رفتن به محتوای اصلی

آیا "تضمین اشتغال" اشتغال را تضمین می کند؟ بخش دهم

آیا "تضمین اشتغال" اشتغال را تضمین می کند؟ بخش دهم
تحلیل انتقادی برنامه های دولت به عنوان "کارفرمای ملجأ نهائی"

با این وجود، اشتراکات برشمرده مزایا و ضعفهای بالقوۀ "تضمین اشتغال" را آشکار می کنند. شواهد نشان می دهند که این برنامه ها در اساس نتایج مثبتی را در کاهش فقر حاد به بار می آورند، چنان که در نمونۀ هند بیان شد در کاهش مهاجرت داخلی مؤثر اند، و موجب حمایت از اشتغال و دستمزد در اقتصاد سراسری اند. گرچه برخی تحقیقات در مورد برنامۀ مدیریت کارگستری در ایالات متحده حای از تأثیر قدری منفی این برنامه بر مشاغل بخش خصوصی اند، اما تصویر کلی این است که تأثیر آن بر تعداد مشاغل خصوصی اندک بوده و تأثیر مثبتی بر دستمزد خصوصی داشته است. موضوع عدم تطابق مهارت‌ها با کارهای موجود در این برنامه ها یک مشکل مهم تمام آنهاست. 

2- تضمین اشتغال در عمل: مقایسۀ برنامه های تاریخی و معاصر - ادامه

پیامدها برای " تضمین اشتغال"
برخی از وجوه برنامه هائی که در این فصل بررسی شدند، با ایدۀ "تضمین اشتغال"* مشترک اند. اولین وجه مشترک بین آنها بسیار بدیهی است: آنها همگی برنامه های رفاهی دولتی اند که درآمدی را، نه به عنوان حق، بلکه به ازای انجام کار نصیب افراد می کنند. دومین وجه مشترک این است که این برنامه ها به درجات متفاوتی تصدیق این نکته اند که تأمین شغل یک وظیفۀ دولت است، اگرچه که فقط برنامۀ تضمین اشتغال روستایی مهاتما گاندی است که در چارچوبی مبتنی بر حق افراد و وظیفۀ دولت بنا شده است. سومین وجه مشترک این است که این برنامه ها اسماً کارهای مفیدی را پیش می برند. با این حال میتچل، مویسکن، چرنووا و ورای، همگی شان، می پذیرند که هیچ یک از برنامه های بررسی شده را کیفاً نمی توان "تضمین اشتغال"، چنان که در این نوشته تعریف شد، به حساب آورد. اساسی ترین تفاوت بین این برنامه‌ها و "تضمین اشتغال" این است که آنها کل ذخیرۀ کارگران بیکار را مبتنی بر تقاضای به غایت متغیر برای کار جذب نمی کنند و به این منظور هم تلاشی نمی کنند. زیرا همۀ این برنامه ها با بودجۀ معینی محدود می شوند. این در حالی است که "تضمین اشتغال" بر این نظر است و مجاز می داند که بودجه اش بر اساس هر میزان متغیر تقاضا برای کار تعیین شود. از همین روست که در این برنامه ها تأمین اشتغال سهمیه بندی می شود. برنامۀ "تضمین اشتغال روستائی"، با توجه به چارچوب مبتنی بر حق، در تئوری به "تضمین اشتغال" (یا "اشتغال به موجب تقاضای کار")  نزدیکتر است، اما این برنامه نیز در عمل هنوز به شدت سهمیه بندی شده است و بسیاری از تقاضاها برای کار برآورده نشده باقی مانده اند. از این قرار هیچ یک از برنامه های گفته شده اشتغال کامل – اعم از اشتغال کامل "سست" یا هر نوع دیگر از اشتغال کامل - را فراهم نمی کند. بنابراین اشتغال کامل "سست"، این نوآورانه ترین وجه "تضمین اشتغال" هنوز کاملاً فرضی است.

با این وجود، اشتراکات برشمرده مزایا و ضعفهای بالقوۀ "تضمین اشتغال" را آشکار می کنند. شواهد نشان می دهند که این برنامه ها در اساس نتایج مثبتی را در کاهش فقر حاد به بار می آورند، چنان که در نمونۀ هند بیان شد در کاهش مهاجرت داخلی مؤثر اند، و موجب حمایت از اشتغال و دستمزد در اقتصاد سراسری اند. گرچه برخی تحقیقات در مورد برنامۀ مدیریت کارگستری در ایالات متحده حای از تأثیر قدری منفی این برنامه بر مشاغل بخش خصوصی اند، اما تصویر کلی این است که تأثیر آن بر تعداد مشاغل خصوصی اندک بوده و تأثیر مثبتی بر دستمزد خصوصی داشته است. موضوع عدم تطابق مهارت‌ها با کارهای موجود در این برنامه ها یک مشکل مهم تمام آنهاست. شواهد موجود نشان می دهند که کارگران برنامۀ "نان آور خانواده" (آرژانتین) می توانستند مشاغل با درآمد بالاتری را، نسبت به کارگران بیکاری که در آن برنامه شرکت نکردند، بیابند. علاوه بر این، با وجود مهر و نشانهائی چون تنبل و سرکش، که به کارگران شاغل در برنامه ها از جمله در برنامۀ مدیریت کارگستری زده می شد، پیمایشهای انجام شده در [میان کارفرمایان] در آرژانتین نشان دادند که 78 درصد از آنان با استخدام کارگرانی که در برنامۀ نان آور خانواده شرکت کرده و واجد شرایط کار بودند، مشکلی نداشتند. 

اشکالات موجود در طراحی و اجرای این برنامه های کاری نیز واجد درسهایی برای "تضمین اشتغال" اند. مهمترین درس این که اهداف دوگانۀ این برنامه ها – یکی ایجاد شغل و دیگری انجام کارهای مفید - در اصطکاک با یکدیگر اند. ضرورت ایجاد هر چه سریعتر شغل، دو پیامد منفی دارد. اولین پیامد این است که پروژه هایی که می توانند به راحتی یا بلافاصله انجام شوند بر پروژه هایی با ارزش ماندگار اولویت می یابند؛ همچنین ممکن است هزینۀ نگهداری درازمدت داراییهای ایجادشده یا خدمات ارائه شده نادیده بماند، یا حتی از آن اغماض شود. این کیفیت می تواند منجر به تولید محصولات و خدمات کم کیفیت شود. دومین پیامد منفی این است که پروژه‌ها به گونه ای برنامه ریزی و اجرا می شوند که به جای کارآمدی، حداکثر نیروی کار را صرف کنند. این، هم سرمایه و هم نیروی کار را هدر می دهد، که این دومی ممکن است به صورت شکل عدم تطابق مهارت با شغل سپرده شده نیز بروز کند. چنان که بررسیها نشان داده اند، کارگران برنامۀ مدیریت کارگستری به طور میانگین یا ​​ماهر یا نیمه ماهر بودند، در حالی که کار بسیار ساده ای به آنها سپرده می شد. به زعم گای استندینگ این کیفیت به احتمال قوی هم برای آینده شغلی آنها مضر است و هم برای روحیه شان، زیرا هنگام انجام کار سپرده شده از اعمال مهارت های محروم می شوند.

برخی از طرفداران "تضمین اشتغال" استدلال می کنند که "کار کم ارزش مشکلی نیست، زیرا یک کارگر تحت پوشش آن، در غیر این صورت و طبق تعریف آن، بیکار می شود و چیزی تولید نمی کند." اما این واقعیت نباید به مجوزی برای نادیده گرفتن یا کم اهمیت جلوه دادن مسئله بهره وری تبدیل شود. گذاشتن یک کارگر بر سر یک کار کم- یا بدون ارزش، حتی اگر در غیر این صورت بیکار بماند، در هر حال همچنان مستلزم هزینه ای است که به آن نام "هزینه فرصت" (از دست دادن امکان تحقق کیفیتی بهتر) را داده اند. یک برنامۀ "تضمین اشتغال" در هر حال توانایی محدودی برای تطبیق مهارتهای کارگران با مشاغل سپرده شده دارد، زیرا متعهد است که به هر نحو شغلی را "در صورت تقاضای کار" فراهم آورد. به زعم متاپوری (Mtapuri) برنامۀ "تضمین اشتغال" ممکن است مصداق "بدتر و بد" دو جهان باشد: جهان بیکاری و جهان بهبود بیکاری در حالی که محصولات و خدماتی با ارزش بالا تولید نمی شوند. به این تنش می توان تنش دیگری را هم افزود: اگر پروژه های "تضمین اشتغال" بتوانند محصولات و خدمات باکیفیتی را تولید کنند، انگیزۀ دولت تقویت خواهد شد تا کارگران تحت پوشش این برنامه را به جای کارکنان "خط اصلی" در بخش دولتی به استخدام گیرد.

