‌شدت افزایش یافته، و با لحاظ این که وضعیتِ جسمانیِ کنش‌گران در صورت ادامه‌ به همان صورت قبلی حتماً به‌زودی به اوضاعی بحرانی می‌انجامید که در شرایط جدید ضرورتِ آن کم‌تر شده، به نظر می‌رسید لازم است به‌منظورِ احتراز از حرکت به شیوه‌ی گرازی(!) و با الهام از شیوه‌ی حرکتِ یوزِ ایرانی، اصلاحی انجام دهیم که البته با پی‌جوییِ هدف نه‌تنها منافاتی نداشته باشد، بلکه حتی آن را مؤثرتر کند.
 
در جریان قرار گرفتم که هوشنگ رضاییِ عزیز که از همین بابت در اعتصابِ کامل با مصرف آبِ صفر بود نیز به‌طورِ مستقل دیدگاهی مشابه دارد (دو کنش‌گر عزیز دیگر معطوف به همین خواسته در زندانِ رجایی‌شهر نیز مصرف آب را از ابتدا در شیوه‌نامه‌ی اعتصاب‌شان داشته‌اند.)
 
از این رو با در نظر گرفتنِ جمیع شرایطِ ذکر شده و در راستای متناسب‌سازی و تصحیح وضعیتِ حرکت‌مان با آن، ۳نوبت مصرف آب (نیم لیوان در هر نوبت) به شیوه‌نامه‌ی اعتصاب اضافه شد. در موردِ اثرِ همین اصلاحِ به‌ظاهر نه چندان بزرگ، درباره‌ی شخص خودم می‌توانم بگویم که تعداد ضربان قلبم که تا دو روز پیش به ۱۴۸ ضربان در دقیقه رسیده بود (به‌سببِ کاهش حجم خون ناشی از کم‌آبی، پمپ قلب برای جبرانِ خون‌رسانی بر تعدادِ ضربان می‌افزاید)، در پی همین اصلاح و مصرف نوبت‌های آب اضافی در امروز، اکنون به ۸۸ ضربان در دقیقه کاهش یافته است. مطلع شده‌ام که اثر مثبت مشابهی در وضعیت هوشنگ عزیز نیز اتفاق افتاده است.
 
با این اصلاح، به نظر می‌رسد بسیاری از آن تغییر وضعیت‌ها را لحاظ کرده‌ایم؛ مهم‌تر از همه این که حجمِ نگرانی‌ِ عزیزان، دوستان و مخاطبان قاعدتاً باید به میزان زیادی کاهش یابد و امیدوارم به نگرانیِ خانواده‌ی محترم جلالی-مهران‌نیا نیز بدین‌ترتیب خاتمه داده باشیم. دوم این که تغییر شرایط و آرایش جدید نیروهای بزرگ را در محاسبه آورده‌ایم و سوم این که بر مسیر و خواسته‌ی خود همچنان استوار ایستاده‌ایم و پی‌جوییِ هدف را ترک و یا حتی سست‌تر نکرده‌ایم (به نظرم حتی مؤثرتَرَش هم کرده‌ایم، چون طی ۵ روز آتی، آن بخش از توجه که احتمالاً قرار بود به صورت روزافزون به بدحال‌تر شدنِ ما معطوف شود، آزاد می‌شود برای این که با خیالی آسوده‌تر، به‌نحوی مؤثرتر به سمتِ کنش مستقیم درباره‌ی توقف اعدامِ جلالی بچرخد). کنش ما صرفاً با مصرفِ ۳ نیم‌لیوان آبِ بیش‌تر (جمعاً ۱/۵ لیوان) و بدونِ هیچ تغییر دیگری، همچنان بدون مصرف هیچ نوع ماده‌ی مغذّی اعم از قندی یا غیر آن، نه جامد و نه مایع، تا روز پایانِ ضرب‌الاجل (شنبه ۳۱ اردیبهشت) به همین صورت ادامه خواهد یافت (مگر آن که لغو اجرای این اعدام زودتر اعلام شود). از آن به بعدش بستگی دارد به اتفاقاتی که در این چند روز می‌افتد.
 
ما سعی کردیم با این اصلاح اخیر، تا آن‌جا که از دستمان برآید انحراف توجهات از اصل مسأله را کاهش دهیم و مراقبت از خودمان را هم نشان دهیم. استدعا می‌کنم آن بخش از انرژی که قرار بود معطوفِ این نگرانی‌ها بماند، به سوی انجام کاری (مستقیم یا غیرمستقیم) برای باز هم کم‌تر کردنِ احتمال اجرای این اعدام گردانده شود. ما قول می‌دهیم باامید به این بمانیم تا حاصل همه‌ی تلاش‌ها را تا روز شنبه در خبری خوش همگی با هم بشنویم.
 
با احترام
فرهاد میثمی
دوشنبه، ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
بند ۴ زندان رجایی‌شهر
نقل از فیس‌بوک

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید