رفتن به محتوای اصلی

یک توده ی بغض است

یک توده ی بغض است
جمعه, 27. می 2022 - 11:40

چون ارواح نا آرام

می توفد

  مشتاق و بی پروا

بر دیوار

می کوبد

دستان او آواز می خواند

از روی نت هایی که

از پهلوی زخمی

می زند بیرون

در چشم هایش

تصویر خواب دیرسالی

می شود روشن

آغوش آب و پونه کوهی

گهواره ای از

لاله و ریواس

گل کرده یاس و نسترن

بر خاک

این مادر بیدار

اکنون چراغ خانه اش

در راه می سوزد

همچون گوزنی سرکش و مغرور

از جنگل تنهایی دیروز

گاهِ سپید روشنی افروز

پا در خیابان می نهد

هر روز!

 

اردیبهشت ۱۴۰۱

افزودن دیدگاه جدید

محتوای این فیلد خصوصی است و به صورت عمومی نشان داده نخواهد شد.

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.