نتیجه

در این فصل چهار برنامۀ مهم تضمین اشتغال بررسی شدند. این برنامه ها با "تضمین اشتغال" دارای وجوه مشترکی هستند. این وجوه عبارتند از: حمایت از بیکاران از طریق اشتغال عمومی به جای انتقال درآمد، تأمین شغال کافی تا حدی یا تماماً به عنوان یک مسئولیت دولتی؛ و استفاده از کارکنان دولتی برای انجام کارهای مفید. این بررسی نشان می دهد که برنامه هائی برای ایجاد اشتغال عمومی و در مقیاس بزرگ عملی اند و می‌توانند مزایایی با ارزش پایدار به همراه داشته باشند، اما ضرورت جذب بیشترین نیروی کار می تواند به پروژه هایی با برنامه ریزی و اجرای ضعیف منجر شود که ممکن است از تداوم بازمانند. مشکلات عدم تطابق مهارتها و محصولات کم ارزش نیز پیامدهای مهمی برای "تضمین اشتغال" اند. بیشتر این مشکلات را می توان به تنش بین ایجاد شغل در سطح مهارت های پایه (که برای جذب تعداد زیادی از بیکاران با دستمزدهای کمتر از بازار ضرور است) و تولید محصولی با ارزش که با بخش خصوصی و بخش اصلی دولتی هم رقابت نکند نسبت داد. این تنش با هر برنامه ای برای ایجاد شغل برای عموم همراه است، اما برای "تضمین اشتغال" مضاعف است. این موضوع در فصل 4 با جزئیات بیشتر مورد بحث قرار خواهد گرفت.

برنامه های بررسی شده از"تضمین اشتغال"  متمایز اند، زیرا عموم بیکاران را پوشش نمی دهند، یعنی در صدد و متعهد نیستند که برای تمام بیکاران شغل ایجاد کنند. دامنۀ این برنامه ها در قیاس با بیکاری گسترده ای که کشورهای مربوطه  با آن روبرو بوده اند، به  واقع محدود است. برنامه های بررسی شده فاقد ایدۀ "اشتغال کامل سست" اند. این ایده رادیکال ترین و غیرمعمول ترین ویژگی "تضمین اشتغال" است، و نظراً آن را از برنامه های مذکور متمایز می سازد. این موضوع در فصل 3 به تفصیل مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

* در متن حاضر اصطلاح تضمین اشتغال در معنای عام آن منظور است، و "تضمین اشتغال" (در داخل گیومه) در معنای خاص آن، که در بخش 1 این مقاله چنین تعریف شده است:

  1. "تضمین اشتغال" ظرفیت بینهایت منعطفی را برای نیروی کار فراهم می آورد: یک امکان همگانی برای همه، بدون هیچ آزمونی، یا با این و آن محدودیت زمانی یا محدودیت عددی.
  2. دستمزد این برنامه برای کارگران، حداقل دستمزد است. از این قرار این برنامه کارگران تحتانی در بازار کار را استخدام می کند. بنابراین با دیگر کارگران در بازار کار به رقابت برنمی خیزد و فقط کارگرانی را استخدام می کند که در غیر این صورت بیکار خواهند ماند. دستمزدها به نحو "برونزا" تثبیت شده اند، به این معنا که توسط دولت تعیین می شوند و بنابراین افزایش دستمزد به منظور حفظ کارگران رخ نمی دهد.
  3. "تضمین اشتغال" نوعی اشتغال کامل "سست" است، به این معنا که کارگران آزادند، زمانی که چشم انداز شغلی بهتری وجود دارد، "به میل خود" از آن بیرون روند و به بازار کار معمولی بپیوندند. بنابراین نیروی کار تحت پوشش این برنامه نسبت به شرایط اقتصاد به طور معکوس تغییر می کند. برنامۀ "تضمین اشتغال" به طور خودکار تنظیم می شود تا نیروی کار لازم مشاغل معین را فراهم کند؛ بنابراین موجب تقاضای اضافی برای نیروی کار نمی شود.
  4. کارگران برنامه، کارهای اجتماعی مفیدی را انجام می دهند، اما نه کارهای مرسومی را که مداوماً توسط "خط اصلی" در بخش عمومی انجام می شوند. طرفداران "تضمین اشتغال" طیف تقریباً نامحدودی از فعالیت‌ها را پیشنهاد می کنند که می تواند به کارگران برنامه سپرده شود. از آن جمله اند: مراقبت از کودکان و سالمندان، طرحهای محیط زیستی، فعالیت‌های جمعی و خدمات اجتماعی از طریق بخش غیرانتفاعی. شرط انجام یک پروژه در چارچوب "تضمین اشتغال" این است که پروژه به نحوی دارای یک منفعت اجتماعی باشد.

افزودن دیدگاه جدید

متن ساده

  • No HTML tags allowed.
  • نشانی‌های وب و پست الکتونیکی به صورت خودکار به پیوند‌ها تبدیل می‌شوند.
CAPTCHA
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید